عکس لو رفته از مجید مظفری و بازیگر مشهور قبل از انقلاب
مجید مظفری بازیگر پیشکسوت و قدیمی سینمای ایران عکسی از دوران جوانیاش را به همراه مرحوم سعید کنگرانی از دوران قبل از انقلاب به اشتراک گذاشت.
مجید مظفری و سعید کنگرانی قبل از انقلاب
بیوگرافی مجید مظفری
در بیوگرافی مجید مظفری آمده است:وی متولد 22 بهمن 1329 در تهران ، بازیگر و کارگردان است.
قد مجید مظفری
در بیوگرافی مجید مظفری آمده است قد او 177 سانتی متر است.
مجید مظفری کارمند شرکت مرسدس بنز
در بیوگرافی مجید مظفری جالب است بدانید او قبل از شروع بازیگری در شرکت مرسدس بنز کار کرده است.
قبل از شروع حرفه ای بازیگری بخاطر اینکه زبان آلمان می خواندم و بلد بودم در شرکت مرسدس بنز کار می کردم. به این صورت بود که من با 11 نفر از جوانان فنی شرکت به آلمان اعزام و بعد از یک دوره آموزشی مکانیک شدیم که پیشنهاد تئاتر آمد و من هم کار را رها کردم
تحصیلات مجید مظفری
در بیوگرافی مجید مظفری لازم به ذکر است: وی دارای مدرک تحصیلی دیپلم است و گذراندن دوره 5ماهه بازیگری در دانشگاه ون سن پاریس در کنار مصطفی دالی را در کارنامه دارد.
ازدواج و وضعیت تاهل مجید مظفری
بیشترین جستجوها در بیوگرافی مجید مظفری درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
مجید مظفری در سال 1363 وقتی 34 ساله بود با همسرش آشنا شد اما دو سال طول کشید تا رضایت پدر و مادر ایشان را جلب کند و باهم زیر یک سقف بروند
در نهایت سال 1365 عروسی کردند و در شهریور 1366 صاحب فرزند دختری بنام نیکی شدند که در حال حاضر طراح صحنه و لباس است.
وقتی دخترم به دنیا آمد
خانواده ما بیشتر پسرزا هستند و وقتی متوجه شدیم فرزندمان دختر است شادی عجیبی در خانواده مان به وجود آمد
زمانی که نیکی به دنیا آمد و او را از پشت شیشه اتاق نوزادان دیدم بسیار شگفت زده و خوشحال بودم و از اینکه پدر شدم احساس مسئولیت بیشتری می کردم
اسم نیکی انتخاب چه کسی بود؟
دو سه اسم از قبل انتخاب کرده بودیم، مثل دردانه و شهربانو اما در نهایت همسرم نام نیکی را برای دخترمان برگزید.
وی در مورد دخترش گفت :من دختر خودم را نمی گذارم به سینما بیاید، برای اینکه یک زمانی برای خانواده ها حضور داشتن در سینما افتخار بود. الان فیلم هایی داریم که حتی تصور ساخته شدن آن ها را هم نداشتم.نمی گذارم دختر خودم با وجود استعداد هایش، بازیگر سینما شود.
فوت همسر مجید مظفری
در سال 1384 متاسفانه همسر آقای مظفری بر اثر بیماری فوت کرد که این مسئله ضربه روحی بسیار بدی را به او و دخترش وارد کرد ولی با این حال دوباره ازدواج نکرد
زمانی که همسرتان فوت کردند، نیکی چند سالش بود؟
سال آخر دبیرستان بود که این اتفاق افتاد و ما تنها شدیم.
سعی کردید جای خالی همسرتان را چگونه پر کنید؟
خیلی کار سختی بود و تا 2 سال حال هردوی ما بد بود اما بالاخره با قبول این موضوع توانستیم دوباره زندگی مان را شکل بدهیم و تا حدی آرام تر شدیم.
تا به حال شده از مسئولیتی که به عهده دارید، خسته شوید؟
هیچ وقت. خوشبختانه نیکی دختر پرانرژی و فعالی است و برای همین احساس تنهایی نمی کنم. اگرچه هنوز هم غم از دست دادن همسرم با من هست.
اینکه همزمان هم مسئولیت پدر بودن را دارید و هم مادر بودن، سخت است؟
به هرحال سختی های خاص خودش را دارد اما چون نیکی دختر خوش فکر و بامسئولیتی است، سختی این مسئولیت برایم کمتر شده است.
مجید مظفری دنبال همسر پولدار!
من دنبال یک همسر پولدار می گردم (با خنده) ، جدای از شوخی من در هر صورت پدر نیکی هستم و حساسیتهایی دارم؛ و اگر خانمی بخواهد وارد زندگی من شود، مطمئناً هیچ وقت دخترم را رها نمیکنم، همسرم را بچسبم. اما قول میدهم هر زمانی که نیکی ازدواج کند، یک ماه بعد من زن بگیرم!
یکی از دلایلی که تا امروز ازدواج نکردم همان صمیمیت و دوستی است که بین نیکی با مادرش بود. نیکی در زمانی که دوستی محکمی با مادرش داشت، او را از دست داد و من فکر کردم که بعد فوت همسرم بیشتر در کنار نیکی باشم.
علایق و حقایقی درباره مجید مظفری
در ادامه بیوگرافی مجید مظفری مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
علاقه کودکی مجید مظفری به فردین
اینطور نبود كه از بچگی عاشق تئاتر باشم یا دوست داشته باشم كه بازیگر شوم
البته سینما زیاد می رفتم و محمد علی فردین را خیلی دوست داشتم اتفاقا اواخر حیاتش خیلی به هم نزدیک شده بودیم ولی اهل تئاتر نبودم
آشپزی مجید مظفری
نیکی: پدرم برای من هم پدر است و هم مادر ، دست پخت بسیار خوبی هم دارد مخصوصاً وقتی که من غذایی را هوس می کنم حتماً برایم درست می کند
اما من اصولاً نمی گذارم پدرم زیاد کار کند چون من کار خانه را بسیار دوست دارم
یک تکه زمین کوچکی در اسفراین داریم که که گاهی در آن مشغول هستیم و این هم به همان دغدغه ها که گفتم برمی گردد که اگر زمانی رسید که دیگر نتوانستم کار بازیگری را دنبال کنم به کشاورزی بپردازم
احترام مجید مظفری به لباس پوشیدن
اهمیت به لباس خوب پوشیدن از همان كودكی برای من وجود داشت اما بیشتر از خاص و نو بودن لباس ، تمیز بودنش برایم مهم بود
خاطره مجید مظفری با خسرو شکیبایی
«یک روز زمستان رفتیم خانه خسرو، مادرش زیر کرسی بود و ما رفتیم تو یک اتاق دیگر و شروع کردیم به حرف زدن. یکباره خسرو گفت فردایش قرار است برود مهمانی یا مهمانی بدهد (یادم نیست) و هیچ پولی ندارد. با هم فکر کردیم برویم از امور مالی اداره تئاتر، مساعده بگیریم یا … که یکهو یاد بانک رهنی (کارگشایی) افتادم که روبهروی خانه خسرو در خیابان مولوی بود. پیشنهاد دادم یک قالیچه کهنه را از خانه برداریم و در آن شعبه گرو بگذاریم و در ازایش پول بگیریم.
پسر رییس آن بانک، آشنای من بود. بهش زنگ زدم تا به پدرش سفارش ما را بکند تا ۲۰۰ تومان به ما بدهد. با خسرو، قالیچه را زدیم زیر بغل و بردیم بانک که ۱۵۰ تومان به ما دادند؛ ۱۰۰ تومان را خسرو برداشت و من هم ۵۰ تومان؛ قرار شد سر برج حقوق بگیریم و برویم قالیچه را از گرو دربیاوریم.
خدا بیامرزد مادر خسرو را که پس از آن بارها میپرسید «این قالیچه کو؟» و خسرو جواب میداد «کثیف بود و دادهام تا بشورند.»
آدم خوش سفریم
ما خیلی زیاد سفر را دوست دارم و از هر فرصت برای اینکار استفاده می کنیم
نیکی همیشه به دوستانش می گویند که بهترین لحظات زندگی اش زمانی است که با هم به سفر می رویم ، خوشبختانه من آدم خوش سفری هستم
اصولا هم یا به شمال می روم یا به تبریز ، در شمال خواهرم پذیرای ماست و در تبریز دوستان خوبی دارم که برای دیدنشان به آنجا می روم
در بیوگرافی مجید مظفری آمده است: او در سال 1381 فیلم «قلب های ناآرام» را کارگردانی کرد و در شهریور 96 هم با حضور چهره های هنری آمفی تئاتر کافه خود را افتتاح کرد
آدرس کافه وی همت غرب بعداز خروجى ازادگان خروجى کاشان جنوب میدان موج بلوار موج بلوار صدف آمفى تاتر آمفى کافه صدف
مجید مظفری سفیر گردشگری
در مجید مظفری لازم به ذکر است: آقای بازیگر در بهمن 1397 از سوی رئیس شرکت مادر تخصصی شرکت توسعه گردشگری و مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی بعنوان سفیر گردشگری معرفی شد
الان 4 کارخانه قند داشتم
اگر به شغل مکانیکی ادامه می دادم الان گاراژدار بودم ، اگر تمام این وقت و نیروی من در کنار هنر را برای هر حرفه دیگر می گذاشتم الان 4 تا کارخانه قند داشتم
مجید مظفری ورزشی استقلالی
از همان دوران کودکی عاشق ورزش کردن بودم و از دنبال کردن رویدادهای ورزشی بخصوص فوتبال و نتایج استقلال لذت می بردم که این علاقه تا به امروز با من است
سوارکاری ، موتورسواری ، شنا و پیاده روی را دوست دارم و همیشه در زمان هایی که وقت آزاد داشته باشم و سر فیلمبرداری نباشم آنها را انجام می دهم
شروع فعالیت هنری مجید مظفری از 18 سالگی
ورودم به بازیگری کاملا اتفاقی بود ، سال 1347 وقتی 18 ساله بودم با یکی از دوستانم که در تئاتر حضور داشت به تماشای آن نمایش رفتم
آنجا پیشنهاد شد نقش کوچکی را بازی کنم و من هم قبول کردم سپس در همان تئاتر یکی از بازیگران اصلی دعوایش شد و رفت که بعد از آن نقش او را هم بازی کردم
مجید مظفری در جلوی دوربین
سال 1349 با فیلم «پایان تاریكی» به كارگردانی حسن شیروانی جلوی دوربین رفتم البته در آن فیلم فقط دو پلان حضور داشتم که تجربه سینمایی محسوب نمی شود.
بصورت حرفه ای با فیلم «شهر قصه» از سال 1352 بازی در جلوی دوربین را شروع کردم و سپس سال 1354 با سریال «غریبه» وارد قاب تلویزیون شدم.
مجید مظفری در سریال ایلدا
سریال ایلدا مجموعه ای به کارگردانی راما قویدل و تهیه کنندگی سید علیرضا سبط احمدی با بازیگران سرشناس است.این سریال که در حوزه دفاع مقدس ساخته شده و روایتی از دلیری مردمان عشایر را به تصویر میکشد .در بیوگرافی مجید مظفری بازیگر سریال ایلدا آمده است او ایفاگر نقش صالح خان در این مجموعه تلویزیونی است.
مجید مظفری در سریال نهنگ آبی
نهنگ آبی یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی فریدون جیرانی، نویسندگی بهرام توکلی و تهیهکنندگی سعید ملکان محصول سال ۱۳۹۷ است. پخش این مجموعه از ۹ بهمن ۱۳۹۷ آغاز شد و در ۲ مهر ۱۳۹۸ به پایان رسید. نهنگ آبی در ۳۰ قسمت به صورت هفتگی (هر سه شنبه) پخش شد.
در بیوگرافی مجید مظفری آمده است نقش او در این سریال در نقش احسان مشرقی است.
مجید مظفری در سریال هم سایه
مجید مظفری در سریال هم سایه بازیگر نقش دایی حافظ و پدر نگار است. قرار است دخترش با حافظ ازدواج کند. او خانواده خواهرش را بسیار به لحاظ مالی حمایت می کند که حافظ از این قضیه ناراحت است و…
سریال هم سایه روایتگر تلاشی برای ترسیم همزیستی دو ملت افغانستان و ایران در تمام این سالها در قالب ملودرامی عاشقانه است و سعی میکند از زندگی و دغدغههای مهاجرین افغان در ایران بگوید.
گفتگوی کوتاه با مجید مظفری
دلمان نیامد در ادامه بیوگرافی مجید مظفری مصاحبه ای که با ایشان انجام شده است را برایتان درج نکنیم ، با بازیگرآنلاین همراه باشید
۴ سال است که در سینما بازی نکرده اید. دلیل خاصی دارد؟
در این چهار سال حدود یک سال درگیر کرونا شدیم، در این سه سال باقی مانده در یک فیلم سینمایی بازی کردم که هنوز اکران نشده است، ولی چند پیشنهاد تلویزیونی داشتم که نپذیرفتم و دلایل متعددی داشت؛ متن خوب نبود، به لحاظ قراردادی به توافق نرسیدیم یا به خارج از کشور رفتم. البته در دو سریال شبکه خانگی بازی کردم. سریال «ممنوعه» را کار کردم و اواسط کار «نهنگ آبی» دیدم سناریو در حال تغییر است به همین دلیل خودم را کنار کشیدم.
با توجه به این که تجربه ساخت فیلم سینمایی «قلبهای ناآرام» را دارید، چرا بعد از سال ۸۱ این روند را ادامه ندادید؟
وقتی در این فیلم شروع به کار کردم، برای تهیه کننده مشکلی پیش آمد که پروژه مدتی خوابید و زمان اکران خوبی به فیلمم ندادند و این گونه مسائل پیش بینی نشده اتفاق افتاد. فیلم سازی کار مشکلی است و ترجیح میدهم فعلاً بازی کنم.
دستمزدهای بازیگران سینما نسبت به تلویزیون خیلی بالاتر است. در سالهای اخیر حرف از ورود پولهای کثیف به شبکه نمایش خانگی و سینما شده است. شما ماجرای ورود پولهای کثیف به سینما را قبول دارید؟
باز خدا پدرشان را بیامرزد که پولهای کثیف را در سینمای ایران خرج میکنند.
برخی معتقدند دیده شدن و مسائل پشت پرده سبب حضور بازیگران در سینما شده است.
هنرمندان آدمهای خودخواهی هستند و دوست دارند دیده و مطرح شوند و سر زبانها بیفتند، بعضیها مسیر درست را انتخاب میکنند و برخی در حاشیه این کار را انجام میدهند که مخالف آن هستم.
در این میان بحث باندبازی و روند انتخاب بازیگران و عوامل ساخت یک اثر هم مطرح است.
معتقدم اعضای یک تیم که با هم سازش دارند کنار هم جمع میشوند و روی سناریو، فیلم برداری و عوامل کار میکنند و نمیشود گفت ایراد است. من برای آقای بهرام بیضایی چهار فیلم کار کردم، مگر باندبازی کردم؟! دلیل اش این بود که ما با هم راحتتر کار میکنیم یا با محمد بزرگ نیا هم همین طور، در چند فیلم اش بازی کردم و دلیل نمیشود بگوییم بزرگ نیا در سینما باند دارد. اینها حرفهایی است که حسادت برانگیز است.
به نظرتان علت فعالیت نکردن برخی کارگردانهای مولف چیست؟
چرا باید برای فیلمی بودجه زیادی صرف شود، بعضیها میلیاردی بودجه میگیرند و فیلم میسازند و فیلم شان ارزش دیدن هم ندارد، بعد به طور مثال محمد بزرگ نیا سال هاست قصد تولید فیلم اش را دارد و به دنبال سرمایه گذار است و بودجه خرج تولید اثرش نمیکنند. این ارتباطها و رانتها وجود دارد.
شما آثار ماندگاری را در سینما و تلویزیون در کارنامه هنری تان به ثبت رسانده اید. کدام نقش یا اثر به دل تان نشسته است؟
از روز نخست فعالیت ام در بازیگری هر فیلمی یک تجربه و آموزش برای فیلمهای بعدی ام بود. این فیلمها سبب رشد و معرفی بیشتر من به جامعه و سینمادوستان شدند و برایم ارزشمند هستند، چون آثاری بودند که مردم با من بیشتر آشنا شدند و من هم با هنر سینما بیشتر آشنا شدم.
برسیم به نقش «صالح خان» در سریال در حال پخش «ایلدا». دلیل بازی تان در این نقش چه بود؟
قبلاً این نقش پیشنهاد داده شده بود که نپذیرفتم. در آن مقطع تهیه کننده و کارگردان و تیم دیگری قرار بود سریال را تولید کنند. راما قویدل با من تماس گرفت و گفت فیلم نامه بازنویسی شده و پذیرفتم. در گذشته سریال «شب میگذرد» را با قویدل کار کرده بودم و ارتباط خوبی با هم داشتیم.
کار در شهرستان و دور از پایتخت چگونه بود؟
بسیار امکانات بدی داشتیم، اما اعضای تیم دلی کار کردند تا «ایلدا» به نتیجه برسد. بازی در این سریال تجربهای خوب و کار بسیار سختی بود. امکانات ما خیلی کم بود، یک روز اسلحه و فردا فشنگ نبود، سیاهی لشکر میخواستیم که در دوران کرونا نمیآمدند.
بازتابها را چگونه دیدید؟
کامنتهای خوبی دریافت کردم. مردم دوست دارند بیننده تلویزیون ملی شان باشند.
در پایان مصاحبه هر سخنی باقی مانده بفرمایید.
اگر مسئولان روی سریال سازیها و تله فیلمها و تله تئاترها سرمایه گذاری کنند دیگر مردم به دنبال ماهواره نمیروند.
لیست آثار هنری مجید مظفری
در ادامه بیوگرافی مجید مظفری بازیگر ایلدا باید بگوییم در جدولهای جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
مجید مظفری به عنوان کارگردان
- قلبهای ناآرام (۱۳۸۱)
مجید مظفری به عنوان تهیهکننده
- عرفان (۱۳۹۷)
مجید مظفری به عنوان بازیگر
آثار سینمایی مجید مظفری
- ۱۳۹۷ عرفان (علیرضا شاهحسینی)
- ۱۳۹۵ خوب، بد، جلف (پیمان قاسمخانی)
- ۱۳۹۴ ترانههای ناتمام (محمودرضا رضایی)
- ۱۳۹۴ کفشهایم کو؟ (کیومرث پوراحمد)
- ۱۳۸۸ زیگزاگ (مجید توکلی)
- ۱۳۸۷ وقتی همه خوابیم (بهرام بیضایی)
- ۱۳۸۶ روی خط صفر (آرش قادری)
- ۱۳۸۴ تقاطع (ابوالحسن داودی)
- ۱۳۸۱ قلبهای ناآرام (مجید مظفری)
- ۱۳۸۰ بیهمتا (جهانگیر جهانگیری)
- ۱۳۷۹ سگ کشی (بهرام بیضایی)
- ۱۳۷۸ آسمان پرستاره (حسن قلیزاده)
- ۱۳۷۶ جانسخت (علی اکبر ثقفی)
- ۱۳۷۵ طوفان (محمدرضا بزرگنیا)
- ۱۳۷۳ آرایش مرگ (افشین شرکت)
- ۱۳۷۲ جنگ نفتکشها (محمدرضا بزرگنیا)
- ۱۳۷۲ سه مرد عامی (سیامک تقی پور)
- ۱۳۷۱ سایههای هجوم (احمد امینی)
- ۱۳۷۱ راز خنجر (محمدحسین حقیقی)
- ۱۳۷۱ بیا با من (مهدی ودادی)
- ۱۳۷۱ تماس شیطانی (حسن قلیزاده)
- ۱۳۷۰ مسافران (بهرام بیضایی)
- ۱۳۶۹ شهر خاکستری (حسن هدایت)
- ۱۳۶۸ فانی (افشین شرکت)
- ۱۳۶۸ ریحانه (علیرضا رییسیان)
- ۱۳۶۸ ساوالان (یدالله صمدی)
- ۱۳۶۷ کشتی آنجلیکا (محمدرضا بزرگنیا)
- ۱۳۶۷ در مسیر تندباد (مسعود جعفری جوزانی)
- ۱۳۶۶ گل مریم (حسن محمدزاده)
- ۱۳۶۵ تشکیلات (منوچهر مصیری)
- ۱۳۶۵ تیغ و ابریشم (مسعود کیمیایی)
- ۱۳۶۵ روزهای انتظار (اصغر هاشمی)
- ۱۳۶۴ آوار (سیروس الوند)
- ۱۳۶۴ تنوره دیو (کیانوش عیاری)
- ۱۳۶۴ یوزپلنگ (ساموئل خاچیکیان)
- ۱۳۶۲ زخمه (خسرو ملکان)
- ۱۳۶۱ عبور از میدان مین (جواد طاهری)
- ۱۳۶۱ تفنگدار (جمشید حیدری)
- ۱۳۵۹ دانههای گندم (حسن رفیعی)
- ۱۳۵۷ سرخپوستها (غلامحسین لطفی)
- ۱۳۵۷ جنگ اطهر (محمدعلی نجفی)
- ۱۳۵۴ همسفر (مسعود اسدالهی)
- ۱۳۵۳ زیر پوست شب (فریدون گله)
- ۱۳۵۳ ترکمن (امیر شروان)
- ۱۳۵۳ سازش (محمد متوسلانی)
- ۱۳۵۲ غریبه و مه (بهرام بیضایی)
- ۱۳۵۲ شهر قصه (منوچهر انور)