وداع تلخ و عاشقانه کاظم هژیرآزاد با زویا امامی | بازیگر بیادعای تئاتر در کنار فرزندش آرام گرفت

به گزارش بازیگر 360 ،پیکر زویا امامی، بازیگر گرامی تئاتر، سینما و تلویزیون، صبح امروز (۲۰ آبان ۱۴۰۴) با حضور جمعی از هنرمندان و همراه با اشک و خاطرههای همسرش، کاظم هژیرآزاد، در کنار فرزندشان به خاک سپرده شد.
این مراسم در حضور چهرههایی چون حمیدرضا نعیمی، امیر کربلاییزاده، همایون اسعدیان، منوچهر علیپور، علی گیلهوری، پانتهآ قدیریان، شکرخدا گودرزی، هوشمند هنرکار و دیگر اهالی فرهنگ و هنر برگزار شد؛ مراسمی که در آن عشق، احترام و اندوه درهمتنیده بود.
در آغاز مراسم، متنی در رثای زویا امامی به نمایندگی از کاظم هژیرآزاد قرائت شد؛ متنی سرشار از عشق و یادآوری روزهای آشنایی و همدلیای که در گروه آناهیتا آغاز شد و به پیمانی ۴۲ ساله انجامید.
هژیرآزاد در متن خود نوشته بود:«زویا رفت بیخداحافظی. همیشه تا دم در بدرقهام میکرد، اما آن پنجشنبه، در را بست و دیگر نگشود…»
او در روایت زیبای آشناییشان گفت که پدر زویا، دوست دیرینش، او را به کلاسهای هنری معرفی کرده بود و همان کلاس آناهیتا، رشته سرنوشت میانشان شد. هژیرآزاد از عشقی گفت که با «دروغی شیرین» آغاز شد؛ دعوتی ساختگی به جلسه گروه تئاتر، که در واقع دیداری عاشقانه بود:«زویا! من به تو دروغ گفتم، این جلسه تنها برای توست. دوستت دارم و میخواهم با تو ازدواج کنم.»
ازدواجشان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۲ رقم خورد و تا واپسین لحظه عمر زویا، همراهی و عشق، بستر زندگی هنری مشترکشان بود. زویا امامی از بازیگران شاگرد استاد اسکویی در گروه آناهیتا بود و با سریال «وکلای جوان» (۱۳۷۵) در تلویزیون درخشید. سالها در سینما و صحنههای تئاتر حضور داشت تا زمانی که پس از جدایی حرفهای از تلویزیون، کرونا و سپس پارکینسون، به زندگیش سایه انداخت.
هژیرآزاد با صدایی بغضآلود گفته بود:«کرونا پسرم آرمان را از ما گرفت و بعد دل زویا شکست. پارکینسون آمد و جانش را گرفت. من از تئاتر برگشتم و او دیگر بیدار نشد.»
او در پایان از همه یاران و همکارانی که در برگزاری مراسم خاکسپاری همراهش بودند سپاسگزاری کرد و افزود:
«زویا بازیگری بیادعا بود، مردمدار، مهربان، بیآلایش. بودنش نعمت بود و نبودنش زخمی ابدی در دل.»
یاد و احترام هنرمندان به زوج عاشق تئاتر
حمیدرضا نعیمی در سخنانش ضمن ابراز اندوه از درگذشت زویا امامی گفت:«استاد هژیرآزاد نه فقط یک هنرمند، بلکه معلم معرفت و انسانیت برای نسل ماست. خانه آنها، خانهی عشق بود و همین عشق، منشأ بزرگی اوست.»
نعیمی با اشاره به دفتر یادداشتهای روزانه هژیرآزاد، آن را میراثی از نوشتن و اندیشیدن دانست و افزود:«مملکت ما به چنین نوشتنهایی نیاز دارد؛ نوشتنِ زندگی، نه فقط کار.»
در ادامه، امیر کربلاییزاده نیز با یاد برادر از دست رفتهاش و با همدردی با هژیرآزاد، گفت:«سختتر از درگذشت، دیدن آب شدن عزیزت در بستر بیماری است. اما استاد با صبر و عشق از همسرش مراقبت کرد. او از ما آموخت که صحنه تئاتر مقدس است؛ حتی در درد، حتی در سوگ.»
در پایان مراسم، یاد زویا امامی با اشک و احترام در دل همه ماند و کاظم هژیرآزاد با بغض فروخورده بر صحنهای ظاهر شد که اکنون نامش دیگر رنگی از فقدان گرفته است. او امشب نیز با نمایش «خندیدن زیر مشت و لگد» به کارگردانی الناز ملک در تماشاخانه ملک روی صحنه خواهد رفت — همان صحنهای که زویا عاشقش بود.







