فیلم بی رویا اثری به کارگردانی و نویسندگی آرین وزیردفتری محصول سال 1400 است. این اثر در ژانر درام اجتماعی تولید شده است. در این مطلب، خبرهای مربوط به فیلم بی رویا و همینطور اطلاعاتی را که تاکنون از حاشیه و اصل فیلم بی رویا منتشر شده میخوانید.
کارگردان فیلم بی رویا چه کسی است؟
خلاصه داستان و موضوع فیلم بی رویا چیست؟
اسامی بازیگران نقش اصلی فیلم بی رویا چیست؟
مشخصات فیلم بی رویا
نام فیلم | بی رویا |
کارگردان و نویسنده | آرین وزیردفتری |
تهیهکنندگان | سعید سعدی و هومن سیدی |
ژانر | درام اجتماعی |
انتشار | ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ (فجر) |
مدت زمان | 110 دقیقه |
دانلود رایگان فیلم بی رویا
فیلم سینمایی «بی رویا»در جشنواره ی فجر 1400 اکران شد.
تا بدین لحظه هیچگونه اخباری مبنی بر زمان پخش در شبکه نمایش خانگی «بی رویا» رسانهای نشده است. بهمحض انتشار این فیلم لینک دانلود رایگان آن در دسترس مخاطبان عزیز قرار میگیرد.
لیست بازیگران فیلم بی رویا
- طناز طباطبایی
- صابر ابر
- شادی کرمرودی
- فرانک کلانتر
- رضا داوودنژاد
- مائده طهماسبی
- مجتبی فلاحی
- نهال دشتی
- مهری آلآقا
- میلاد یزدانی
- تیام کرمانیان
عوامل فیلم بی رویا
- تهیهکنندگان: سعید سعدی و هومن سیدی
- نویسنده و کارگردان: آرین وزیردفتری
- مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده
- دستیار اول فیلمبردار: حامد عزتخواه
- مدیر صدابرداری: رشید دانشمند
- طراح چهرهپردازی: عظیم فراین
- طراح صحنه: محسن نصراللهی
- طراح لباس: الهام معین
- تدوینگر: مهدی سعدی
- طراحی و ترکیب صدا: زهره علیاکبری
- موسیقی: بامداد افشار
- دستیار اول کارگردان: حسین خضوعی
- منشی صحنه: آذر تجلی
- برنامهریز: نیلوفر کوخانی
- مدیر تبلیغات: میثم میرزایی و آریان امیرخان
- مشاور رسانه و تبلیغات: مهسا همتی
- عکاس: محمد بدرلو
- مدیر تولید: زندهاد یاسر سلیمانی
- مدیر تدارکات: مهدی بحری
- فیلمبردار پشتصحنه: نیکی کوخانی
- جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک
- جلوههای ویژه کامپیوتری: محسن خیرآبادی
- تصحیح رنگ: نیما دبیرزاده
معرفی آرین وزیردفتری کارگردان فیلم بی رویا
آرین وزیر دفتری متولد ۱۱ تیر ۱۳۶۷ در تهران است، او فارغالتحصیل لیسانس طراحی صنعتی و فوقلیسانس سینما از دانشگاه هنر است.
از جمله فعالیتهای آرین وزیر دفتری در عرصه کارگردانی، میتوان به فیلم کوتاه «مثل بچه آدم» اشاره که در بخش سینه فونداسیون جشنواره کن در سال ۲۰۱۸ حضور داشت.
او علاوه بر کارگردان، بازیگر هم هست و بعد از گذراندن دورههای مختلف بازیگری، اولین تجربه بازیگری را از سال ۹۲ با فیلم «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری آغاز کرد و سپس در فیلم «یک شهروند کاملاً معمولی» و فیلم «دارکوب» به ایفای نقش پرداخت.
وزیر دفتری همچنین با فیلم کوتاه «هنوز نه…» موفق به کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره جهانی فجر شد.
گفتگوی خواندنی با آرین وزیردفتری
«بیرویا» در جشنواره با واکنشهای گسترده روبهرو شد. پرداختن به داستانی درباره هویت به این شکل که ما در فیلم دیدیم برای اولین تجربه فیلم بلند ریسک نبود؟
این تصمیم را گرفتم چون صرفا هیجان ورود به سینمای بلند را نداشتم. به واسطه فیلمهای کوتاهی که تاکنون ساخته بودم، دوست داشتم وقتی برای فیلم بلند میآیم، با مدلی از چالش روبهرو شوم که خودم برای خودم تعریف میکنم و احتمالا با یک تفاوتی از جریان خیلی از فیلمهایی که با شباهت زیاد به هم ساخته میشوند. در واقع این مبنای شکلگیری کلیت اتفاق در «بیرویا» بود.
فیلم با طرح پرسش درباره هویت و تاثیرگذاری افراد در زندگی ما سعی در ایجاد اتفاقی ویژه دارد اما در انتهای فیلمی که در جشنواره به نمایش درآمد، متنی با مضمون پرداختن به بیماران اسکیزوفرنی بود که در نشست خبری هم بحثانگیز شد و در نهایت اعلام کردید برای گرفتن مجوز نمایش این متن را گذاشتهاید. در این باره توضیح میدهید؟
فیلم درباره هویت است ولی مناسباتی وجود داشت که باید رعایت میکردیم. شخصا ترجیح میدادم مخاطب با تحلیلهای خودش در پایان فیلم روبهرو شود ولی علاقمند بودم نسخه به نمایش درآمده کمترین میزان تغییر و اصلاح را داشته باشد. در نهایت این تصمیم را گرفتیم و متنی در انتهای فیلم قرار گرفت که امیدوارم کمتر به ضرر فیلم بوده باشد. البته من مشکلی ندارم که مخاطبان برداشت روانشناسانه و تحلیلهایی از این جنس از کار داشته باشند ولی موضوع اولیه فیلم ما هویت و چرایی و چیستی آن بوده است.
پرداختن به این مضمون در سینمای جهان هم دستمایه آثار مختلف قرار گرفته است. برای ساختن «بیرویا» چقدر از آن فیلمها تاثیر گرفتید و چقدر نتیجه تجربههای شخصی خودتان بوده است؟
اصولا برای خودم ماجرای هویت مخصوصا در زمان کنونی که ما در حال زندگی در آن هستیم، مساله پیچیدهای است. اینکه چه چیزهایی هویت ما را میسازد و در واقع اصولا تغییر هویت به شکل فردی، اجتماعی و با از دست دادن چه چیزهایی به شکل کلیتر در جامعه ما و بین افراد اتفاق میافتد. فکر میکنم اگر به فیلم به این صورت نگاه کنید اتفاقا شاید بتوان خوانشهای خیلی جالبتری از آن داشت تا اینکه با نگاههای دیگری به آنها پرداخته شود. درباره سینمای جهان نیز باید بگویم قطعا خیلی از فیلمهای مختلفی روی من تاثیر گذاشتند. به عنوان مثال فیلم «بچه رزماری» که شاید به هویت ارتباط نداشته باشد ولی الگوی فیلمنامهای اثر خیلی شبیه کار ماست. در درجه بعدی قاعدتا فیلمهای دیوید لینچ تاثیرگذار بود. همچنین فیلم «سه زن» رابرت آلتمن خیلی برایم جالب بود و روی من تاثیر گذاشت.
با توجه به انتقادهای نمایش جشنوارهای فیلم، به فکر تدوین مجدد «بیرویا» هستید؟
نه واقعا. فکر میکنم ما خیلی تلاش کردیم بهترین نسخهای را که میتوانیم منتشر کنیم، چون اصلا به این صورت نبود که خیلی با عجله بخواهیم فیلم را برسانیم. اکنون فیلم برایم در مرحلهای است که باید مخاطب آن را ببیند و دربارهاش قضاوت کند.
یکی از انتقادها به «بیرویا» بحث درباره منطق دراماتیک فیلم و فیلمنامه است که شاید نتوانسته چنان که باید مخاطبان را قانع کند.
پیشنهادم این است که از نگاههای دیگری نیز به این فیلم نگاه کنند. یکی از آنها بحث واقعیت مخدوش است. یعنی شاید فیلم سعی میکند برای منطق پیشنهاد دیگری داشته باشد و اصولا منطقی بودن را زیر سئوال ببرد و منطق خودش را بسازد. یعنی اگر یک جمع خیلی زیادی در حال گفتن یک حرف هستند، آیا آن مطلب لزوما درست و واقعی است یا خیر!
آرین وزیر دفتری درباره فیلم «بی رویا» میگوید:
“فکر میکنم در قسمتهای مختلفی، فیلم جذابیتهایی برای مخاطب دارد و بازیگران اصلی، سه نقش بسیار پیچیده و متفاوت از نقشهای دیگرشان را بازی کردهاند و ازاینجهت حتماً موردتوجه مخاطبان قرار میگیرند.”
آرین وزیر دفتری درباره فیلم داستان فیلم هم گفته:
“داستان زوجی به نام رویا و بابک در آستانه مهاجرتشان را در فیلم مشاهده میکنیم. داستان اصلی این فیلم درباره رویا است که با فردی بینامونشان و عجیب مواجه میشود که همین موضوع زندگی او را دست خوش تغییراتی میکند.”
صحبت های عوامل فیلم بیرویا در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰
آرین وزیر دفتری، کارگردان: من از قبل فیلمنامه را نوشته بودم و در ابتدا با آقای سعدی درباره آن صحبت کردیم. بعد از سریال «قورباغه» آقای سیدی فیلمنامه را خواندن و بسیار حمایت کردند. نکات مفیدی را به من گفتند و اگر ضعفی باشد در نوشتن من است. ابایی ندارم که بگویم از فیلمها و کتابهای زیادی برای ساخت فیلم الهام گرفتم. از فیلم آقای برگمان و بچه روزماری و … برای ساخت این اثر الهام گرفتم.
هومن سیدی، تهیهکننده: من تاثیری در فیلمنامه نداشتم و خودم را تهیهکننده نمیدانم و برنامهای هم برای آن ندارم. من قصد داشتم آرین فیلمش را بسازد و تلاش کردم مزاحمتی برای آن ایجاد نکنم تا کارش را انجام دهد. تهیهکننده اصلی کار سعدی است و تمام زحمات روی دوش او و آرین بود. اگر قرار است تهیهکننده باشم نمیخواهم خیلی وارد حیطه ذهنی کارگردان باشم. این فیلم را خودم خیلی دوست داشتم. برای اکران عمومی فیلم نیاز است که با وزارت ارشاد صحبت کنیم چون چنین پایانی به فیلم لطمه میزند. من از آرین وزیر دفتری فیلم کوتاه دیده بودم و انگیزه اصلیام کمک به این بود که اثر ساخته شود.
طناز طباطبایی: من نقش بیمار اسکیزوفرنی را بازی نمیکنم. این کپشن در پایان کار به دلیل گرفتن پروانه نمایش و اکران آن در فجر اضافه شد. اما مفهومی که ما به آن میپرداختیم مسئله تغییر هویت بود البته باید بگویم کار لایههای روانشناختی نیز دارد. این تجربه برایم بسیار لذتبخش بود. کپشن نهایی در عبور از مسیر پر پبچ و خم اخذ فیلمنامه اضافه شده اما درباره خود فیلم موضوعیت ندارد و ما بین انتخاب حضور در جشنواره و اضافه کردن کپشن موضوع دوم را انتخاب کردیم و خود فیلم درباره موضوع اسکیزوفرنی نیست.
شادی کرمرودی: من از مرحله طرح در جریان کار بودم و از ابتدا قرار بود نقش زیبا را بازی کنم. من در این فیلم ۳ نقش را بازی میکنم و چالش برانگیزترین فیلمی بود که در آن حضور داشتم.
معرفی فیلم بی رویا
فیلم بی رویا درامی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی آرین وزیردفتری است. تهیهکنندگان این فیلم نیز سعید سعدی و هومن سیدی هستند. این عنوان محصول سال 1399 است و یکی از فیلمهای جشنواره فیلم فجر 1400 در بخش رقابت اصلی بود. چهلمین جشنواره فیلم فجر از دوازدهم تا بیست و دوم بهمن 1400 برگزار شد و فیلم سینمایی بی رویا نیز در 18 بهمن 1400 در جشنواره فجر اکران شد. امسال نیز فیلم بی رویا در جشنواره فیلم تورنتو 2022 در بخش Industry Selects حضور دارد.
دو تن از اصلی ترین بازیگران فیلم بی رویا طناز طباطبایی و صابر ابر هستند و این دو هنرپیشه قبلا در فیلمهای رخ دیوانه (1393)، ویلاییها (1395)، میلیونر میامی (1395) و روسی (1398) با یکدیگر همبازی شده بودند. فیلم سینمایی بی رویا اولین فیلم بلند آرین وزیردفتری است و او پیشتر فیلم کوتاه مثل بچه آدم را کارگردانی کرده بود.
«بیرویا» یکی از مهمترین فیلمهای جشنواره چهلم بود که سال گذشته در سه رشته بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین فیلم اول نامزد دریافت سیمرغ شد و نهایتا طناز طباطبایی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در این فیلم گرفت.
خلاصهٔ داستان فیلم بی رویا
فیلم بی رؤیا داستان زوج جوانی است به نام رؤیا و بابک که قصد مهاجرت از ایران را دارند. دو هفته پیش از مهاجرت رؤیا با دختری بینام و نشان مواجه میشود. حضور دختر در زندگی آنها به اتفاقاتی عجیب منجر شده و به تدریج هویت رؤیا دچار دگرگونی میشود. معمای هویت رؤیا با حضور بیشتر دختر در بطن زندگی او و بابک، کامل و کاملتر میشود تا جایی که …
ژانر فیلم بی رویا
از نظر این خود کارگردان یعنی وزیر دفتری، ژانر فیلم «بی رویا» معمایی است و فضایی رازآلود دارد.
انتشار غیرقانونی فیلم بی رویا
در چند وقت اخیر فیلمهای «برادران لیلا»، «جنگ جهانی سوم» و «تفریق» به صورت غیرمجاز در فضای مجازی منتشر شدند که از میان آنها فقط فیلم هومن سیدی که مشکل نمایش نداشت، به اکران رسید. این ماجرا حالا گریبان فیلم «بیرویا» نخستین ساخته آرین وزیردفتری را هم گرفته و نسخهای از این فیلم پخش شده است.
«بیرویا» از جمله فیلمهایی بود که مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم (روحالله سهرابی) آن را در کنار چند فیلم دیگر “حساسیت برانگیز و یا متوقف مانده” عنوان کرده بود ولی با این حال پروانه نمایش آن صادر شد تا فیلم سال گذشته راهی جشنواره ونیز شود.
سعید سعدی – تهیهکننده فیلم «بیرویا» – در واکنش به اتفاق رخ داده برای فیلمش میگوید: این فیلم مشکلی برای اکران عمومی نداشت و از دو ماه قبل قبل قرارداد اکران آنلاین آن با پلتفرم فیلیمو بسته شده و نمیدانم چرا این قرارداد معطل مانده است؟!
او با بیان اینکه اطلاعی ندارد که فیلم چطور قاچاق شده است، تاکید دارد که پیگیریهایی را انجام میدهد و در عین حال اضافه کرد که «بیرویا» اکران عمومی خارجی و داخلی نداشته و فقط در چند جشنواره خارجی نمایش داده شده است.
سعدی از مخاطبان خواست که نسخه قانونی فیلم را بزودی در پلتفرمهای داخلی ببینند تا حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران فیلم رعایت شود.
اکران آنلاین بی رویا در فیلیمو
فیلم سینمایی «بی رویا» ساخته آرین وزیر دفتری که به مدت دوسال در نوبت اکران به سر میبرد، در نهایت نتوانست رنگ پرده را ببیند و مستقیم وارد چرخه اکران آنلاین شد تا از این طریق به شکل رسمی منتشر شود.
اوایل هفته جاری نسخه با کیفیتی از این فیلم به شکل غیر قانونی توسط سایتهای دانلود فیلم و همچنین کانالهای تلگرامی منتشر شد.
یادداشتی درباره فیلم بیرویا
او بر خلاف بسیاری از همنسلانش که برای محکم کردن جای پایشان در این سینما میکوشند به سراغ تولید آثار سفارشی، کمدی یا فیلمهایی با مضمون اجتماعی بروند، مسیر متفاوتی را برگزیده و با انتخاب داستانی متکی بر سویههای فلسفی و روانشناختی که چارچوبهای ذهنی همیشگی مخاطب را هم به چالش میکشد، اثری را به تماشاگران این روزها پیشنهاد میدهد که در سینمای ایران سابقه کمتری برای تولید و مواجهه با آن وجود دارد.
آرین وزیردفتری بیآنکه تمایلی برای ارائه یک داستان سرراست (با همان ویژگیهای کلاسیک و همیشگی خودش که تماشاگر را بنا بر اتفاقات و حوادث مختلف، به اوج و فرودهای گوناگون میرساند) داشته باشد، به سراغ یک موقعیت پیچیده ذهنی با تکیه بر مضمون هویت میرود که در آن تمرکز بر روی شخصیت و طراحی رخدادهای ریز و به ظاهر بیاهمیت (همچون نشستن روی مبل و کتاب خواندن رویا در ابتدای فیلم که کمی بعد به صورت قرینهای توسط زیبا با همان ژست تکرار میشود) چنان نقش مهمی در درامپردازی مدنظر او بازی میکنند که کنار هم قرار دادن آنها از جانب مخاطب، او را به همان سرگشتگی و سردرگمیای میرساند که کاراکتر اصلی فیلم (با بازی تحسینبرانگیز طناز طباطبایی) به آن دچار شده است.
ایده آن شب بارانی و مواجهه زنی پر از شور و انرژی با زنی دیگر که کنار درِ ورودی خانه او ایستاده (کاراکتری که با آن ردای سیاه و قد بلندش بیش از هر چیز شمایل الهه مرگ در فیلم مهر هفتم برگمان را برایمان یادآوری میکند) و گذشتهاش را به فراموشی سپرده و حتی هویتش نیز از جانب سامانه انگشتنگاری نیروی انتظامی قابل شناسایی نیست، زمانی سویهای تهدید کننده و خطرناک به خود میگیرد که انگار زن فراموشکارِ درونگرا و کمحرف میکوشد هویت و جایگاه زنی که او را به خانه خودش راه داده از او دزدیده و تمام خصوصیات اخلاقی و درونی خودش را با او تعویض کند.
در این بین فیلمساز کدها و دادههایی را به تماشاگر خودش میدهد که کمی بعد و با وقوع رخدادهای بیشتر، تمام آن دادهها و کدهای قبلی را بیاعتبار کرده و از این طریق ذهنیت تماشاگر را در یک آشفتگی بیحد و حصر شریک میکند. فیلم درست با اتکا به همین ویژگیاش از سایه توهمات یک بیمار اسکیزوفرنی فراتر رفته و موفق به خلق جهان هولناکی میشود که در آن فراموشی و بی اعتنایی به گذشته و پذیرفتن یک زندگی جدید که تعامل با آدمهای جدید را نیز با خود به همراه میآورد، از خصوصیات مهم آن است. شاید کلیدیترین دیالوگ فیلم که نقش زیادی در همراهی مخاطب برای ورود به جهان مورد نظر فیلمساز بازی میکند همان جمله دهشتناک زیبا به رویا باشد که با پیش کشیدن بحث فراموشی رو به او میگوید: «اگه آدم گذشتهاش را فراموش کنه، بازم همون آدمه یا یکی دیگهاس؟»
کمی بعد، اعتراف زیبا به هویت واقعی خودش و دعوت از رویا برای فراموش کردن گذشتهاش و قبول کردن یک زندگی جدید، چنان تصویر غریبی را پیش روی تماشاگر میگشاید که هر گونه مقاومتی از جانب رویا برای پذیرفتن هویت جدیدش (هانیه) را بیاعتبار جلوه میدهد. او که با آب دادن به گلهای داخل خانه، گویی هویت جدید خودش را تایید کرده است در مواجهه با دوست قدیمیاش که عاشق رصد ماه و ستارهها بود (با بازی علیرضا داوودنژاد) و حالا در قامت یک مامور حفاظتی پارک، جملاتی آشنا از زندگی گذشته را پیش او زمزمه میکند، چنان لبخند تلخ و طعنهآمیزی بر لب میآورد که انگار در جهانی که همه به فراموشی و زندگی جدید خودشان عادت کردهاند، چارهای جز لبخند زدن و به یاد نیاوردن وجود ندارد.
پوستر فیلم بی رویا
تیزر فیلم بی رویا
بیوگرافی بازیگران فیلم بی رویا
همانطور که پیشتر خواندید، بازیگران اصلی فیلم ایرانی بی رویا طناز طباطبایی و صابر ابر هستند. در ادامه میتوانید بیوگرافی کوتاهی از بازیگران این فیلم بخوانید و با آنها بیشتر آشنا شوید.
طناز طباطبایی در نقش رویا
طناز طباطبایی بازیگر ایرانی متولد 20 اردیبهشت 1362 در تهران است. این هنرپیشه در مقطع کارشناسی در رشته کارگردانی تئاتر در دانشگاه آزاد تهران مرکز تحصیل کرده و در کلاسهای آزاد بازیگری هیوا فیلم دوره بازیگری گذرانده است. وی از سال 1379 وارد این حرفه شد و با فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا به کارگردانی رسول صدرعاملی در سال 1383 وارد سینما شد. در سال 1379 نیز با سریال ذبیح به تلویزیون راه یافت. او برای فیلمهای شنای پروانه و فیلم بی رویا صاحب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم فجر شد. فیلم بی رویا طناز طباطبایی اثر مهمی به نظر میرسد که در کارنامه او ثبت شده است.
برخی از دیگر آثار طناز طباطبایی عبارتند از سریالهای جوانی (1380)، در چشم باد (1385)، میوه ممنوعه (1386)، شاهگوش (1392)، یاغی (1400) و فیلمهای صداها (1387)، طهران تهران (1388)، مرهم (1389)، هیس! دخترها فریاد نمیزنند (1391)، آرایش غلیظ (1392)، رخ دیوانه (1393)، خشم و هیاهو (1394)، ویلاییها (1395)، طلا (1397) و شنای پروانه (1398).
صابر ابر در نقش بابک
صابر ابر بازیگر ایرانی متولد 18 خرداد 1363 در تهران است. این هنرپیشه برای بازی در فیلم درباره الی نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و برای بازی در فیلم دایره زنگی نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم فجر شده بود. وی در سال 1384 با فیلم شاعر زبالهها وارد سینما شد و تنها سریال او مجموعه قورباغه به کارگردانی هومن سیدی و محصول سال 1399 است.
برخی از دیگر فیلمهای صابر ابر عبارتند از هیچ (1388)، اینجا بدون من (1389)، برف روی کاجها (1390)، آسمان زرد کم عمق (1391)، من دیه گو مارادونا هستم (1393)، تابستان داغ (1395)، حکایت دریا (1395)، خوک (1396)، مسخره باز (1398) و زیر نور کم (1399).
شادی کرم رودی
شادی کرم رودی بازیگر ایرانی متولد 6 مهر 1369 در تهران است. وی در سال 1392 با فیلم ماهی و گربه وارد سینما شد و در سال 1399 با سریال شاهرگ به تلویزیون راه یافت. برخی از دیگر آثار او عبارتند از سریالهای بوم و بانو (1399) و سریال طنز ایرانی مردم معمولی (1400) و فیلمهای یک شهروند کاملاً معمولی (1393)، دارکوب (1396)، جمشیدیه (1397) و ابلق (1399).
نقد و بررسی فیلم بی رویا
بیرؤیا» را میتوان فیلمی در مورد مفهوم “گمشدن” دانست. از یکطرف گرهافکنی کار بر پایۀ حضور یک دختر گمشده است و از سوی دیگر درگیر ماجرای گمشدن یک شخصیت دیگر هم میشویم. این مفهوم، در ادامه جنبهای استعاریتر هم پیدا میکند. آدمها گذشتهشان را فراموش (یا گم) میکنند و سپس حتی در مورد هویت خود هم با تردید روبهرو میشوند. دغدغۀ اصلی فیلم را میتوان در پرسشی پیدا کرد که زیبا از رؤیا میپرسد: «آدم اگر گذشتهاش را فراموش کند، باز هم همان آدم قبلی است یا یکی دیگر است؟»
در راه انتقال این مفهوم، «بیرؤیا» از اجرایی عموماً متناسب و – گاه – چشمگیر برخوردار است. در مواردی، میزانسنها میتوانند نوعی پیشآگاهی بیتأکید از شکل رابطۀ شخصیتها ایجاد کنند. نمونهاش جایی است که رؤیا و زیبا روبهروی هم نشستهاند و قاب بهشکلی قرینه بسته شده که این دو نفر همچون تصاویری آینهیِ همدیگر بهنظر میرسند. برخی از جزییات فیلمنامهای هم به این امر کمک کردهاند. نمونهاش ایدۀ استفادۀ رؤیا از عینک دودی پس از عمل چشم است که هم در لایۀ رویی داستان کاربرد دارد و هم میتواند، بهشکلی استعاری، نشاندهندۀ این باشد که رؤیا در مشاهدۀ شفاف آنچه در اطرافش میگذرد به مشکل برخورده است. این اشارهها البته در مواردی به تأکیدهایی آزاردهنده تبدیل میشود. بهعنوان مثال، جایی از فیلم که رؤیا بعد از عمل عینک خود را به زیبا میبخشد، موسیقی وهمآلود و پرتأکید فیلم سعی میکند حسّی شوم در ما ایجاد کند. در حالی که نشانهگذاری خود صحنه برای درک جنبۀ استعاری این عمل کفایت میکرد.
با این وجود، «بیرؤیا» ضربۀ سنگینی از فیلمنامۀ سرگردانش میخورد. روایت ذهنی به این معنا نیست که انواع کنشهای متعارض را در کار بگنجانیم (مگر اینکه قرار باشد با روایتی ضدّ پیرنگ روبهرو باشیم که در مورد «بیرؤیا» چنین بهنظر نمیرسد). وزیردفتری در اولین فیلم بلندش وارد حوزهای میشود که یک سرش نمایشنامهای مثل «چراغ گاز» (نوشتۀ پاتریک همیلتون که دو اقتباس مشهور سینمایی هم از آن وجود دارد) با داستانی واضح و مبتنی بر روابط علّی قرار دارد و سوی دیگرش به فیلمی چون «جادۀ مالهالند» (دیوید لینچ) ختم میشود. اما «بیرؤیا» جایی در میانههای این پارهخط سرگردان است.
فیلم در نیم ساعت ابتداییاش معمایی بهنظر میرسد، در لحظاتی حالوهوایی از فیلمهای ترسناک ماورایی پیدا میکند و در ادامه به یک سایکودرام تبدیل میشود. نتیجه، فیلمی است که نه این است و نه آن بلکه اثری است با دستهای خالی که نه میتواند معمایش را ادامه دهد و نه سایکودرام باورپذیر و قدرتمندی بسازد. بنابراین با روایتی کشآمده و میانتهی روبهروییم که دستش خیلی پیش از رسیدن به نقطۀ پایانی رو میشود. به بیان دیگر، میتوان چنین گفت که «بیرؤیا» فیلمی در مورد مفهوم هویت است که خودْ هویتش را فراموش میکند. در چنین شرایطی، اگر هر کدام از فرضهای مطرحشده در طول فیلم را درست در نظر بگیریم، با تعارضاتی روبهرو میشویم که مناسب فیلمی با یک نتیجهگیری سرراست بهنظر نمیرسند. باید به این نکته هم توجه داشت که هرچند متن پایانی فیلم – طبق گفتۀ عوامل – تحمیلی بوده اما از جایی به بعد چنین بهنظر میرسد که حتی اجرای خود فیلمساز هم دارد ما را بهسمت یک نتیجهگیری کموبیش مشابه پیش میبرد.
بهخاطر مشکلات پرتعداد ذکرشده، «بیرؤیا» نمیتواند به پتانسیلی که در دستمایۀ اولیه وجود دارد حتی نزدیک شود. با این وجود، در برخی از ابعاد فیلم میتوان رگههای استعداد وزیردفتری را مشاهده کرد. بنابراین، هر چند «بیرؤیا» در مجموع فیلم چندان موفقی نیست اما میتواند امیدها را در مورد آیندۀ سازندهاش زنده نگاه دارد.
سید آریا قریشی
میتوان وزیردفتری را از این جنبه تحسین کرد که به سراغ گونهای رفته که در سینمای ایران تقریباً مغفول واقع شده است. فیلم بی رویا نه از نظر داستان اولیه، نه از نظر مضمون و نه از نظر جنس تصویرسازی شباهتی به مسیرهای معمول سینمای ندارد. در حالی که اکثر فیلمسازان تازهکار ما در آثار اول خود سعی میکنند جای پای خود را با یک فیلم کموبیش متعارف تثبیت کنند (اقدامی که البته منطقی هم هست) تماشای یک فیلم اول مثل «بیرؤیا» اتفاق جالبی است. از نظر اجرایی هم وزیردفتری (در برخی از قسمتهای فیلم) کنترلی از خود نشان میدهد که حاکی از تواناییهای او در مقام کارگردان است. با این وجود با فیلمی روبهرو هستیم که قدر ناببودن ایدۀ اولیۀ خود را نمیداند. در دقایق اولیه بهنظر میرسد با یک فیلم معمایی روبهروییم، برای لحظاتی با ایدههایی ظاهراً ماورایی روبهرو میشویم و از جایی به بعد فیلم به یک سایکودرام تبدیل میشود. همین سردرگمی باعث شده که بیرؤیا به یک تجربۀ شکستخورده تبدیل شود. حتی تواناییهای اجرایی وزیردفتری هم در لحظاتی باعث افزایش این سرگردانی میشود. «بیرؤیا» فیلمی است در مورد مفهوم هویت اما گاه بهنظر میرسد که خود فیلم هم دارد هویت خود را از دست میدهد.
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- نورپردازی و رنگآمیزی فیلم
- ایده و مضمون متفاوت در مقیاس سینمای ایران
- سرگردانی میان الگوهای مختلف داستانی که ضربۀ اصلی را به فیلم زده است
رضا صائمی
«آرین وزیر دفتری» در نخستین فیلم بلند خود به سراغ یک سایکودرام پیچیده میرود تا سویههای غامضی از یک اختلال روانی را به تصویر بکشد. گرچه اختلالات روانی و رفتاری از ظرفیتی دراماتیک در درون خود برخوردار است اما بازنمایی و روایت آن به زبان تصویر و در جهان سینمایی به سادگی نیست. به ویژه که در اینجا با مساله یا اختلال اسکیزوفرنی شخصیت اصلی قصه دستمایه این روایت قرار میگیرد. اساسا روان گسیختگی به واسطه مخدوش کردن واقعیت و خیال، خود پیچیده است که شاید بازنمایی آن در ادبیات داستانی و رمان راحتر از جهان و زبان سینما باشد که ماهیت بصری دارد. در «بی رویا» رویا با بازی طناز طباطبایی دچار اسکیزوفرنی است که مخاطب در نیمه دوم فیلم به آن پی میبرد. زمانی که جای دو شخصیت رویا و زیبا عوض میشود. فیلمساز ابتدا به معرفی شخصیتهای قصه و موقعیت آنها از زاویه دید رویا میپردازد تا در نیمه دوم و با تغییر زاویه دید مخاطب، وضعیت یک فرد مبتلاء به اسکیزوفرنی را به تصویر بکشد. این فرم بیانی و روایی کمک میکند تا مخاطب در ابتدا قصه و بحران آن را از زاویه دید فرد مبتلاء ببیند تا در نیمه دوم در یک آشناییزدایی شوکه کننده هویت اصلی و واقعی رویا را رمزگشایی کند. . این تمهید بیانی گرچه مخاطب را هم مثل رویا گیج و مبهوت میکند اما این سرگیچه به سردرگمی او دامن میزند. مخاطب به واسطه همین دوگانگی شاید با شخصیت رویا دچار همذات پنداری شده و همدلی میکند اما به دلیل فقدان اطلاعات به مخاطب درباره بیماری رویا، فیلم دچارعدم انسجام ناخواسته میشود.
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- قصهای سایکودرام
- بازی خوب طناز طباطبایی
- فیلمبرداری ممتاز
کمال پورکاوه
آرین وزیر دفتری برای ساخت اولین فیلم بلندش به سراغ ایده جسورانه و پر ریسکی رفته، که برای ماندگاری در مناسبات پیچیده سینمای ایران، حکم راه رفتن بر روی لبه تیغ را برای او پیدا میکند. در روزهایی که اغلب سینماگران جوان برای سفت کردن جای پایشان، به سراغ سفارشی سازی، ساخت آثار کمدی و یا داستانهایی با مضمونی اجتماعی میروند، دستمایه قرار دادن نوعی روایت ذهنی با تمرکز بر مضمون هویت، شجاعتی را میطلبد که بیش از هر چیز میتواند بر دانش و شناخت او از سینما استوار باشد.
تولید اثری خلاف جریان مسلط سینمای ایران که با اتکا به داستانی ساده اما پر از جزئیات، میکوشد یک فضای مالیخولیایی از جنس استحاله هویت و شخصیت دو زن را تصویرسازی کند، جسارت و مهارتی را میطلبد که علیرغم همه ضعفهایی پیدا و پنهانش، فیلمساز را به نتیجه آبرومند و قابل دفاعی میرساند.
حضور زنی که حافظهاش را از دست داده و گذشتهاش را به یاد نمیآورد، با آن ردای بلند سیاهش (که بیش از هر چیز الهه مرگ در فیلم مشهور برگمان را به یاد میآورد) در وسط زندگی آرام یک زن و شوهر جوان و بازی با عناصر کوچکی چون: عینک، پیانو، ماجرای پاسپورت، خسوف، زبان دانمارکی و… که در نیمه دوم فیلم صورتی واژگونه و غیر منتظره پیدا میکنند، همه و همه چنان تاثیری را بر تماشاگر میگذارد که ترس و وحشت از دست دادن هویت فردی، به یاد نیاوردن گذشته و یا تلاش برای فراموش کردن انسانها و اتفاقاتی که در گذشته ما حضور دارند، فضای هولناک و رعبآوری را بوجود میآورد که به راحتی میتواند ما را هم همپای با کاراکتر اصلی فیلم دچار سردرگمی کند.
طبیعی است که نوع مواجهه با این اثر آرین وزیر دفتری، متفاوت از روبرو شدن با آثار سرراست و داستانگویی است که تنها چیزی که از مخاطبانشان طلب میکنند پیگیری خط روایی قصه است. در اینجا چیزی که مهم جلوه میکند فضاسازی خاصی است که بتواند در خدمت مضمون اصلی اثر باشد و خوشبختانه تا حد زیادی نیز کارگردان در این زمینه خودش را موفق نشان میدهد. جملهای از لوییس بونوئل (کارگردان مشهور فیلم سگ آندلسی) در کتاب 《 با آخرین نفسهایم》 را به یاد میآورم که در باب اهمیت حافظه و گذشته انسان میگوید: «آدم تا حافظهاش، گیریم فقط بخشی از حافظهاش را از دست ندهد، نمیفهمد که آنچه سرتاسر زندگی را میسازد حافظه است. زندگی بدون حافظه زندگی نیست»
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- کارگردانی و میزانسنهای پخته آرین وزیر دفتری
- بازی متناسب طناز طباطبایی
- فیلمبرداری متوازن علیرضا برازنده
علی نعیمی
بی رویا به جهت ساختار روایی متفاوت در سینمای ایران یک تجربه جدید به حساب میآید که از طرف یک کارگردان جوان و شجاع میتوان انتظار داشت. روایتهای تو در تو و مسخ کننده با بازیهای روان و یکدست و موضوعی که تا انتها میتواند مخاطب را همراه خودش بکشاند. فیلم اگرچه در یک سوم ابتدایی موتورش دیر روشن میشود ولی در نیمه پایانی فیلم هیجان کشف رخدادهای درون قصه مخاطب را مجاب میکند که تا انتها سرنوشت شخصیتهای اصلی قصه را دنبال کند. همین که آرین وزیردفتری شجاعانه دل به جاده روایتی متفاوت زده است و دست از کلیشههای مرسوم در سینمای ایران کشیده است نشان دهنده این است که میتوان به آینده حضور او در سینما امیدوار بود.
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- بازیهای خوب بازیگران از جمله طناز طباطبایی و شادی کرمرودی
- گرهها و نخ تسبیح داستان در ایجاد پیرنگ اصلی داستان
- کارگردانی دقیق و حساب شده و در خدمت فیلمنامه
جوایز و افتخارات فیلم بی رویا
جایزه | رده | نامزد | نتیجه |
---|---|---|---|
چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر | بهترین نقش مکمل زن | شادی کرمرودی | نامزدشده |
بهترین نقش اول زن | طناز طباطبایی | برنده | |
بهترین فیلم اول | آرین وزیردفتری | نامزدشده |
من اصلا متوجه نشدم چی شد خیلی نامفهوم بود فیلمش اگه کسی موضوع رو میدونه به منم بگه
آقا ما نفهمیدیم چی شدش
فقط میتونم بگم حیف طناز که تو این فیلم بود
عالی بود، ایده فیلم جالب بود.
عالی بود، از وقتی دیدم تو فکرشم و دلم میخواد دوباره ببینم
كسي متوجه شد به ما هم بگه
ولی خیله سخته هویتت و ازت بگیرن
عالی بود
خیلی مبهم و نامفهوم بود
من اصلا متوجه نشدم چی شد
کارگردان میخواست یه حرف نو با یه فیلم خوب بسازه ولی بشدت باشکست مواجه شد
با اینکه برداشتی از مالهالند درایو بود، ولی من بیشتر از اون دوستش داشتم
فیلم با دوچرخه سواری شروع شد ولی نمی دونم با چی تمام شد اگر کسی متوجه شدبه ما هم بگه ممنون میشم
باورم نمیشه😭 چرا باید اینجوری بشه اخه
به نظر من خانم طباطبایی ۱۰۰ از ۱۰۰ اشونو گذاشتن بسیار زیبا بود فیلم