اخبار بازیگرانبازیگران ایرانیبازیگران زنبازیگران مردفیلم ایرانی

معرفی فیلم جاده خاکی ؛ اولین فیلم پناه پناهی

فیلم جاده خاکی در اولین جایزه سالانه مجله سینمایی فرانسوی درخشید

افتتاح حساب در ترکیه

فیلم جاده خاکی یک فیلم جاده‌ای به کارگردانی پناه پناهی محصول سال 2021 است .این فیلم نخستین فیلم به کارگردانی پناه پناهی است. در این مطلب، خبرهای مربوط به فیلم جاده خاکی و همین‌طور اطلاعاتی را که تاکنون از حاشیه و اصل فیلم جاده خاکی منتشر شده می‌خوانید.

کارگردان فیلم جاده خاکی چه کسی است؟

کارگردان فیلم جاده خاکی پناه پناهی است.

خلاصه داستان و موضوع فیلم جاده خاکی چیست؟

در خلاصه فیلم جاده خاکی باید بگوییم که این فیلم درباره خانواده‌ای است که پسر بزرگ آنها تصمیم گرفته به صورت غیرقانونی از ایران برود. آنها برای بدرقه پسرشان راهی سفری جاده‌ای می‌شوند تا به مرز برسند و پسر را راهی کنند.

اسامی بازیگران نقش اصلی فیلم جاده خاکی چیست؟

پانته‌آ پناهی‌ها،حسن معجونی،رایان سرلک و امین سیمیار از بازیگران نقش اصلی فیلم جاده خاکی هستند.

مشخصات فیلم جاده خاکی

نام فیلمجاده خاکی
کارگردان و فیلمنامه‌نویسپناه پناهی
تهیه‌کنندهمستانه مهاجر
پناه پناهی
جعفر پناهی
ژانر فیلم جاده ای
مدت زمان 93 دقیقه
موسیقیپیمان یزدانیان
سال تولید1399
تاریخ‌های انتشار
1401
معرفی فیلم جاده خاکی
معرفی فیلم جاده خاکی

دانلود رایگان فیلم جاده خاکی

در این قسمت می‌توانید برای دانلود اولین فیلم پناه پناهی اقدام کنید. مدت زمان فیلم جاده خاکی 93 دقیقه است.

لیست بازیگران فیلم جاده خاکی

  • پانته‌آ پناهی‌ها در نقش مادر
  • حسن معجونی در نقش پدر
  • رایان سرلک در نقش برادر کوچک
  • امین سیمیار در نقش برادر بزرگ
  • بهرام ارک
  • حمدالله سلیمی
  • شاهین کاظم نژاد
  • میلاد طلوعی
  • رسول صمدی
  • داوود شرفایی
  • کبری اسمی
  • شاهرخ اسلامی
  • پیمان نقدی

بازیگران فیلم جاده خاکی

عوامل فیلم جاده خاکی

  • کارگردان:پناه پناهی
  • فیلمنامه نویس:پناه پناهی
  • تهیه کنندگان: مستانه مهاجر،پناه پناهی،جعفر پناهی
  • مدیر فیلمبرداری: امین جعفری
  • مشاور فیلمنامه: نادر ساعی ور
  • موسیقی: پیمان یزدانیان
  • تدوین: اشکان مهری و امیر اطمینان
  • صداگذاری و میکس: زهره علی اکبری
  • صدابرداری صحنه: عبدالرضا حیدری
  • طراح گریم: ایمان امیدواری
  • اجرای گریم: مریم سلیقه
  • طراح صحنه: بابک جاجایی تبریزی
  • انتخاب لباس: مهسا خمیسی و سارا خمیسی
  • مسئول لباس: لیلا سیاهی
  • تصحیح رنگ: کامران سحر خیز
  • جلوه‌های ویژه: محمد ثانی فر
  • برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: نگار جنیدی
  • دستیار دوم کارگردان: سامان ایران نژاد
  • منشی صحنه: فرید شریفی
  • مجری طرح: نادر ساعی ور
  • مدیر تدارکات: میلاد مهدی زاده

معرفی پناه پناهی کارگردان فیلم جاده خاکی

پناه پناهی نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان متولد ۲۹ فروردین ۱۳۶۴ ‏است که فعالیت خود را از سال ۱۳۸۴آغاز کرد و از سال ۱۳۸۹ به حکم دادگاه از ساختن فیلم منع شد. اولین فیلم بلند سینمایی او به نام جاده خاکی به جشنواره کن راه یافت و از جشنواره‌های مختلف جوایزی را دریافت کرد. او فرزند جعفر پناهی و برادر سولماز پناهی است. پناه پناهی در آخرین فیلم‌های پدرش (جعفر پناهی)، دستیار و تدوین‌گر او بوده است.

پناه پناهی کارگردان فیلم جاده خاکی

گفتگوی خواندنی با پناه پناهی

در گفتگویی تصویری با پناه پناهیِ ۳۸ ساله از خانه‌اش در تهران، و از طریق مترجم، با او دربارهٔ نگرانیِ او از پا گذاشتن جای پای پدر سرشناسش، تغییر رابطهٔ آن‌ها طی این پروژه، و تاثیر فیلم‌ساز نامدار ایرانی عباس کیارستمی گفتگو کردم. متن پیش‌رو خلاصه‌ای از گفتگوی ماست.

مثل جوانک ‌‌«جادهٔ خاکی» تو هم به ترک ایران فکر کردی؟

این یک وضعیت کلی برای همهٔ ایرانی‌ها و خصوصا جوان‌هاست. ما در ناامیدی کامل گیر کردیم. هر چه سعی کنیم مثبت باشیم و به مبارزه ادامه بدهیم، باز هم حس می‌کنیم کاملا اسیر شدیم. تنها گزینهٔ ممکن، رویا یا گاهی واقعیتِ فرار است. خیلی از دوستان من به این نتیجه رسیده‌اند. البته من هم به این فکر کردم. مشکل این‌جاست که چون سینما علاقهٔ من و تنها راه بیان من هست، نمی‌توانم جای دیگری فیلم بسازم. من فقط می‌توانم دربارهٔ مردمی فیلم بسازم که آن‌ها را از نزدیک می‌شناسم ‌ــ‌ مردمی که روابط‌شان را می‌شناسم.

پسرِ جعفر پناهی بودن، هیچ تردیدی برای فیلم‌ساز شدن باقی می‌گذاشت؟

این بزرگ‌ترین دغدغهٔ من بود. برای سال‌ها مرا فلج کرده بود. نگران مقایسه شدن با پدرم بودم. مدت زمان زیادی برای من طول کشید تا به این مانع غلبه کنم. ولی وقتی مشکلاتی مثل این دارید، به نقطه‌ای می‌رسید که یا عقب می‌کشید، یا فقط تصمیم می‌گیرید دل به دریا بزنید. واقعا به لطف دوست‌دخترم بود که بالاخره بتوانم با این قضیه راحت‌تر برخورد کنم، و ببینم که ریسک‌هایش آن‌قدرها هم فاجعه‌بار نیست. این فیلم هم بالاخره این‌طوری متولد شد.

آیا موقع نوشتن فیلم‌نامه از پدرت درخواست هیچ بازخوردی نکردی؟

سال‌ها فکر می‌کردم فیلم‌ساز شدنْ ورود به دنیای اوست، و می‌خواستم هویت‌مان به عنوان فیلم‌ساز با هم قاطی نشود، برای همین هیچ‌وقت ایده‌های فیلمی خودم را با او در میان نمی‌گذارم. رابطهٔ ما طوری نیست که از نظرات هم دربارهٔ چیزهای مختلف حرف بزنیم. فقط دربارهٔ فیلم حرف می‌زنیم. ولی وقتی فیلم‌نامه کامل شد و آن را به بقیه نشان می‌دادم و نظر آن‌ها را می‌پرسیدم، از خودم پرسیدم: «چرا سراغ پدرم نمی‌روم، وقتی این همه فیلم‌سازهای جوان سراغ او می‌آیند تا از او مشورت بگیرند و او هم همیشه سخاوتمند است؟ چرا دارم خودم را از کمک او محروم می‌کنم؟» به لطف این فیلم وجه کاملا تازه‌ای از رابطهٔ ما باز شد.

انگار او هم مثل پدر «جاده خاکی»ست که طنز تلخی دارد ولی در بیان محبت مشکل دارد.

دقیقا. او [پدرم] هم رابطهٔ ما و راهی که بالاخره به همدیگر وصل شدیم را پذیرفت.

سال‌ها دولت ایران پدرت را تحت فشار قرار داده. این وضع چه تاثیری روی کار تو داشته؟

وقتی او دستگیر شد، ما به آدم‌های دیگری تبدیل شدیم. حتی وقتی فقط ما چهار نفر در خانه بودیم، اگر می‌خواستیم چیزی بگوییم که ذره‌ای علیه رژیم بود، شروع به پچ‌پچ می‌کردیم، فکر می‌کردیم شاید به حرف‌مان گوش می‌دهند. این پارانویا واقعا بخشی از زندگی ما شد. روند نوشتن فیلم‌نامه مثل جلسهٔ روان‌درمانی برای من بود. مثلا سکانسی که آن‌ها در حال رانندگی هستند و ناگهان مادر فکر می‌کند تحت تعقیب‌اند، چیزی بود که بی‌اختیار نوشتم، بدون آن‌که بدانم چرا. ولی وقتی فیلم‌نامه‌ام را بازنویسی می‌کردم، متوجه شدم به خاطر این بود که ما با این ترسِ زیرنظربودن زندگی می‌کنیم.

می‌دانم که به خاطر همین، خواهرت، سولماز پناهی، مجبور به ترک ایران شد. خروج او چه تاثیری در خلق «جاده خاکی» داشت؟

به لحاظ عاطفی الهام‌بخش فیلم بود. پدرم تصمیم گرفت خواهرم [که در فیلمِ او بازی کرده بود و در مقطعی بازداشت شد] کشور را ترک کند، چون از او برای تهدیدکردنِ پدرم استفاده می‌کردند. ما دوستان‌مان را دعوت کردیم تا پیش از رفتنِ او دورِ هم باشیم. خیلی خوب یادم می‌آید که همهٔ ما سعی می‌کردیم قیافهٔ شادی به خودمان بگیریم و آهنگ گوش کنیم تا او را ناراحت نکنیم ولی گاهی می‌دیدم یکی می‌رفت یک گوشه گریه می‌کرد. احساساتِ متفاوتِ آن شب با من ماند و احتمالا این پروژه را تغذیه کرد.

در برخی نقدها گفته شده که تو به عنوان دستیار برای کارگردان پرآوازه عباس کیارستمی کار کردی. او چه‌قدر در رشد هنری تو تاثیرگذار بود؟

من دستیار فیلم‌های کیارستمی نبودم. بیشتر، دستیارِ فیلم‌های پدرم بودم. ولی کیارستمی شخصیت بزرگی در زندگی من بود، چون وقتی بچه بودم، پدرم دستیار او بود، و آن‌ها برای انتخابِ لوکیشن خیلی با هم سفر می‌کردند. در جریان همهٔ این سفرها، من همیشه بچه‌ای بودم که آن پشت نشسته بود و به آن‌ها گوش می‌داد و آن‌ها را تماشا می‌کرد. من خیلی از کیارستمی یاد گرفتم، هم به خاطر این رابطهٔ ویژه، و همین‌طور به خاطر این‌که او یکی از هنرمندان بزرگ کشور ماست. خیلی از فیلم‌های کیارستمی جزو فیلم‌های محبوب من هستند. او مربی هر کسی در ایران است که به فیلم‌سازی علاقه دارد.

شخصیت‌هایی که با ماشین سفر می‌کنند، یکی از استعارات فیلم‌های کیارستمی، فیلم‌های پدرت، و در فیلم اول توست. فکر می‌کنی چرا این‌قدر این در سینمای ایران حضور دارد؟

بعضی محدودیت‌ها هست که خیلی خاص سینمای ماست. مثلا زن‌ها را در فیلم‌های ما نمی‌شود با موهای برهنه نشان داد. ولی در خانه، زن‌ها موهای خودشان را نمی‌پوشانند چون با خانوادهٔ خودشان هستند. همین‌که صحنه‌ای از خانه نشان دهی که زنی سرش را پوشیده، مصنوعی می‌شود. فضای میانی بین صحنه‌های داخل خانه و خیابان که محدود و زیر نظر هستی، فضای داخل ماشین است؛ هم در زندگی ما و هم در فیلم‌های ما. وقتی در ماشین هستی، فضای نسبتا خصوصی دارد که می‌توانی آهنگی را که می‌خواهی گوش کنی، و آن‌جا اگر شال‌ات بیفتد، بازداشتت نمی‌کنند. این فضا شبیه خانهٔ دوم برای همهٔ ما ایرانی‌ها شده، و برای همین به‌طور کاملا طبیعی در فیلم‌های ما هم منعکس می‌شود.

معرفی فیلم جاده خاکی

فیلم جاده خاکی فیلمی جاده‌ای به نویسندگی و کارگردانی پناه پناهی است. تهیه‌کنندگان این فیلم نیز مستانه مهاجر، پناه پناهی و جعفر پناهی هستند. همانطور که احتمالا می‌دانید یا حدس می‌زنید، کارگردان فیلم جاده خاکی، یعنی پناه پناهی، پسر جعفر پناهی، فیلمساز معروف ایرانی است. داستان فیلم درباره خانواده‌ای است که برای بدرقه پسرشان راهی یک سفر جاده‌ای شده‌اند.

این فیلم در بخش دوهفتهٔ کارگردانان هفتاد و چهارمین دورهٔ جشنوارهٔ کن و بخش افق‌های پنجاه و دومین دورهٔ جشنوارهٔ کارلووی واری به نمایش درآمده است.

جاده خاکی همچنین برای اکران در بخش اصلی پنجاه و نهمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم نیویورک انتخاب شده‌است.

کایه‌دوسینما اولین جایزه سالانه خود را با عنوان جایزه (آندره) بازن به فیلم اول پناه پناهی با نام «جاده خاکی» اهدا کرد.

طبق خبری منتشر شده در رسانه‌ها ، آرنو دسپلچین فیلمساز، لینا خودری بازیگر، بنجامین میلپید طراح رقص، سلین بوزون فیلمبردار، شارلوت گارسون معاون دبیر مجله کایه‌، مارکوس اوزل سردبیر کایه و زو لوییلیر دانشجوی سینما هیئت داوران اولین جایزه سالانه این مجله بودند.

این فیلم نخستین فیلم به کارگردانی پناه پناهی است.این فیلم در بخش اصلی شصت و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم لندن برنده جایزه بهترین فیلم شد.

معرفی فیلم جاده خاکی

خلاصه داستان فیلم جاده خاکی

در خلاصه فیلم جاده خاکی باید بگوییم که این فیلم درباره خانواده‌ای است که پسر بزرگ آنها تصمیم گرفته به صورت غیرقانونی از ایران برود. آنها برای بدرقه پسرشان راهی سفری جاده‌ای می‌شوند تا به مرز برسند و پسر را راهی کنند.

خلاصه داستان فیلم جاده خاکی

نمرات و بررسی فیلم جاده خاکی

فیلم جاده خاکی که در عرصه بین‌المللی با نام Hit the Road شناخته می‌شود، در IMDb امتیاز 7.3 از 10 را گرفته است و 85 درصد از کاربران گوگل آن را پسندیده‌اند. از طرف دیگر در راتن تومیتوز 94 درصد از نقدهای این فیلم مثبت ارزیابی شده‌اند. در متاکریتیک نیز 28 نقد و میانگین امتیاز 90 از 100 برای این فیلم ثبت شده است. از این 28 نقد، 26 نقد مثبت و 2 نقد متوسط هستند. در ادامه مروری بر نمرات منتقدان به فیلم سینمایی جاده خاکی خواهیم داشت.

The Observer / مارک کرمود: 100

این فیلم ترکیبی از نومیدی و شادی و عمق و پوچی است که کلید طلسم جادویی این فیلم جذاب هستند.

The Guardian / پیتر برادشاو: 100

این خانواده می‌توانست از هم بپاشد. و با این حال اعتراضی سرکش و انرژی مضحکی در هر سکانس آن جاری است.

The New York Times / ای. او. اسکات: 100

چیزی که فیلم جاده خاکی را به یاد ماندنی و ویرانگر کرده، شیوه‌ای است که با آن به بررسی زندگی عادی در شرایط اجباری می‌پردازد.

Screen Daily / وندی اید: 100

این فیلم به طور هیجان انگیزی خلاق، به طور راضی کننده‌ای برجسته و سرشار از گرما و انسانیت است. جاده خاکی یک پیروزی است.

 Indie Wire / دیوید ارلیچ: 91

یک کمدی زیبا و دقیق که قلب شما را تکه تکه خواهد کرد؛ فیلمی که بین تراژدی و طنز تلخ تغییر مسیر می‌دهد و آگاهانه همه لحظات کوبنده‌اش را با جوکی جدی خراب می‌کند.

IGN / تارا بنت: 90

فیلم Hit the Road اثری قوی و در عین حال سرگرم کننده درباره فداکاری‌هایی است که برای خانواده انجام می‌دهیم.

The Wrap / دیو وایت: 90

پناهی و امین جعفری (فیلمبردار) از همه سنت‌های آشنای سینمای معاصر ایران استفاده کرده و پیچش‌هایی تازه به آن داده‌اند.

The New Yorker / ریچارد برودی: 90

جاده خاکی اثری از رئالیسم تجربی است که مانیفستی برای قدرت تخیلی مشاهده و قدرت سیاسی تخیل محسوب می‌شود.

Paste Magazine / جیکوب اولر: 89

سفرهای جاده‌ای همیشه باید تمام شوند، اما فیلم عالی Hit the Road فیلمساز هیجان‌انگیزی را معرفی می‌کند که سفرش تازه شروع شده است.

The Film Stage / جیک کرینگ-شریفلز: 83

قدرت فیلم از آشکارسازی‌های آرامی آمده که در جاده‌های بیابانی سرراست و تپه‌های پرپیچ و تاب پیدا می‌شوند و نتیجه آن اوجی دردآور و احساسی است.

The Irish Times / دونالد کلارک: 80

یک کمدی دوست داشتنی از جدی‌ترین صورت.

The Boston Globe / مارک فینی: 75

پناهی با علاقه‌اش به برداشت‌های بلند و فیلمبرداری ساده، مهارت خاصی در حفظ تعادل میان کمدی (اغلب به واسطه شیرین زبانی‌های پسر کوچک) و احساسی عمیق‌تر دارد.

The Austin Chronicle / جنی نالف: 67

فیلم Hit the Road مملو از اندیشه‌ها، ایده‌ها و استعاره‌هایی‌ست که می‌توانند در پایان منجر به احساس سنگینی در مخاطب شوند. اما برای آنهایی که دوست دارند عمیق‌تر شوند و از این جذابیت‌های ساده‌انگارانه رد شوند، یک فیلم اول چند لایه و جاه طلبانه است.

San Francisco Chronicle / جی. آلن جانسون: 50

پناه پناهی که با فیلم Hit the Road اولین فیلمش را ساخته، قطعا ژن‌های دردسرساز پدرش را به ارث برده است. تمرکز او روی تدوین خوب بوده، اما فیلم پیچ و خم دارد و گاهی ریتمش می‌افتد. مشکل قطعا این است که فیلمساز اطلاعات مرتبطی که می‌توانست بیننده را تا انتها درگیر فیلم کند به ما نمی‌دهد.

Slant Magazine / دیگو سمرین: 50

به دلیل تایم طولانی، فیلم پناه پناهی از هر هدف روایی جذاب دور شده است.

تحلیل فیلم جاده خاکی

تحلیل و نقد فیلم جاده خاکی

از ابتدای امر مخاطب متوجه می‌شود که با اثری متفاوت طرف است. از فیلم‌برداری تا فیلم‌نامه و بازی‌ها ابزورد و فرم محور هستند. بازیِ خوب و البته تکراریِ معجونی هم زغال درونِ آتشِ ابزوردیسمِ فیلم ریخته است. بچه سوال می‌پرسد کجاییم؟ والد جواب می‌دهد مُردیم. فیلم مرموز است و به مخاطب اجازه کشف و شهود می‌دهد و البته که تعلیق در وهله اول فیلم را دراماتیزه می‌کند.

شروع موسیقایی روی گچِ پای پدر (حسن معجونی) و دیالوگ‌های روان و باورپذیرِ رایانِ سرلک انسان را به ادامه فیلم امیدوار می‌کرد. سپس مشخص می‌شود که با فیلمی جاده‌ای و داخلِ ماشینی طرف هستیم. سبکی که (داخل ماشینی) جناب کیارستمی از سلاطینش محسوب می‌شود.

تحلیل و نقد فیلم جاده خاکی

پلان‌های سیمتریکِ کارگردان شدیدا در خدمت محتواست. شما را به پلانِ خیره شدن حسن معجونی به روبرو در معیت موسیقی و غمِ بِکرِ درون چشمانش ارجاع می‌دهم. نامعلوم بودنِ داستان در ابتدای کار و جاده و ماشین ذهن من را کمی به پذیرایی ساده ارجاع داد که پر بی‌راه هم نبود. اما در کلیت کار خدای دو فیلم متفاوت است.

در روند فیلم‌نامه خللی وارد نبود بجز سکانس ورودِ آن دوچرخه‌سوار با انبوهی از دیالوگ‌های بی‌سروته. به نظرم نیازی به آن کاراکتر و آن موقعیت نبود. فیلم را از تمپو انداخت و ریتمی تصنعی به فیلم القا کرد. در عین حال لازم به ذکر است دوچرخه‌سوار شدیدا بد بازی ‌می‌کرد.

برداشت‌های دوربین ثابت همان‌قدر خوب از آب درآمده که اکثرِ لانگ‌شات‌ها بد. شما را ارجاع می‌دهم به دور شدن موتور سوارِ با ماسک از ماشین و یا یا گم شدنِ خانواده بین دوراهیِ روستای حسن علی. سکانس‌پلان‌ها هم شدیدا تکنیکال بودند. سکانسِ گفتگوی حسن معجونی با پسرش لب رودخانه و سیب خوردنش را به خاطر بیآورید.

یک دیالوگ و موقعیت هم بود که برایم عجیب بود. قضیه انتخابِ پوست توسطِ مسافرِ قبلی برای بعدی احمقانه به نظر می‌رسید. تا جایی که پیرمرد گفت این یک رسم است و این مسئله حل شد تا چند ثانیه بعد که معجونی پوستِ سفید را انتخاب می‌کند و پیرمرد می‌گوید سفید خوب نیست چون از دور مشخص می‌کند و نفر موقع خروج از مرز لو می‌رود. خب اگر این‌طور است اصلا چرا پوستِ سفید بین گزینه‌هاست؟

به نظر می‌رسد جسی (سگ) نمادی باشد از خودِ پسرِ بزرگِ خانواده. او از ابتدا مریض بود (پسر هم از جهتِ روانی مریض است، افسردگی، غمِ جدایی و غربت و…). قصد دارند او را رها کنند (پسر هم قرار است رها شود). هرجا ولش می‌کنند دوباره برمی‌گردد (پسر وابستگی‌اش را به خانواده از دست نداده و بلعکس).

در آخر هم با مرگش از او خداحافظی می‌کنند و رابطه‌شان قطع می‌شود (که البته این فرصتِ خداحافظی در مورد پسر برایشان ایجاد نشد که این هم در نوعِ خود کنایه‌ای به شرایطِ بدِ زندگیِ یک انسان در ایران است). در همین نقطه است که من به فیلم‌هایی مانند مجبوریم که سطحی نقد می‌کنند و تقلیل‌گرایی می‌تازم.ببینید در این فیلم (جاده خاکی) چقدر شاعرانه و عمیق نقد صورت گرفته. نقطه به نقطه این فیلم نقد اجتماعی دارد اما نه در سطح و این یک موفقیت برای فیلم‌سازِ خوبِ این فیلم محسوب می‌شود.

دندان‌درد به نظر می‌رسد نمادی از دردِ نحفته‌ی این پدرِ به ظاهر بیخیال باشد و در وسعتِ عمیق‌تر دردِ درون این جامعه‌ی خراب که هر روز بیش‌تر از دیروز ریشه می‌دواند و هر روز ما را از عزیزانمان دورتر و دورتر می‌کند. این درد در جای جای جامعه رخنه کرده، در هر خانواده به نوعی و هر رابطه به نوعی دیگر. دریاچه‌ی نیمه‌خشکِ اورمیه هم در همین راستا کارکرد دارد.

تحلیل و نقد فیلم جاده خاکی

در دیدگاه عرفی آکادمیک مورد اشاره، نمادها چیزهایی هستند که در زندگی روزمره به کار می‌روند و معمولا به معنای نشانه یا کنش‌هایی هستند که قرار است بر اساس مجموعه هنجارها یا قراردادهای مشترکی، معنایی را به فردی دیگر انتقال دهد. پس از آن جا که نماد جایگزین چیز دیگری است حامل و ناقل معناست، هرچند که میان نماد و آن چیز پیوندی ضروری وجود ندارد (بنابراین، نماد در رویکرد حکمی نخست، حقیقتی وجودی و غیر قراردادی و در رویکرد دوم، تابع قراردادهای بشری است، همانگونه که پیرس نیز آن را بدین سان در نشانه‌شناسی خود به کار می‌برد).

در خصوصِ بازی‌های حرفی برای گفتن نمی‌ماند. همان‌طور که پیش‌تر عرض شد آقای معجونی بازیِ همیشگی و تکراری‌اش را به نحو احسن به نمایش می‌گذارد. درست است که بازیِ او تکراری است اما کار می‌کند و همین برای من مهم است. حال می‌خواهد صد اثر دیگر را هم همین‌طور بازی کند.

خانم پناهی‌ها در وهله اول من را مشکوک کرد. حسِ مادری را نمی‌داد. شلخته و بی‌هدف به نظر می‌رسید بازی‌اش اما رفته رفته متوجهِ سرکوبِ حسی در او شدم که به واسطه نگرانی‌اش نسبت به خروجِ قاچاقیِ پسرش از مرز ایران شدم. او این سرکوب را به نحو احسن به نمایش می‌گذاشت و بازی‌اش در سکانسی که آهنگ شهرام شب‌پره را می‌خواند و گریه می‌کرد تحسین برانگیز بود.

تحلیل و نقد فیلم جاده خاکی

امین سیمیار (برادر بزرگ) به نظر بازیگرِ تئاتر است (البته اطلاعی ندارم). او با دوربین نا آشناست. به وضوح حضور دوربین را حس می‌کند و بازی‌اش به همین واسطه تصنعی و بیش از حد سوار بر تکنیک به نظر می‌رسد. سیمیار خیلی پایین‌تر از سه بازیگر دیگر ایفای نقش می‌کند. به نظر اساتیدی مانند خانم پناهی‌ها و آقای معجونی نتوانسته‌اند در طول فیلم‌برداری و پیش از آن به او کمک کنند.

رایان سرلک (برادر کوچک) شدیدا درکِ موقعیتِ بالایی دارد. او پوزیشن خود را در فیلم تمام و کمال درک کرده و تکنیک و حس را متوازن اجرا می‌کند. نسبت به حضورِ دوربین آگاهی دارد اما آن را بروز نمی‌دهد (کاری که سیمیار می‌کند). او روی ریتمِ حسن معجونی سوار شده و می‌تازد. با سایر بازیگران نیز شدیدا هماهنگ است. به نظرم اسم رایان سرلک را در یکی دو دهه آینده بسیار بشنویم. البته لازم به ذکر است اثرات مثبتِ تمرین بسیار و دورخوانیِ بسیار پیش از فیلم‌برداری کاملا در بازیِ بازیگران مشخص است.

پیرنگ داستانی فیلم جاده خاکی به طور کلی بر شالوده‌ی تعلیق و کنجکاوی بنا شده و بر همین اساس پیش می‌رود. از یک سو، پیرنگ قصه از علت اصلی مهاجرت پسر جوان اطلاعاتی به تماشاگر نمی‌دهد، اما از خلال گفتگوی مادر با پسر می‌توان دریافت که این مهاجرت، برخلاف آنچه در ابتدا به نظر می‌رسد با تصمیم فردی پسر می‌تواند انجام نگیرد.

به عبارت دیگر در داستان فیلم جاده خاکی، فیلم با مبهم نگه داشتن علت مهاجرت و اشاراتی مبنی بر اجتناب‌پذیر بودن آن، فرجام این سفر خانوادگی را نیز در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد. بالأخره این مهاجرت انجام می‌پذیرد؟ آیا قرار است در طول این سفر، شاهد اتفاقات یا وقایعی باشیم که نظر پسر جوان را تغییر می‌دهد یا خیر؟

آیا مهاجرتش با موفقیت انجام می‌شود؟ از سوی دیگر، شرط بروز ندادن غم و اندوه، گریه نکردن و پنهان کردن راز این سفر از پسر کوچک‌تر به محملی برای تعلیق فیلم تبدیل می‌شود. برملا نشدن راز مهاجرت برادر بزرگ‌تر چه اهمیتی دارد؟ چون حال خوبِ بی‌خیال برادر کوچک را خراب می‌کند و مهم‌تر اینکه، رابطه معصوم و مهرآمیز او با سرزمینش را برهم‌می‌زند.

پسرکی که جز زیبایی در سرزمین مادری چیزی نمی‌بیند و در کنشی تکراری، بر خاک سرزمین و به خاطر زیبایی‌هایش بوسه می‌زند. غیر از این دو خط اصلی تعلیق و کنجکاوی، اکثر بخش‌های دیگر فیلم بر سکانس‌های گاهی طولانی گفتگوی اعضای خانواده با هم، موقعیت‌های کمیک و طنزهای کلامی با محوریت پسربچه‌ی پرانرژی خانواده، و تعامل با قاچاق‌برهای محلی برای هماهنگی رفتن به آن سوی مرز (با ارجاع به فیلم کوتاه حیوان اثر بهمن و بهرام ارک) متکی است. علاوه بر این، هر چه به پایان فیلم نزدیک‌تر می‌شویم، غافلگیری در سبک بصری فیلم بیشتر خودنمایی می‌کند. تا جایی که به طرز غیرمنتظره‌ای حتی دیوار چهارم هم شکسته می‌شود و شخصیت‌ها مستقیما در دوربین خیره می‌شوند.

در تحلیل فیلم جاده خاکی فیلم فرم‌های جدیدی را تست می‌کند. از فواصل و کوه و دریا کار می‌کشد. به ادیسه‌ی کوبریک رفرنس می‌دهد و در یکی از سکانس‌های واپسین، مادر در آسمان به دنبالِ پسرش می‌گردد در صورتی که پدر و پسرِ کوچک به فضا می‌روند. همان‌طور که گفته شد دیوار چهارم را می‌شکند و پسر کوچک با نگاه به دوربین آهنگِ شب‌زده‌ی جنابِ ابی را می‌خواند. در شکل‌گیری این فرمِ تجربی آهنگ‌های خانم‌ها مرضیه و هایده و آقایان ابی و شب‌پره نقشِ جذابی را به عهده داشتند.

پوستر فیلم جاده خاکی

پوستر فیلم جاده خاکی

تریلر فیلم جاده خاکی

بیوگرافی بازیگران فیلم جاده خاکی

پانته آ پناهی ها در نقش مادر

پانته آ پناهی ها بازیگر ایرانی متولد سال 1340 در تهران است. وی در سال 1382 با فیلم سینمایی آن مرد را نکشید وارد عرصه بازیگری شد. در سال 1394 نیز با بازی در سریال نمایش خانگی شهرزاد پا به صنعت سریال‌سازی گذاشت. تنها سریال تلویزیونی او نیز سریال بانوی عمارت است که از شبکه سوم سیما پخش می‌شد.

برخی از دیگر آثار این هنرپیشه عبارتند از فیلم‌های گس (1391)، خانوم (1392)، من دیه‌گو مارادونا هستم (1393)، نفس (1394)، لاک قرمز (1394)، آااادت نمی‌کنیم (1394)، حکایت دریا (1395)، درخونگاه (1396)، ناگهان درخت (1397)، جمشیدیه (1397)، جوجه تیغی (1398)، دسته دختران (1399) و غریزه (1400) و سریال‌های کرگدن (1398) و خاتون (1400).

پانته آ پناهی ها در نقش مادر

حسن معجونی در نقش پدر

حسن معجونی بازیگر و کارگردان تئاتر ایرانی متولد 28 دی 1347 در زنجان است. وی در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرده و سرپرست گروه تئاتر لیو است. معجونی با فیلم همیشه پای یک زن در میان است در سال 1386 وارد عرصه بازیگری شد و سپس در سریال‌های مسافران (1388) و شمعدونی (1394) به ایفای نقش پرداخت و معروف‌تر شد.

برخی از آثار این هنرمند عبارتند از فیلم‌های کنعان (1386)، از رئیس جمهور پاداش نگیرید (1387)، قصه‌ها (1390)، برف روی کاج‌ها (1390)، اشباح (1392)، خوک (1396)، ما همه با هم هستیم (1397)، بی حسی موضعی (1397)، لتیان (1398)، آبادان یازده 60 (1398)، گورکن (1398)، شب طلایی (1400) و سریال‌های آهوی من مارال (1400) و راز بقا (1401).

حسن معجونی در نقش پدر

رایان سرلک در نقش برادر کوچک

رایان سرلک متولد 21 اسفند 1392 در تهران ، بازیگر است

خیلی زود از 5 سالگی استعداد خود را در عرصه هنری را نشان داد و با حمایت خانواده بعد از طی کلاس های بازیگری وارد تئاتر شد و حالا در جلوی دوربین حضور دارد

رایان دی ماه 97 با تئاتر کارپیلار به کارگردانی مهرنوش دارا در سالن استاد جمشید مشایخی اولین تجربه حرفه ای بازیگری را در تئاتر بدست آورد.او سپس در نمایش چرا خرس ها دم های کوتاهی دارند هم بازی کرد که حضور این نمایش ها در جشنواره فجر او را در معرض دید کارگردان های مختلف قرار داد.

رایان در سال 98 وقتی 6 ساله بود در فیلم سینمایی راند چهارم به کارگردانی علیرضا امینی در کنار پژمان بازغی و الهه حصاری نقش کودک خانواده را بازی کرد.این بازیگر بعد از معرفی به آقای جلیل سامان (کارگردان) از بین 40 کودکی که تست داده بود برای بازی در سریال ماه رمضانی زیرخاکی سال 99 انتخاب شد

رایان سرلک در نقش برادر کوچک

۱
۲
۳
۴
۵
میانگین امتیازات ۵ از ۵

بازیگر ۳۶۰

آخرین اخبار بازیگران زن و مرد سینمای ایران و جهان، عکس های جدید سلبریتی ها، عکس های بازیگران قدیمی و بیوگرافی بازیگران را در بازیگر ۳۶۰ دنبال کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا