در این بخش بیوگرافی حلیمه سعیدی بازیگر معروف سینما و تلویزیون معروف به خاله قزی را مرور میکنیم. بیوگرافی حلیمه سعیدی از بازیگران زن خوب و توانمند کشورمان که بیشتر او را با سریال ترش و شیرین به یاد می آوریم ، به همراه اطلاعاتی از زندگی شخصی و هنری او و عکس های خانواده و همسر و فرزندان و پسرش شهید رضا لشکری و سوابق هنری و علت درگذشتش را میخوانیم.امروز از 0 تا 100 با بیوگرافی حلیمه سعیدی بازیگر نقش خاله قزی در خوش نشین ها و سوری خانم در زن بابا آشنا میشویم. در ادامه با بازیگرآنلاین همراه باشید.
حلیمه سعیدی متولد چه سالی بود ؟
علت فوت حلیمه سعیدی چه بود؟
حلیمه سعیدی فعالیت خود را از چه سالی آغاز کرد ؟
همسر حلیمه سعیدی کیست؟
خلاصه بیوگرافی حلیمه سعیدی
نام اصلی | حلیمه سعیدی |
تاریخ تولد | ۱۳۱۳ |
محل تولد | ضیاآباد، تاکستان قزوین |
تحصیلات | 6 کلاس اکابر (نهضت سواد آموزی) |
پیشه | بازیگر |
سالهای فعالیت | ۱۳۸۴–۱۴۰۰ |
همسر | عباس لشکری |
فرزندان | جواد و جلال و رضا و یک دختر بنام زهرا |
فوت | ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ (۸۷ سال) به علت سرطان |
بیوگرافی حلیمه سعیدی
در بیوگرافی حلیمه سعیدی معروف به خاله قزی میخوانیم: وی متولد 1313 در ضیاآباد قزوین ، بازیگر سینما و تلویزیون بود.او به صورت تجربی وارد عرصه بازیگری شد و انصافا در فیلم و سریال ها خوش درخشید.
تحصیلات حلیمه سعیدی
در بیوگرافی حلیمه سعیدی لازم به ذکر است تا 6 کلاس اکابر (نهضت سواد آموزی) سواد دارد میگوید: .(با خنده) شش سال را تو بیست سال تمام کردم، یکسال می رفتم، ده سال نمی رفتم .
بیوگرافی خانواده حلیمه سعیدی
در بیوگرافی حلیمه سعیدی درباره ی خانواده اش آمده است: پدرم «حاج فتح الله» کشاورز بود و گندم می کاشت و باغ انگور و گوسفند هم داشتیم. پدرم خیلی کار داشت و برای این که بتواند به همه کارهایش رسیدگی کند کارگر می گرفت. مادرم اسمش «طاووس» بود، پدرم سواد قرآنی داشت اما مادرم سواد نداشت.
مادرم 7 پسر و 7 دختر بدنیا آورد که همه پسرها همان کودکی نظر خوردند و مردند، از 7 دختر هم فقط 5 نفر زنده موندند
ماجرای ازدواج حلیمه سعیدی و همسرش
بیشترین جستجوها در بیوگرافی حلیمه سعیدی درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
در سال 1328 که 16 ساله بود با عباس لشکری ازدواج کرد.
آشنایی و ازدواج حلیمه سعیدی
مهریه حلیمه سعیدی
فرزندان حلیمه سعیدی
در سال 1335 فرزند اولش بنام حسن در 2 سالگی فوت کرد، بعد ناصر متولد شد که او هم در 9 ماهگی درگذشت، علی پسر سوم هم در چند ماهگی مرد.
یک بچه دیگر هم به دنیا آمد که این یکی به اسم گذاشتن هم نرسید بعدش جواد آقا به دنیا آمد.میگوید اسم بچه ها را خودم می گذاشتم. اسم ناصر را که گذاشتم ننه ام گفت:چرا گذاشتی ناصر؟ اسم برادرم بود.اسم حسن را هم که گذاشتم ، زن عمویم گفت:اسم بچه های من را چرا گذاشتی؟ وقتی هم آن دو تا مردند به دلم بد آمد. تا این که یکی از همسایه هایمان گفت ایندفعه که زاییدی اسم پسرهای من را بذار و این طوری شد که اسم پسرهایم را گذاشتم جواد و جلال و رضا . اسم رضا را هم عمه اش گذاشت. یک دختر هم داریم به نام زهرا.
در نهایت سه پسر بنام های جواد و جلال و رضا و یک دختر بنام زهرا دارد
من خودم هم 7 پسر و 2 دختر به دنیا آوردم که الان فقط دو پسر و یک دختر دارم. تا می گفتند چقدر پسرت قشنگ است به دکتر نمی رسید و می مرد. مثلا یکی از آنها را که اسمش «حسن» بود تا دو سال و نیم اش شد، مردم گفتند:چقدر قشنگ است. بچه نظر خورد، غروب مریض شد و تا صبح مرد.
خانم سعیدی صاحب 6 نوه دختر و 1 نوه پسر هم می باشد
حاجی در تهران کار می کرد و من از این که بچه هایم پشت سر هم می مردند ناراحت بودم. برایش پیغام دادم:یا بیا من را ببر آنجا یا خودت بیا اینجا بمان، یا طلاقم بده!
*حاج عباس لشکری:من در تهران کارگری می کردم. کارهای مختلف . . . مدتی در خیاطی بود و مدتی در شهرداری آسفالت می ریختم و از این جور کارها. چند وقت به چند وقت هم می رفتم به ضیاءآباد.
*خانم سعیدی:آن زمان که آرد آماده نبود. باید گندم را برای آسیاب می بردیم و این کار از عهده من برنمیآمد. برادر هم نداشتم و پدر هم خیلی کار داشت و دایی حاجی هم وقتی ازش کمک می خواستم نمی آمد .
من خیلی معذب بودم. به خاطر همین حاجی را مجبور کردم من را هم ببرد تهران.
*حاج عباس لشکری:وقتی خانواده هم آمدند تهران ، درسلسبیل یک اتاق 3 در 4 اجاره کردیم با ماهی 25 تومان. یک همشهری آنجا داشتم و به خاطر همین آمدیم سلسبیل. جواد در ضیاء آباد به دنیا آمد.
*خانم سعیدی:جواد را که باردار بودم آمدیم تهران و اینجا به دنیا آمد. رضا را هم باردار بودم که رفتیم ضیاءآباد و آنجا به دنیا آمد.
پس این بچهها قوی بودند که زنده ماندند؟
*خانم سعیدی:همه بچه هایم قوی بودند. خودم قوی بودم برای همین بچه هایم هم به خصوص رضا موقع به دنیا آمدن بنیه خوبی داشتند. اما آن بچه ها را نظر زدند که مردند. همه بچه هایم را فرستادم مدرسه. در همان مدرسه هم بود که معلم هایشان آنها را راهنمایی می کردند که در انقلاب شرکت کنند و بعد هم راهی جبهه شوند. همین پسرم جلال 5 سال جبهه بود.
ماجرای شهادت پسر حلیمه سعیدی
رضا متولد 1346 بود او با دستکاری شناسنامه اش عازم جبهه شد و در 25 خرداد 1363 زمانی که در خط مقدم مشغول خنثی سازی مین بود زخمی و در نهایت به شهادت رسید
رضا سال 1346 به دنیا آمد به همین دلیل در دوران انقلاب 11 ساله بود و نمی توانست در مبارزات شرکت کند. وقتی جنگ شروع شد چون سنش برای جبهه رفتن هم کم بود شناسنامه اش را دستکاری کرد.
حلیمه سعیدی در مورد شهادت فرزندش 17 ساله اش رضا لشگری گفت:قبل از اعزام به جبهه در همین شهر خودمان به اتوکشی و خیاطی مشغول بود. زمانی که به جبهه اعزام شد در گروه تخریب چی قرار داشت و مین خنثی می کرد.
وی در خصوص چگونگی شهادت پسرش گفت:آخرین باری که به خانه آمده بود به صورت یک وری نشسته بود و به پشتی لم داده بود و به نوار شهید صدوقی گوش می داد. من و پدرش قرار بود هفته آینده به مکه برویم. من به سمت رضا رفتم تا کاغذ سفرمان را به او نشان دهم. به رضا گفتم که من و پدرت قصد داریم به مکه برویم و تا وقتی که از مکه برگردیم تو در خانه بمان. بعد از بازگشت ما از مکه، من از رفتن تو به جبهه جلوگیری نمی کنم و تو می توانی بار دیگر به جبهه بروی.
وی در ادامه افزود:رضا در پاسخ به من گفت بذار من بروم شهید شوم و بعد شما به مکه بروید. در حال همین صحبت ها بودیم که جلال برادر دیگرش وارد شد و گفت امام در جبهه تنهاست و رضا تو اینجا نشسته ای. کردستان شلوغه و تو باید هر چه زود تر به جبهه بروی. رضا هم خیلی زود آماده شد و به سمت جببه راه افتاد. رضا رفت و یک هفته دیگر خبر شهادت وی را برای من آوردند.
حلیمه سعیدی در مورد چگونگی اطلاع خانواده از خبر شهادت وی گفت:در طول یک هفته ای که رضا رفته بود من بشدت نگران بودم و در تمام این مدت منتظر بودم تا کسی خبری برای من بیاورد تا اینکه یکی در خانه ما را زد و گفت رضا ترکش خورده. من گفتم رضا ترکش نخورده بلکه شهید شده. آن فرد با شنیدن حرف من به گریه افتاد و خبر شهادت رضا را تصدیق کرد و شروع کرد به گریه کردن. من به او گفتم که گریه نکند زیرا حضرت زینب (س) گفت «شب ها گریه کنم و روز ها بخندم مبادا دشمنان بر ما بخندند».
وی در ادامه افزود:زمانی که جنازه پسرم را آوردند، من اصلا گریه نکردم. من برای پسر شهیدم گریه نکردم تا پدر آمریکا را در آورم. این عمل من موجب شد تا 3 روز در مسجد محل ما گفته شود که شهیدی آمده و مادرش برای او گریه نکرده است. در آن دوران وقتی شهید می آمد خانواده شهید بشدت گریه و زاری می کردند اما من اصلا گریه نکردم و چند روز دیگر که شهدای دیگری را آوردند من برای آن ها گریه کردم. مردم از من می پرسیدند چرا برای پسر خودت گریه نکردی و برای بچه های مردم گریه می کنی.
گفتم برای پسرم گریه نکردم زیرا او را خدا داده بود و خدا از ما گرفت و من برای اینکه دشمن از گریه من شاد شود، گریه نکردم. برای این شهدا گریه می کنم زیرا از اینکه می بینم این افراد جوان چگونه با بمب های صدام شهید شدند، گریه می کنم.
شروع فعالیت هنری حلیمه سعیدی
در بیوگرافی حلیمه سعیدی آمده است : اولین بار توسط یکی از همسایه هایشان که در کار پشت صحنه فیلم و سریال بود برای بازی در سریال «روزگار قریب» در در نقش «مادر علی» در چند سکانس جلوی دوربین رفت
اما اولین کار حرفه ای او سال 1385 وقتی 71 ساله بود با سریال «متهم گریخت» به کارگردانی رضا عطاران شروع شد
شهرت حلیمه سعیدی با خاله قزی
بازی در سریال «ترش و شیرین» سال 1386 ، «بزنگاه » سال 87 او را چهره کرد اما شهرت اش با سریال «خوش نشین ها» در سال 89 و در نقش خاله قزی بود
افشاگری حلیمه سعیدی علیه رضا عطاران
خانم حلیمه سعیدی از سال 85 تا الان 19 فیلم سینمایی و 16 سریال بازی کرده است که آخرین آن در سال 99 سریال شاهرگ بود
او در برنامه زنده تلویزیونی صبحی دیگر اعلام کرد زمانی که رضا عطاران فهمید عضو بسیج هستم و کارت بسیجی دارم کنار رفت و از من استفاده نکرد
مجموعهای از تکیهکلامهای فراموش نشدنی حلیمه سعیدی در سریالها
درگذشت حلیمه سعیدی
متاسفانه خانم حلیمه سعیدی روز جمعه 22 بهمن 1400 در سن 87 سالگی بعد از سال ها درگیری با بیماری «سرطان» در منزل خود فوت کرد.
فرزند حلیمه سعیدی از درگذشت این بازیگر سریالهای طنز رضا عطاران خبر داد.
حلیمه سعیدی بازیگر تلویزیون و مادر شهید که با سریالهای طنز رضا عطاران شناخته شد جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ در منزل خود درگذشت.
جلال لشکری فرزند این بازیگر که نمیتوانست به راحتی صحبت کند به بیماری سرطان وی اشاره و درگذشت این بازیگر را تایید کرد.
مستندی پیرامون زندگی وی ساخته گردید که در ویژه برنامه نیمه سیب از شبکه دو سیما پخش شد
لیست آثار هنری حلیمه سعیدی
در ادامه بیوگرافی حلیمه سعیدی بازیگر زن بابا باید بگوییم در جدولهای جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
آثار سینمایی حلیمه سعیدی
- قاعده بازی (۱۳۸۵)
- روزی که مرد شدم (۱۳۸۸)
- حلقههای ازدواج (۱۳۸۸)
- آرش و پدرزن (۱۳۸۹)
- بیچارهها (۱۳۸۹)
- غلطانداز (۱۳۸۹)
- دردسر بزرگ (۱۳۸۹)
- پیتزا مخلوط (۱۳۸۹)
- رفیق فابریک (۱۳۸۹)
- ورود زندهها ممنوع (۱۳۸۹)
- اخراجیها ۳ (۱۳۸۹)
- طلا و مس (۱۳۸۹)
- فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰)
- اتاق ۳۱۱ (۱۳۹۰)
- دوقلوها (۱۳۹۱)
- نفس (۱۳۹۱)
- صندوقچه اسرار (۱۳۹۱)
- ماهی دم قرمز (۱۳۹۳)
- آقای مدیر (۱۳۹۳)
آثار تلویزیونی حلیمه سعیدی
- متهم گریخت (۱۳۸۴)
- ترش و شیرین (۱۳۸۶)
- روزگار قریب (۱۳۸۶)
- بزنگاه (۱۳۸۷)
- عید امسال (۱۳۸۹)
- زنبابا (۱۳۸۹)
- خوش نشینها (۱۳۸۹)
- راه در رو (۱۳۹۰)
- دزد و پلیس (۱۳۹۱)
- سن سیز (۱۳۹۲)
- معراجیها (۱۳۹۲)
- سن سیز (۱۳۹۲)
- فلیم آخرین ماشین دنیا (۱۳۹۴)
- ساختمان پدر (۱۳۹۵)
- زوج یا فرد (۱۳۹۸)
- شاهرگ (۱۳۹۹)