حمیدرضا آذرنگ نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و بازیگر ایرانی است. او ازجمله هنرمندان پرتلاشی بوده که در سنین میانسالی به شهرت رسیده است. تاکنون برنده جوایز متعددی از جشنواره تئاتر فجر درزمینهٔهای مختلف چون نویسندگی و بازیگری شده است. او کار تصویر را از سال 86 با سریال «آنسوی دریا اینسوی خاک» آغاز کرد اما عمده محبوبیت و شهرتش به سریال «شاهگوش» برمیگردد. آذرنگ در نقش سرهنگ سرخی یکی از بانمکترین و محبوبترین نقشهای مجموعه «شاهگوش» ظاهر شد. علاوه بر سرهنگ سرخی بارها در نمایشهای مختلف از لهجههای محلی ایران استفاده کرده است. انعطافپذیری آذرنگ قابلتحسین است. اصلاً خود را تکرار نمیکند و در نقشهای مختلف توانایی خود را نشان داده است.
در بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ آمده است: او زاده ۲ خرداد ۱۳۵۱ در تهران، نمایشنامهنویس، کارگردان، و بازیگر تئاتر و سینما ایرانی است.
او فارغ التحصیل لیسانس رشته روانشناسی بالبینی از دانشگاه آزاد رودهن می باشد
معنی نام آذرنگ
این نام را پدر بزرگم روی من گذاشت و به معنای نهایت غم است، نمیدانم می دانست معنی اش را یا نه ولی اگر می دانست ما را اسیر این غم مدام نمی کرد
قد حمیدرضا آذرنگ
در ادامه بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ آمده است قد او 173 سانتی متر است.
بیوگرافی خانواده حمیدرضا آذرنگ
در بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ درباره ی خانواده اش میخوانیم: پدر و مادرش هردو اصالتی گلپایگانی دارند. او به همراه خانوادهاش در یکسالگی به خوزستان رفته و دوران کودکی و نوجوانی را آنجا میگذراند. حمیدرضا آذرنگ همیشه شکلگیری شخصیتیاش را مدیون به جنوب کشور و زندگی در شهرهایی مثل اندیمشک و سومار (شهری در قصر شیرین) میداند.
فوت پدر حمیدرضا آذرنگ
حمیدرضا آذرنگ در غم از دست دادن پدرش در اردیبهشت 1400 به سوگ نشست.
حمیدرضا آذرنگ با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت:
پدر مهربونم سفرت خوب
آسمانت شاد
بین خودمون بمونه این داغی که تو سینه م گذاشتی لوطی تا اولین دیدار به زودی .
کودتا کرده خیالِ رفتنت
کُشته تابَمو غمِ کوچیدَنت
مردِ اسطوره ایِ باورِ من
می میرم واسه دوباره دیدنت.
ازدواج و وضعیت تاهل حمیدرضا آذرنگ
بیشترین جستجوها در بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید در حال حاضر همسر ایشان کیست.
حمیدرضا آذرنگ با ساناز بیان از بازیگران و نویسندگان فعال در تئاتر سالهاست ازدواج کرده و این زوج صاحب دو فرزند پسر بنام بامداد و هیراد هستند.
بیوگرافی ساناز بیان همسر حمیدرضا آذرنگ
ساناز بیان متولد 1362 در تهران، کارگردان است
فارغ التحصیل لیسانس رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد است، بجز نمایشنامه نویسی و کارگردانی، داستان های کوتاه هم در نشریات مختلف به چاپ رسانده است
حقایقی درباره حمیدرضا آذرنگ
در ادامه بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره آقای بازیگر. در ادامه با ما همراه باشید.
حمیدرضا آذرنگ رتبه برتر نقاشی در 10 سالگی
در بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ جالب است بدانید اولین بار در 10 سالگی در مسابقه نقاشی جهانی یونسکو در یونیسف با عنوان زلزله و آمادگی رتبه برتر را کسب کرد
سبک فعالیت و کنفرانس های حمیدرضا آذرنگ
بیشتر نمایشنامه های او متاثر از مسائل مربوط به آسیب شناسی زنان می باشد
وی در برخی کارگاه های آموزشی و فسیتوال های معتبر نمایشنامه نویسی در دانشگاه های شناخته شده جهان کنفرانس داشته است
حواشی حمیدرضا آذرنگ
آذرنگ در یک برنامه تلویزیونی وقتی قرار شد از دریچه دوربین با یک نفر حرف بزند، عنوان کرد: «میخواهم به مسئولان امنیتی کشور بگویم که امنیت اجتماعی را خیلی قدر بدانند و زحمت بیشتری برایش بکشند.» او پسازاین، علت این صحبت را حس و حالی خواند که یکبار هنگام سرقت خانهاش با آن روبهرو شد بود و اضافه کرد: «من واقعاً دلم نمیخواهد آن لحظه و حس را هیچکدام از هموطنانم حس کند، به همین جهت با این ارگان (مسئولین امنیت) حرف زدم.»
حمیدرضا آذرنگ تجربه تلخ حضور در بمباران دهشتناک اندیمشک را داشته و یادآوری آن ساعتها همیشه سخت او را آزرده است. آذرنگ عادت عجیبی هم دارد که در هنگام عصبانیت شروع به خودزنی میکند.
حمیدرضا آذرنگ در ادامه حواشی بهوجود آمده برای اکران فیلم سینمایی «آذر» انتقاد تندی نسبت به نیکی کریمی داشت. اگرچه آذرنگ این حرفها را بدون نام بردن از کسی مطرح کرده، ولی با توجه با آدرسهایی که میدهد مشخص است که طرف حسابش نیکی کریمی است. ما هم خلاصهای از بیانیه طویل آذرنگ در این مورد را اینجا میآوریم: «بهعنوان یک مخاطب و نه کسی که نقش اصلی این فیلم را بازی کرده است امیدوارم فیلم موفق باشد. اما خودم را عضوی از خانواده فیلم «آذر» نمیدانم. در این مدت به حدی اتفاقات ناخوشایند و چرک افتاده است که خودم را متعلق به این فیلم نمیدانم. جالب است، تبلیغات هم بهگونهای بوده که مردم اصلاً نمیدانند که من بهعنوان نقش اصلی در این فیلم حضور داشتم. برای خودم سؤال شده که آیا ماهم در فیلم «آذر» حضور داشتهایم؟ این خانم محترم چرا نمیرود برای خودش یک فیلم شخصی بسازد؟ محمد حمزهای برای ساخت این فیلم خوندل خورده، این دایره بهقدری محدود و بستهشده بود که محمد حمزهای قصد ترک فیلم را داشت. به من بازیگر و همچنین کارگردان و نویسنده این اثر توهین شدهاست …»
مسعود فراستی دیگر فردی است که از تیغ تند انتقادیهای آذرنگ در امان نماند. آذرنگ با بیان اینکه متأسفانه امروز در فرهنگ ما دوستی جز مجیزگویی نیست ادامه داد: «فرهنگ نقدپذیری امروز بین رفته است و بهتندی باهم برخورد میکنیم. در وجود تکتک مردمان یک فراستی است که باید کنترلش کنیم و نگذاریم نقد بجای دلسوزی به انتقام تبدیل شود. به نظرم آقای فراستی کودکی تلخ یا نوجوانی تلخی داشته است که امروز عقدهگشایی میکند و سعی دارد با انتقاد تند دیگران جبران کند.»
شروع فعالیت حرفه ای حمیدرضا آذرنگ با تئاتر
در بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ آمده است: حضور وی در عرصه هنری از سال 1378 با فعالیت در عرصه تئاتر و سینما آغاز شد. اولین بار با نمایش طلحک بازی در تئاتر شهر سال 1378 وقتی 27 ساله بود روی صحنه رفت
کارگردانی و نویسندگی حمیدرضا آذرنگ
او برای اولینبار در فیلم سینمایی «نیمه گمشده» ایفای نقش کرد.
بعد از آن در سال 1380 علاوه بر بازیگری در کارگردانی در نویسندگی تئاتر بسیار فعال شد و آثار بی نظیری را به روی صحنه برد و افتخارات زیادی را بدست آورد
اولین نمایشنامه حمیدرضا آذرنگ «خنکای ختم خاطره» در همان سال به روی صحنه رفت که خودش هم بهعنوان بازیگر تا آن حضور داشت.
ورود حمیدرضا آذرنگ به تلویزیون و سینما
در ادامه بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ میخوانیم: فعالیت بازیگری حمیدرضا آذرنگ بهصورت حرفهای را در سال 80 با بازی در مجموعه سه اپیزودی «شوخیهای خدا» به کارگردانی حسن برزیده جدیتر شد. سه سال بعد هم در «هفت شب» ساخته امیر قاسم راضی حضور پیدا کرد. در سال 1386 هم با حضور در سریال «آنسوی خاک اینسوی خاک» برای اولین در تلویزیون دیده شد. حمیدرضا آذرنگ اکنون بهعنوان بازیگری آثار متعددی را در سه عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون را در کارنامهاش دارد. جوایزی مختلفی هم در این زمینه کسب کرده که البته بیشتر مربوط به تئاتر میشود.
شهرت حمیدرضا آذرنگ
حمیدرضا آذرنگ را میتوان پایه ثابت سریالهای داوود میرباقری دانست. ابتدا سال 91 در مجموعه «یلدا» و سپس در سریالهای «دندون طلا» و «شاهگوش» با میرباقری همکاری کرد که دو اثر آخر از شبکه نمایش خانگی پخش شد.
داوود میرباقری بعد از تماشای نمایش «خنکای ختم خاطره» به فکر استفاده از آذرنگ در کارهایش افتاد که بهزودی این امر به وقوع پیوست. آذرنگ همواره از داوود میرباقری بهعنوان یکی از بزرگترین و دلسوزترین هنرمندان تئاتر و تلویزیون یادکرده است.
او قبل از «یلدا» نیز در مجموعههای تلویزیونی «آنسوی خاک اینسوی خاک»، «خرده ستمگران» و «در مسیر زایندهرود» حضور یافته بود.
حمیدرضا آذرنگ در مجموعه تلویزیونی «قرعه» حضور پررنگی داشت. این مجموعه در ایام نوروز 95 روی آنتن رفت.
حضور او در سریال در مسیر زاینده رود، سپس سریال یلدا حسن میرباقری باعث شهرت او شد و در سال 1392 با سریال نمایش خانگی شاهگوش خوش درخشید و به شهرت بیشتری رسید
حمیدرضا آذرنگ در سریال جدید سعید آقاخانی کهبهمناسبت نوروز 98 از شبکهیک سیما پخش شد در نقش یک کرد ظاهر شد و بهخوبی توانست از عهدهاجرای این نقش برآید. این هنرمند کشورمان در سریال نون.خ بازیگر نقش خلیل (بنیامین ) پسرعموی نورالدین و همسر بهنوش با بازی نعیمهنظام دوست بود.
سریال روزهای بیقراری 2 بهکارگردانی کاظم معصومی و تهیهکنندگی امیرحسین شریفی سریالی دیگر با بازی حمیدرضا آذرنگ است کهپخش آن از 18 فروردین ماهدر شبکهدو سیما آغاز شد.
حمیدرضا آذرنگ که با نقشی متفاوت در سریال نون.خ حضور داشت این بار در نقش دیگری در سریال روزهای بیقراری جلوی دوربین رفت و همبازی بازیگرانی چون سارا صوفیانی، مجید واشقانی، فخرالدین صدیق شریف، مهتاج نجومی، کاظم هژیرآزاد، صفا آقاجانی، افسانهبایگان و … شد.
فعالیت سینمایی حمیدرضا آذرنگ
بعد از «نیمه گمشده» در فیلمهای سینمای «بیداری رؤیاها» و «در امتداد شهر» نیز نقشهای کوتاهی ایفا کرد.
در سال 90 با ملکه به جشنواره آمد و یکی از تأثیرگذارترین بازیهایش را به نمایش گذاشت. حمیدرضا آذرنگ برای فیلم «ملکه» نامزد سیمرغ بلورین بازیگر مکمل جشنواره فیلم فجر، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر مکمل جشن منتقدان و برنده جایزه بهترین بازیگر مکمل مرد جشن خانه سینما شد.
او با حضور در فیلم سینمای «آسمان زرد کمعمق» ساخته بهرام توکلی در سال 91 نیز توانست جوایزی در جشنوارههای فجر، منتقدین و خانه سینما کسب کند.
«گیتا»، «آبجی»، «قاتل اهلی»، «بیستویک روز بعد»، «آذر» و «آباجان» از دیگر آثار مهم وی در سینما است.
حمیدرضا آذرنگ تاکنون با کارگردانان مطرحی ازجمله مسعود کیمیایی، هاتف علیمردانی، بهرام توکلی و … همکاری کرده است.
او با حضور در فیلمهای «بیستویک روز بعد»، «آذر» و «آباجان» بهعنوان پرکارترین بازیگر مرد سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر معرفی شد.
فیلم سینمایی غلامرضا تختی و خائن کشی آخرین فعالیت های او در عرصه سینما است.
حمیدرضا آذرنگ در تئاتر
حمیدرضا آذرنگ همانقدر که در عرصه تصویر کم دیدهشده در تئاتر حضور فعال و پررنگی داشته است. او تاکنون حدود 12 نمایشنامه نوشته است.
برای نمایشنامه «خیال روی خط موازی» و «مادرمانده» برنده جایزی نویسنده برگزیده از جشنوارههای تئاتر فجر و جشن اردیبهشت تئاتر ایران شد. همچنین برای «دو لیتر صلح» جایزه اول نمایشنامهنویسی در بخش بینالمللی جشنواره تئاتر فجر را کسب کرد. پس از آن در سال 93 برای نمایشنامه «ختم خنکای خاطره» جایزه برترین کتاب سال دفاع مقدس را از آن خود کرد. حمیدرضا آذرنگ چندین و چند بار هم برای دیگر آثارش نامزد دریافت جایزه شده است. بیشترین افتخارات آذرنگ در تئاتر اما به بازیگری مربوط میشود.
حمیدرضا آذرنگ بازیگری در تئاتر را از سال 78 با بازی در «طلحک بازی آغاز نمود». او تاکنون در نزدیک به 20 نمایش ایفای نقش کرده و تجربه بازی برای کارگردانانی مثل کیومرث مرادی، حسین کیانی، ایوب آقاخانی، جواد هاشمی، علیرضا نادری و … دارد.
او میگوید: «ایفای نقشهای رئالیستی در سینما و تلویزیون را تئاتر به من آموخته است و همه بضاعتهای کاریام ماحصل بازیام درصحنه است.»
آخرین فعالیتهای حمیدرضا آذرنگ بهعنوان بازیگر تئاتر مربوط به نمایش «مرد بالشی» در سال 1398 میباشد. حضور آذرنگ در عرصه تئاتر به بازیگری و نویسندگی ختم نمیشود. او کارگردانی تئاتر را هم از سال 80 با نمایش «آخرین مروارید» آغاز کرد. چندین و چند تئاتر دیگر به صحنه برد و در سال 1388 عنوان کارگردانی اول جشنواره عدالت و امید را از آن خود کرد.
تئاتر خانه اول و آخر حمیدرضا آذرنگ
حمیدرضا آذرنگ باوجود حضورش در عرصههای مختلف همواره خود را فرزند تئاتر و این هنر را والاترین هنرها میداند. آذرنگ در ستایش هنر تئاتر و کملطفی به آن در ایران چنین میگوید: «من همیشه و همهجا گفتهام، تئاتر تنها هنر به آدم نمیآموزد بلکه راه و رسم چطور زندگی کردن یاد آدم میدهد. این ویژگی غریبی در تئاتر است که ساعتها باید در موردش حرف زد. اینکه چرا تئاتر زندگی هم به انسان میآموزد. من به هیچ هنر دیگری توهین نمیکنم. فقط در مورد تئاتر صحبت میکنم. هنری که هنوز هم همه جای دنیا اندازه و قدر و بهایش برای همه مشخص است و اصلاً یکی از گرانترین هنرهاست. ولی در جامعه ما همیشه مسیر برای این هنر برعکس بوده و نمیدانم چرا.»
شما در حال مطالعه بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ در بازیگرآنلاین هستید.برای اطلاعات بیشتر تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
مصاحبه خواندنی با حمیدرضا آذرنگ
وقتی به کارنامه ی کاری شما نگاه می کنیم وآثار شما را به خاطر می سپاریم متوجه انتخاب های درست و بجا در کارهایتان می شویم. این انتخاب های درست به چه چیزی بستگی دارد؟ شما موقع انتخاب یک اثر به کارگردان یا نویسنده یا همه ی عوامل توجه می کنید؟
– در ابتدای امر بازیگر با یک اثر روبرو می شود و این اثر است که قراردادش را با بازیگر می بندد. البته که آدم های پشت اتفاق هم خیلی مهم هستند. خود من چون گهگاهی می نویسم و دستی بر نوشتن دارد، اثر و نفس اثر برایم مهم است. اینکه چقدر می تواند برای من پیش برنده باشد و چقدر من می توانم برای اثر پیش برنده باشم. این دغدغه همواره همراه من بوده و امیدوارم که ترکش نکنم.
در بسیاری از کارهای شما ایفای درست لهجه نقش بسزایی دارد. در نمایش کسوف که همین حالا به روی صحنه است با لهجه افغانی، در نقش سرگرد سرخی سریال شاهگوش و … همیشه به درستی لهجه ها راادا کرده اید. آیا برای این چنین نقش هامشاور لهجه دارید و اینکه چرا بیشتر به سمت چنین نقش هایی می روید؟
– من در تئاتر تجربه کردن گویش های متفاوت را داشته ام، اما هرگز به مشاور لهجه فکر نکرده ام. برای نمایش کسوف یک شب دوستی به عنوان مشاور لهجه آمد که البته اصلا پیش برنده نبود. بخاطر اینکه گویش افغانی به گونه ای است که اگر می خواستیم آن را ادامه دهیم به دلیل تخصصی بودنش مخاطب خیلی چیزها را از دست می داد. در غالب کارهایم سعی می کنم در کوتاهترین زمان با زیر و بم لهجه آشنا شوم و نقش را مال خود کنم. خودم به گویش ها و اقوام مختلف علاقه دارم و تجربه کردن روحیات و ادها و هجاهای متفاوت برای من دلچسب و شیرین است.
از لهجه گفتیم، برسیم به سریال جاده قدیم که بخشی از آن به دلیل ماجرای لهجه سانسور شد. سریالی که نتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند. حالا که مدت زیادی هم از زمان ساخت و هم زمان پخشش گذشته است، نظر خودتان در مورد این سریال چیست؟ آیا آن کار در کارنامه ی خود کاری موفق می دانید؟
می توانست کار موفق باشد اما در شرایط خاصی پخش شد. دو قسمت اول این سریال کاملا حذف شد و سر و ته نداشت. .وقتی شخصیت شناخته نمی شود، وقتی قصه در یک اثر اغاز نمی شود، مسلما نباید انتظار ارتباط خوب با مخاطب را داشت. جاده قدیم طنز خوبی داشت. اشاره هایی به شرایط محیطی جامعه می کرد. یک خانواده روستایی که برای بقایشان در کلان شهر تلاش می کردند و تمام دارایی آنها یک گاو بود، این سوژه خیلی خوبی بود. این سریال جزو همان مواردی است که من انتخابش کردم که بازی کردم. اول با نوشته من قرارداد می بندم، بعد با صاحب اثر، مگر در شرایط خاص که اعتماد همه جانبه ی وجود داشته باشد و بازیگر بداند که درست پیش می رود.
گفتید اول با نوشته قرار داد می بندید، اگر فیلم نامه ی کامل نباشد بر چه اساس آن اثر را انتخاب می کنید؟
اگر نوشته کامل نباشد یا رفاقتی است که تلاش می شود در جهت تکمیل آن، جاهایی باید به صاحب اثر اعتماد کرد یا اینکه آن کار را نمی پذیرم. من احساس میکنم اگر کاری را صرفا بخاطر مسائل مالی یا بخاطر اسامی بپذیرم ولی مورد طبع و وثوق خودم نباشد، به همکارانم و به حرفه ام بی احترامی کرده ام.
می گویند روان شناسی، مردم شناسی و جامعه شناسی سه عنصرو ابزار لازم برای بازیگری و ارائه یک کار خوب است، با توجه به اینکه شما تحصیلکرده رشته ی روان شناسی هستید، چقدر این عناصر در کار بازیگری موثر است؟
همه چیز اهمیت دارد، ارتباطات عمومی آدم با اطرافیانش هم در بازیگری تاثیر دارد. هر اثری تلفیقی از همه ی این موارد است برای اینکه شخصیت پردازی شود. اصولا بازیگری اینقدر جامع است و اینقدر به فهم و گسترش گستره ی ذهنی و روانی آدم نیاز دارد ،که نمی شود فقط به یک علم خاص وابسته اش کرد.
اتفاقا یکی از شخصیت هایی که به علم روان شناسی نیازمند است، شخصیت منصور در فیلم عادت نمی کنیم با بازی شماست، شخصیتی عصبی و بیمار که همیشه برای آرام کردن خودش به سیگار پناه می برد. کمی در مورد این شخصیت توضیح دهید واز انتخاب این نقش برایمان بگویید؟
روزی که من قصه ی «عادت نمی کنیم» را خواندم، به سرعت با شخصیت منصور همراه شدم. از جنس منصور قصه ی عادت نمی کنیم در جامعه ی ما به شدت زیاد است. آدم هایی که دردهای فراوانی پشت چهره شان پنهان شده است و در خلوتشان گهگاهی خود را نشان می دهد، اما چون ما آن را نمی بینیم، احساسش نمی کنیم. این نقش به شدت بازی سهل و ممتنعی داشت از این جهت که یکسری شخصیت ها دارای کدها و شناسنامه ی برای ایفا دارند که بازیگر به راحتی با آن کنار می آید ولی برخی شخصیت ها مثل منصور نیاز به پنهان کردن این کدها و اشاره ها است و این شرایط بازی منصور را سخت می کرد. برای ایفای شخصیت منصور یک جاهایی باید هیچ کاری نمی کردم و عین اینکه کاری نباید کرد باید همه کار هم کرد و این سخت بود.
شما در این فیلم با هدیه تهرانی سوپر استار سالیان گذشته سینمای ایران همبازی بودید. از تجربه همبازی شدن با ایشان برایمان بگویید و اینکه آیا به لحاظ بازیگری از جهت اینکه شما تربیت شده ی تئاتر هستید، میان بازی شما و خانم تهرانی تفاوتی وجود داشت؟
من هر وقت می خواهم راجع به هدیه تهرانی صحبت کنم، ابتدا رجعت می کنم به شخصیت بزرگوارشان که هرگز فراموش شدنی نیست. هدیه تهرانی در کارشان خیلی جدی هستند و نسبت به شرایطی در قرار است در آن قرار بگیرند و رویارویی با کارکترشان، تحلیل دارند. احساس میکنم هدیه تهرانی شدن خیلی کار سختی است. من به عنوان یک بازیگر در کنار ایشان احساس ایمنی و راحتی میکردم و انرژی درستی داشتند، که می شد بازیگر به لحاظ بازی خودش را تخلیه کند و تمام وجودش را هزینه کند. خیلی جاها این اتفاق کم می افتد بخاطر شرایط دو انرژی که شاید همگون نیستند.
تقریبا پرکارید؛ اینطور نیست؟
گزیده انتخاب نکردم و شاید برخی از آنها را نباید قبول میکردم. گاهی تحت شرایط و روابط دوستانه و رفاقت تن به نقشهایی دادهام که الان خیلی موافق نیستم. همواره تلاشم این بود که گزیده کار کنم.
کدام نقش را بیشتر دوست دارید؟
من در ابتدا هر نقشی را که انتخاب کردم دوست داشتم و اما بعدا تحت شرایطی به یک یا چند نقش حس خوبی پیدا نکردم. اما شخصیت «وارمیک» در نمایش «خنکای ختم خاطره» برایم خاص و خاطرهانگیز است.
شما نقشهای مکمل یا بازیگر نقش دوم را خیلی بازی میکنید و حتی جوایزی هم با این نقشها کسب کردهاید. درباره این نوع بازی بگویید.
من هنر سینما، تلویزیون و تئاتر را کار فردی نمیدانم زیرا یک کارگروهی است. بهنظر من کاری موفق است که نتوانیم فقط یک گزینه مثلا بازیگر نقش اول، نقش دوم، نویسنده یا کارگردان را برجسته کنیم. کلیت کار باید ما را متقاعد کند که اثر دلچسبی است. البته ناگفته نماند من اصلا این تعبیر نقش مکمل یا نقش دوم را قبول ندارم و حس میکنم باور غلطی است که در ذهن ساختهایم. یک فیلم یا نمایش درامی دارد که شخصیت هدف را تعریف میکند و در کنارش انسانهای دیگر هم بازی میکنند. چرا قرار است فقط یک نفر مکمل نقش اول باشد؟ بهنظر من حتی کسی که کمترین نقش را داشته و مثلا سلامی داده و عبور کرده هم یک نقش است.
به هر حال همیشه در هنرهای تصویری به نقش اول و بعد نقش مکمل آن توجه بیشتری شده است و نمیشود منکر آن شد. حتی عوامل فیلم هم بهگونهای دیگر با آنها رفتار میکنند.
بله متأسفانه رفتار دیگران با نقشهای اول هر فیلمی موجب میشود تا بازیگر در نگاه و رفتار دچار توهماتی شود و با خود بگوید پس من شخصیت اصلی هستم و میتوانم هر طوری که میخواهم باشم. گاهی ممکن است دلی را برنجاند یا مغرور شود و این سم است. این نشأت گرفته از فقر فرهنگی ماست. نقش اول من نیستم نقش اولی شخصیتی است که من قرار است جای او زندگی کنم. آدم اگر هنر را به خوبی درک کند متواضع و افتادهتر میشود. هنر و بعد شور عمومی است که موجب شده تا در برههای افراد برجسته شده و منیتها بر فرد غلبه کند. اگر افتخاری برای هنرمند هست افتخار هنر است و نباید به آن غره شود. ما برای فهم و شعور و اندیشه هزینه نمیکنیم اتفاقا بعضی جاها برای بیشوری هزینه میکنیم.
بعد هم که دستمزدهایی کلان دریافت میکنند.
من درباره دستمزد همکاران نظر نمیدهم. در جامعه ما هیچچیزی ثبات و قیمت مشخصی ندارد. وقتی ثبات نیست نمیشود دراینباره صحبت کرد. البته نمیشود فراموش کنیم که گیشهمحور شدهایم. به جایی رسیدهایم که فقط اسم بازیگر فیلم برای ما مهم است نه اسم نویسنده و کارگردان که ابتدا به ساکن هر اتفاق هنری است. در دهه ۶۰ ما وقتی میخواستیم فیلمی را برای تماشا انتخاب کنیم اول نگاه میکردیم ببینیم نویسنده فیلم کیست؟ کارگردان کار کیست؟ اسم کارگردانهایی چون تقوایی، عیاری، بیضایی ، کیارستمی و… گزینه ما برای انتخاب فیلم بود. الان همه اینها رفته کنار و همهچیز به اسم چند بازیگر محدود شده است.
شنیدیم که شما برای این فیلم تقریبا ۸ ماه اصلاح نکردید؟
– بله من ۸ ماه ریشم را نزدم. این شغل من است و باید حرفه ای باشم و یکسری چیزها را بپذیرم. اتفاقا لذت هم می بردم چون در تمام این مدت با «سیف الله» همراه بودم. هنوز هم گاهی اوقات دلم برای آن محاسن و شرایط تنگ می شود.
یک اتفاق جالب دیگر هم که درباره شما و «ملکه» شنیدیم این است برای آن سکانسی که باید پشت سر هم چند لیوان شیر می خورده اید تقریبا ۱۵ لیوان شیر را یک نفس خوردید، درسته؟
– بله. این اتفاق سندیت تاریخی هم دارد. در جنگ کسانی که دچار موج گرفتگی می شدند شیر گرم حالشان را بهتر می کرد و خاصیت درمانی داشته. در آن سکانس هم من دچار این حالت شده بودم و از ایده شیر خوردن استفاده کردیم. البته آن سکانس پلان در یک لوکیشن بسته بود و شرایط سختی داشت. پیش بینی می کردم که این پلان تکرار بشود اما نه آنقدر. (می خندد) خب من باید سه لیوان شیر را پشت سر هم می خوردم و یادم می آید که آن روز تقریبا ۱۶-۱۵ لیوان شیر پر خوردم و به محض اینکه کار به پایان رسید بیرون رفتم و اصلا حال خوبی نداشتم. من تا یکی دو روز به خاطر آن همه شیری که خورده بودم حال خوبی نداشتم.
شما در حوزه جنگ نمایشنامه های خیلی خوبی نوشتید و کار کردید اما این اواخر به خاطر نمایشنامه «ترن» خیلی اذیت شدید. باز هم در این حوزه کار می کنید یا دیگر حاضر به این همه کلنجار رفتن نیستید؟
– محمدباشه آهنگر هم همیشه وقتی اذیتش می کنند می گوید من دیگر فیلم جنگی نمی سازم و می روم یک ملودرام اجتماعی – عاشقانه می سازم اما باز می بینیم فیلم جدیدش در حال و هوای جنگ است! ما نمی توانیم این حس خودمان را کنار بگذاریم. یک اتفاقی بر ما حادث شده که قابل فراموش کردن نیست. من که همیشه دوست ندارم درباره جنگ نمایشنامه بنویسم یا بازی کنم اما وقتی به خودم می آیم می بینم در متنم این اتفاق به شکلی هست، موردی که درباره نمایش «مادرمانده» هم ناخودآگاه افتاد.
و اتفاقا بخش تاثیرگذار آن نمایش هم شد.
– بله راست می گویید من برای «ترن» خیلی اذیت شدم. یادم می آید که به خاطر متن «ترن» ساعت ۵ صبح نیما (دهقان) را بیدار می کردم و با گریه متن را برای او می خواندم. او پشت خط با احساسات من همراه می شد و تا صبح درباره اش با هم حرف می زدیم. ولی چه می شود کرد. همیشه یکسری آدم ها هستند که داعیه دفاع از ناموس و شهدا دارند اما نمی توانند ۲۴ ساعت روی حرف خودشان بایستند! من در عجبم این آدم ها هنر و فرهنگ را نمی شناسند و برخوردشان با هنرمند مثل یک سرباز است. فکر می کنند می توانند اندیشه یک هنرمند را بخرند می گویند فقط قلم دست توست؛ بنویس، فکر دست ماست! هنرمند اصالتش این است؟
آقای آذرنگ متاسفانه خیلی از دوستان شما فکرشان را فروختند و همین می شود که مدیران از همه، این انتظار را دارند.
– آخ آخ که دقیقا همین است و من نمی خواستم این را بگویم و شما گفتید. من یادم می آید نمایشنامه «ترن» ۱۰۰ صفحه بود و نظارتی ها پایین صفحه ۴۶ نوشته بودند همینجا نمایش تمام شود! نکته جالبتر این بود که به همین نوشته با خودکار قرمز بسنده نکرده بودند و تا آخرین صفحه با همان خودکار خط زده بودند. انگار که مشقم را داشتند خط می زدند. یک همچنین حسی داشتند احتمالا!
با توجه به اینکه شما دوتا مدیوم را تجربه کرده اید، وضعیت سینما اسفبارتر است یا تئاتر؟
– به نظرم سینما کلاسه شده تر است. تکلیف بازیگر مشخص تر است. البته آن هم قواعد غلطی دارد و بالاخره همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید اما معتقدم تعریف هنرمند در سینما تعریف درست تری است اما در تئاتر اینقدر این یکی شدن از دست رفته و شخصی نگاه کردن مستولی شده که ما خیلی از فرصت هایمان را از دست داده ایم.
چه چیزی حال حمیدرضا آذرنگ را خوب میکند؟
خیلی مواقع بهصورت غریزی حالم خوب بوده اما وقتی آمدهام در جامعه حالم خراب شده؛ مثل امروز صبح. حال ما متاثر از حال جامعه است و نمیتواند بهخودی خود خوب شود.
منظورتان ترافیک و شلوغی است؟
نه اینها که در همه کلانشهرها هست و جزو لاینفک زندگی در اغلب شهرهاست. خیلی چیزها دیگر برای ما عادی شده و خیلی چیزها را نمیبینیم. ما درختان کنار خیابانها را نمیبینیم، صفحه موبایل از عظمت یک کوه برایمان جذابتر شده است. منظور من حال جامعه و مردم شهرم است.
مگر میشود آدم همنوع خودش را ببیند که دنبال لقمه نانی تا کمر در سطل زباله خم شده و بیتفاوت بماند! مگر میشود سر چهارراه به بچههای دستفروش نگاه کنی و بعد در کنار فرزند خودت در خودرو احساس خوشبختی کنی؟ گاهی بهخودم بدوبیراه میگویم که نکند بچه دستفروش فکر کند که ما چقدر خوشبختیم و دلش بلرزد و چقدر خوشبختی اینجا دردناک است. آدم چقدر میتواند اینها را تجربه کند و بیتفاوت بماند. اصلا هنر رسالتش این است که شما حساس باشی، متاثر بشوی و بعد این حس تو منتج به خلق یک اثر هنری دغدغهمند شود. خیلی وقت است که حال مردممان خوب نیست و بنابراین حال هنر و هنرمندمان هم خوب نیست.
اهل موسیقی هستید؟
خیلی دوست دارم. اصلا من عاشق موسیقیام و چقدر ناراحتم که چرا ذرهای استعداد موسیقی در من نیست. انتزاع در موسیقی بیداد میکند و آدم را به هرجای هستی حتی آسمان مسافر میکند؛ بدون اینکه شما سوار بر مرکبی شوی.
با این همه علاقه، نوازندگی هم میکنید؟
خیلی دوست داشتم، حتی به سمتش هم رفتم و الان هم دو تار دارم که بهعلت جراحت انگشت کوچکم خیلی نمیتوانم نوازندگی کنم.
کنسرت هم میروید؟
خیلی کم و گزیده.
با توجه به سازی که گفتید فکر کنم بیشتر طرفدار موسیقی سنتی باشید تا موسیقی پاپ ؟
علاقه قلبیام به موسیقی سنتی است اما هر دو را گوش میدهم. به هر حال باید به سلیقه فرزندانم هم احترام بگذارم اما بهنظر من موسیقی پاپ ما محو شور جمعی شده و بنمایه اغلب آثار پاپ یکسان شده است. البته منکر استعدادهای بینظیر در این زمینه هم نیستم.
صدای کدام یک از هنرمندان را میپسندید؟
در میان موسیقی سنتی صدای همایون شجریان، علیرضا قربانی و سالارعقیلی را دوست دارم. خود سلطان آواز استاد محمدرضا شجریان که یگانه است. در میان خوانندههای پاپ هم خیلی از دوستان را میپسندم حجت اشرفزاده و پرواز همای را دوست دارم. از بحث صدا که بگذریم، حال خود موسیقی و از همه مهمتر ترانه یک موسیقی برای من مهم است. وقتی موسیقی بیکلام گوش میدهم موسیقی در من جریان پیدا میکند. وقتی هم که ترانه گوش میدهم فهم آن چیزی که گفته میشود برای من خیلی مهم است. ترانه گاهی لذت یک موسیقی را یا هزارچندان میکند و گاهی تمام لذت آن را از بین میبرد.
اهل سفر هستید؟
سفر را دوست دارم، چه کنم که بسته پایم! حرفه ما امکان برنامهریزی را حتی برای آینده نزدیک از آدم میگیرد. وقتی قراردادی برای فیلمی میبندی همش دلهره داری که با برنامه کاری تداخل داشته باشد. گاهی شده که به ما گفتهاند شما ۳روز بازی نداری و میتوانی سفر بروی. یکباره در میانه سفر تماس میگیرند که برنامه عوض شده و باید برگردی.
سفرهای داخل یا خارج از کشور را میپسندید؟
اصولا جهانگردی و دیدن فرهنگهای مختلف چیز خوبی است اما من معتقدم ایران خودمان بینظیر و یگانه است. هیچ جای دنیا این همه طبیعت رنگارنگ و اقلیمهای مختلف در یک جغرافیا نگنجیده و این بینظیر است.
کدام شهر اولویت شما برای سفر است؟
نمیشود نام برد. به بهترین جای ایران هم سفر کنی اما حالت خوب نباشد آن سفر، سفر خوبی نیست. ولی عرق و تعصبی که من به جنوب ایران دارم که محصول زیست من هست یک چیز دیگری است. در شرایط سخت جنگ و تبعات بعد از جنگ خوزستان بودم و سختیهای زیادی کنار مردم شهرم تجربه کردم. گلپایگان را هم که زادگاه پدرم بود و همواره به آنجا میرفتیم دوست دارم. کرمانشاه هم همینطور. بدون آنکه در این اقلیم زندگی کرده باشم محبت زیادی از هموطنان کرمانشاهی به سمت من میآید که احساس میکنم آنجا سرزمین من است. من در سریال «یلدا» با لهجه شاهرودی صحبت کردم و آنقدر شاهرودیهای عزیز به من محبت کردند که احساس میکنم پارهای از من در شاهرود است. مشهد هم همینطور. گرچه شعار شده است اما از ته دل میگویم که همه جای ایران سرای من است.
از فرزندانتان برایمان بگویید؛ اهل هنر و بازیگری هستند؟
بزرگترین چیز در این دنیا این است که آدم کسی شبیه خودش را به دنیا بیاورد و بزرگ کرده و به فهم برساند. من ۲پسر به نامهای هیراد و بامداد دارم. هیراد من ۲۰ساله است و علاقه و استعداد زیادی در بازیگری دارد.
شما یک نویسندهاید و سالهاست که نمایشنامههای درخور تقدیر نوشتهاید. تاکنون پیش آمده که بهعنوان یک بازیگر به نویسنده یا کارگردان اثر حین کار پیشنهاد اصلاح یا افزودن به بخشی از فیلمنامه را بدهید.
بله. من برای اینکه به فهم بیشتر برسم پیشنهاد میدهم. من تعصب خاصی به درام دارم و این سرسختی من باعث شده گاهی بگویند زندگیگر(بازیگر) سختی هستم. بازیگری هستم که در بازیام یکسری ویژگی را به نقش اضافه میکنم و این ویژگیها به جنس و شخصیت خودم نزدیک است؛ بهعبارتی تعریفی از وجودم را شامل میشود. تمام تلاشم بر این مسئله متمرکز است که نسبت به نقشی که قرار است ایفا کنم منفعل عمل نکنم. همیشه این چالش در من هست و حس میکنم که باید همواره بهدنبال بهتر شدن باشم.
من برای رسیدن به باور شخصیتی که قرار است آن را بازی کنم نقش را به چالش میکشم. یک جاهایی عوامل تولید استقبال میکنند اما جاهایی هم نسبت به موضوع که پیشنهاد یا نظری از من داخل سناریو شود جبهه میگیرند؛ مثلا کارگردانی مثل میرباقری با آنکه خود کارگردان همه چی تمام و کاربلدی است استقبال میکند و من واقعا از کار کردن با او لذت میبرم.
در جامعه ما هیچچیزی ثبات و قیمت مشخصی ندارد. وقتی ثبات نیست نمیشود دراینباره صحبت کرد. البته نمیشود فراموش کنیم که گیشهمحور شدهایم. به جایی رسیدهایم که فقط اسم بازیگر فیلم برای ما مهم است نه اسم نویسنده و کارگردان که ابتدا به ساکن هر اتفاق هنری است
لیست آثار هنری حمیدرضا آذرنگ
در ادامه بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ بازیگر ملکه باید بگوییم در جدولهای جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
حمیدرضا آذرنگ در سینما
کارگردانی حمیدرضا آذرنگ
- روزی روزگاری آبادان (۱۳۹۹)
بازیگری حمیدرضا آذرنگ
- خائن کشی (۱۴۰۰، مسعود کیمیایی)
- غلامرضا تختی (۱۳۹۷، بهرام توکلی)
- چهل و هفت (۱۳۹۷، احمد اطراقچی)
- پیلوت (فیلم) (۱۳۹۶، ابراهیم ابراهیمیان)
- تنگه ابوقریب (۱۳۹۶، بهرام توکلی)
- آبا جان (۱۳۹۵، هاتف علیمردانی)
- آذر (۱۳۹۵، محمد حمزه ای)
- بیست و یک روز بعد (۱۳۹۵، سیدمحمدرضا خردمندان)
- دعوتنامه (۱۳۹۵، مهرداد فريد)
- سمفونی تولد (۱۳۹۵، محمد پرویزی)
- قاتل اهلی (۱۳۹۵، مسعود کیمیایی)
- آبجی (۱۳۹۴، مرجان اشرفی زاده)
- گیتا (۱۳۹۴، مسعود مددی)
- آااادت نمیکنیم (۱۳۹۴، ابراهیم ابراهیمیان)
- بلوک۹ خروجی۲ (۱۳۹۲، علیرضا امینی)
- با دیگران (۱۳۹۲، ناصر ضميری)
- آسمان زرد کمعمق (۱۳۹۱، بهرام توکلی)
- یک، دو، سه،… پنج (۱۳۹۱، محمد معیری)
- ملکه (۱۳۹۰، محمدعلی باشه آهنگر)
- در امتداد شهر (۱۳۸۹، علی عطشانی)
- بیداری رؤیاها (۱۳۸۸، محمدعلی باشه آهنگر)
- شوخیهای خدا (۱۳۸۵، پرویز شيخ طادی)
- گمشده (۱۳۷۸، محمدعلی باشه آهنگر)
سریال های حمیدرضا آذرنگ
آثار تلویزیونی حمیدرضا آذرنگ
سال | نام سریال | کارگردان |
---|---|---|
۱۳۹۸ | نون خ ۲ | سعید آقاخانی |
۱۳۹۷ | نون خ | سعید آقاخانی |
۱۳۹۷ | روزهای بیقراری (فصل۲) | کاظم معصومی |
۱۳۹۷ | تاریکی شب، روشنایی روز | حجت قاسمزاده اصل |
۱۳۹۶ | آرماندو | احسان عبدی پور |
۱۳۹۵ | چرخ فلک | عزیزالله حمیدنژاد، بهرام عظیم پور، احسان عبدی پور |
۱۳۹۴ | قرعه | برزو نیک نژاد |
۱۳۹۳ | جاده قدیم | بهرام بهرامیان |
۱۳۹۱ | یلدا | حسن میرباقری |
۱۳۸۹ | در مسیر زاینده رود | حسن فتحی |
۱۳۸۷ | خرده ستمگران | مسعود شاهمحمدی |
۱۳۸۶ | آن سوی دریا این سوی خاک | فرزین مهدیپور |
حمیدرضا آذرنگ در شبکه نمایش خانگی
سال | نام فیلم | نقش | کارگردان |
---|---|---|---|
۱۳۹۷ | نهنگ آبی | نادر سراج | فریدون جیرانی |
۱۳۹۴ | شهرزاد ۱ | ستوان محمدی | حسن فتحی |
۱۳۹۴ | دندون طلا | عنایت سرخوش | داوود میرباقری |
۱۳۹۲ | شاهگوش | سرگرد احمد سرخی | داوود میرباقری |
مستند حمیدرضا آذرنگ
- آبی به رنگ آسمان (امیر رفیعی ۱۳۹۶)
فعالیت های حمیدرضا آذرنگ در تئاتر
برخی از نمایشهایی که آذرنگ نویسندگی، کارگردانی یا بازی کردهاست عبارتند از:
نویسندگی حمیدرضا آذرنگ(تئاتر)
- «خیال روی خطوط موازی»، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۸۵–۱۳۸۶ – انتشارات مرکز هنرهای نمایشی
- «آخرین مروارید»، تئاترشهر، تالار شماره۲؛ ۱۳۸۰ – انتشارات مرکز هنرهای نمایشی
- «این کدام پنجشنبه است»، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱
- «روزی روزگاری آبادان (تئاتر)»، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۴
- «مادر مانده» (کارگردانی مشترک با نیما دهقان)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸
- «برگزین»
- «زری بانو» (کارگردانی مشترک با نیما دهقان)، جشنواره آیینی و سنتی، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸
- «رعنا» (سپیده نظریپور)، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۲
- «دو متر در دو متر جنگ» (نیما دهقان)، تئاترشهر، تالار شماره ۲؛ ۱۳۸۵
- «در قاب ماه» (حسین مسافر آستانه)، تالار وحدت؛ ۱۳۸۷
- خنکای ختم خاطره (کارگردانی نیما دهقان)؛ ۱۳۷۸
- دو لیتر در دو لیتر صلح، تئاترشهر، ۱۳۹۱
- ترن به کارگردانی نیما دهقان تئاتر شهر ۱۳۹۱
کارگردانی حمیدرضا آذرنگ(تئاتر)
- «آخرین مروارید»، تئاترشهر، تالار شماره ۲؛ ۱۳۸۰
- «این کدام پنجشنبه است»، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱
- «روزی روزگاری آبادان (تئاتر)»، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۴
- «خیال روی خطوط موازی»، (کارگردانی مشترک با عباس اقسامی)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۸۵–۱۳۸۶
- «عدالتخانه» (عارفه عنایتی)، اولین جشنواره عدالت و امید؛ ۱۳۸۷- مجموعه ایرانشهر، تالار شماره ۱؛ ۱۳۸۸
- «مادر مانده» (کارگردانی مشترک با نیما دهقان)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸
- «زری بانو» (کارگردانی مشترک با نیما دهقان)، جشنواره آیینی و سنتی، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸
- دو لیتر در دو لیتر صلح، تئاترشهر، ۱۳۹۱
- هتلیها، تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد سمندریان، ۱۳۹۴
- ترن، تئاتر شهر، سالن اصلی، ۱۳۹۵
- خنکای ختم خاطره، تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد سمندریان، ۱۳۹۷
بازیگری حمیدرضا آذرنگ(تئاتر)
- «طلحک بازی» (حسن سرچاهی)، تئاترشهر، تالار شماره۲؛ ۱۳۷۸
- «عروسکی مثل مترسک» (رضا عطاییفر)، جشنواره دانشجویی؛ ۱۳۸۱
- «هزاردستان» (مهرداد رایانیمخصوص)، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱
- «چهار حکایت از چندین حکایت رحمان» (علیرضا نادری)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۳
- «سراب» (حسین پارسایی)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۳
- «تکیه ملت» (حسین کیانی)، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۴
- «بیداری در نورنبرگ» (عباس اقسامی، مهدی مکاری)، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- «آیا تا به حال عاشق بودهای روژانو» (عباس اقسامی، مهدی مکاری)، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- نمایش امشب دیگر مهرههای پشتم نی لبک میزنند ۱۳۸۴
- «تهران پرندک» (سپیده نظریپور)، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۵
- خنکای ختم خاطره (کارگردانی نیما دهقان)؛ ۱۳۷۸
- «بازی سازان اندرونی» (عباس اقسامی)، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۷
- «مسافران مرو» (جواد هاشمی)، تالار وحدت؛ ۱۳۸۷
- «زیر درخت آلبالو» (سحر ناسوتی)، جشنواره دفاع مقدس؛ ۱۳۸۰
- «اهل قبور» (حسین کیانی)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸
- «مرگ فروشنده» (نادر برهانی مرند)، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۹۳
- هتلیها (حمیدرضا آذرنگ) , تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد سمندریان؛ ۱۳۹۴
- در خواب دیگران (نادر برهانی مرند) , تالار شمس؛ ۱۳۹۴
- کسوف (ایوب آقاخانی), تئاتر باران؛ ۱۳۹۵
- افسون معبد سوخته (کیومرث مرادی)، تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد سمندریان؛ ۱۳۹۵
- خنکای ختم خاطره (حمیدرضا آذرنگ)، تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد سمندریان؛ ۱۳۹۷
- مرد بالشی (علی سرابی)، تماشاخانه شهرزاد، ۱۳۹۸
جوایز و افتخارات حمیدرضا آذرنگ
- برنده برترین بازیگران تئاتر سال ۸۸ در هفتمین دوره جشن بازیگر تئاتر (جشن شب بازیگر) برای بازی در دو نمایش «اهل قبور» و «خنکای ختم خاطره»
- نامزد دریافت جایزه نمایشنامهنویسی، جشنواره تئاتر فجر برای نمایش «آخرین مروارید»؛ ۱۳۸۰
- نامزد دریافت جایزه نمایشنامه نویسی، جشنواره تئاتر فجر برای نمایش رعنا؛ ۱۳۸۲
- نامزد دریافت سه دوره نویسندگی برتر، جشنواره تئاتر فجر
- نامزد دریافت جایزه اول بازیگری، جشنواره دانشجویی برای نمایش «عروسکی مثل مترسک»؛ ۱۳۸۱
- نامزد دریافت جایزه اول بازیگری، از سومین جشنواره ماه، حوزه هنری؛ ۱۳۸۵
- بازیگری سوم، جشنواره فجر برای نمایش «چهار حکایت از چندین حکایت رحمان»؛ ۱۳۸۳
- جایزه اول بازیگری از جشنواره ماه برای نمایش امشب دیگر مهرههای پشتم نی لبک میزنند ۱۳۸۴
- نویسندگی اول، جشنواره فجر برای نمایش «خیال روی خطوط موازی»؛ ۱۳۸۵
- برنده بهترین نمایشنامه در جشنواره تئاتر فجر، برای خنکای ختم خاطره ۱۳۸۸
- برنده بازیگر مرد در جشنواره تئاتر فجر، برای خنکای ختم خاطره ۱۳۸۸
- کارگردانی اول، جشنواره عدالت و امید؛ ۱۳۸۸
- نویسنده برگزیده جشن اردیبهشت تئاتر ایران برای نمایش «مادرمانده»؛ ۱۳۸۸
- نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی در بخش بینالملل سی امین جشنوار بینالمللی تئاتر فجر برای نمایش دو لیتر در دو لیتر صلح ۱۳۹۰
- برنده جایزه اول بازیگری مرد از سی امین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش «خون رقصه» ۱۳۹۰
- برنده جایزه اول نمایشنامهنویسی در بخش بینالملل سی امین جشنواره تئاتر فجر برای نمایشنامه «دو لیتر در دو لیتر صلح» ۱۳۹۰
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی امین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «ملکه» ۱۳۹۰
- دیپلم افتخار بهترین بازیگر مکمل مرد در جشن منتقدان سینمایی ایران برای فیلم «ملکه» ۱۳۹۱
- بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم فجر به انتخاب منتقدین ماهنامه فیلم برای «آسمان زرد کم عمق»، بهمن ۱۳۹۱
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشن منتقدان سینمایی ایران برای فیلم «آسمان زرد کم عمق»۱۳۹۲
- بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلمهای ویدئویی یاس برای بازی در فیلم «آخرین نفر» ۱۳۹۳
- بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «ملکه» ۱۳۹۳
- جایزه برترین کتاب سال دفاع مقدس برای نمایشنامه «خنکای ختم خاطره» چاپ انتشارات امیرکبیر ۱۳۹۳
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آااادت نمیکنیم ۱۳۹۴
- نامزد بهترین بازیگر مرد کمدی جشن حافظ برای مجموعه تلویزیونی نون خ ۱۳۹۸
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی از سی و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم 《روزی روزگاری آبادان》۱۳۹۹
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول از سی و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم 《روزی روزگاری آبادان》۱۳۹۹
صفحه اینستاگرام حمیدرضا آذرنگ
حمیدرضا آذرنگ ، از سلبریتی های فعال در اینستاگرام بوده و ظرف چند سال اخیر قریب به 1179 پست به اشتراک گذاشته که بررسی اینستاگرامش، در واقع مروری است بر بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ و یک دهه فعالیت هنری ایشان در عرصه سینما و تلویزیون و شبکه نمایش خانگی. لذا برای آشنایی با سبک زندگی دیجیتالی حمیدرضا آذرنگ و پشت صحنه فیلم ها و سریال هایی که ایشان در آن نقش آفرینی کرده است و بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ ، به اینستاگرامش مراجعه کنید.آدرس اینستاگرام حمیدرضا آذرنگ @hamidreza_azarang می باشد که 281 هزار دنبال کننده دارد.