چهره مریم کاویانی پس از جدایی اش از این رو به اون رو شد
مریم کاویانی بازیگر سینما و تلویزیون تجربه زندگی مشترک با رامین مهمان پرست سخنگوی سابق وزارت امور خارجه را دارد حالا پس از جدایی آنها مریم کاویانی با تیپ و پوشش متفاوتی در مکانهای عمومی ظاهر میشود.
چهره مریم کاویانی پس از جدایی
کناره گیری مریم کاویانی از بازیگری
مریم کاویانی بازیگر مشهور ایرانی درباره دلیل دوری خود از بازیگری گفت: واقعیت امر از دو سال پیش تصمیم گرفتم به دلایل شخصی از بازیگری کناره گیری کنم.
مهاجرت مریم کاویانی
اخیرا خبری در خصوص مهاجرت مریم کاویانی به ایتالیا در فضای مجازی منتشر شد که صحت یا عدم صحت آن به دست خانم بازیگر تایید یا تکذیب نشده است.
بیوگرافی مریم کاویانی
در بیوگرافی مریم کاویانی آمده است او در 1 تیر 1349 در اهواز متولد شد.وی فارغ التحصیل لیسانس پرستاری از دانشگاه بابل می باشد، فعالیت خود را بدون تجربه قبلی در سینما شروع کرد و در تلویزیون به شهرت رسید.
کودکی مظلومی داشتم
در ادامه بیوگرافی مریم کاویانی میخوانیم : در دوران کودکی خیلی مظلوم بودم، یادم می آید همیشه مادرم می گفت پدرت نگران است که نکند وقتی بزرگ شدی هیچ کاری از تو بر نیایید ! يكي از روياهاي دوران كودكيام اين بود كه بتوانم روي طناب راه بروم. تمرين هم ميكردم اما هيچوقت اين اتفاق نيفتاد اما چون دوست داشتم، به خيليها به دروغ ميگفتم كه من روي طناب راه ميروم.
بیوگرافی خانواده مریم کاویانی
در بیوگرافی مریم کاویانی درباره خانواده ی او آمده است : پدر و مادر وی متولد بابل هستند و در یک خانواده 4 نفره با یک برادر کوچکتر از خودش زندگی می کند.
تا 10 سالگی در اهواز بودند، سپس به بابل مهاجرت کردند و تا 30 سالگی آنجا به دانشگاه رفت سپس از سال 1379 به تهران آمدند.
در ادامه بیوگرافی مریم کاویانی درباره خانواده اش میخوانیم : پدرش کارگر کارخانه نیشکر و کاغذ پارس و مادر وی خانهدار. هر دو هم اهل مطالعه، اما نه علاقهمند و پیگیر هنرند.
مریم کاویانی: هیچ چیزی جای دعای خیر پدر و مادر را نمیگیرد، همیشه باید کاری کنیم کـه این دعا بدرقه راهمان باشد، آن ها برای مـن دعا کردند و با فعالیت هنری مـن مخالفت نکردند و مرا دراین مسیر مورد تشویق قرار دادند، خیلی در موفقیتم تأثیرگذار بود.
اگر حمایت خانواده نباشد انگیزه فرد در ادامه فعالیتش کم می شود، زمانی کـه می بینم پدر و مادرم از حرفه مـن راضی هستند، با انگیزه و تمایل بیشتری فعالیت خودم را ادامه میدهم و بـه نظرم رضایت پدر و مادر در هر قدمی مهم و اساسی اسـت.
ازدواج اول مریم کاویانی و طلاق او
در بیوگرافی مریم کاویانی میخوانیم او مریم کاویانی یکبار ازدواج کرده اما این رابطه در نهایت به جدایی و طلاق ختم شد، بسیار از سایت ها به اشتباه عکس برادر او را بعنوان همسر اولش منتشر کردند اما در مورد همسر مریم کاویانی هیچ اطلاعاتی تا به امروز منتشر نشده است. حاصل ازدواج اول وی یک فرزند ۲۱ ساله بنام علی می باشد.
در بیوگرافی مریم کاویانی آمده است وی از ازدواج اول خود یک پسر دارد که متولد ۱۳۷۶ است و دانشجوی رشته عمران است
مهران مدیری از مریم کاویانی پرسید:
عاشق شده ای؟
مریم کاویانی: بله خیلی زیاد
مهران مدیری: بیشتر توضیح بدهید!
مریم کاویانی: در کودکی عاشق عروسک هایم, بعد عاشق پدر و مادرم و سپس یک عشق زمینی و بعد پسرم…
مدیری حرف او را قطع کرد و گفت: پسرتان چند سالش است؟
مریم کاویانی: ۲۰ سال و او بسیار هنرمند است ولی دوست ندارد به کسی چیزی از هنرش بگوید!
مدیری: اصلا به شما نمی آید پسری به این بزرگی داشته باشید, تماشاگران هم متعجب شده اند!
ازدواج دوم مریم کاویانی
از نکات پرجستجو بیوگرافی مریم کاویانی ازدواج او با سیاست مدار معروف است. در اسفند ماه ۹۷ مریم کاویانی و رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت خارجه در اکران خصوصی فیلم ” قرارمون پارک شهر ” با هم دیده شدند و مشخص شد که مدتی قبل با هم ازدواج کرده اند.
مریم کاویانی در حرکتی قابل تامل تمامی تصاویر خود راکه ظاهری متفاوت تر از ظاهر فعلی اش بود را از صفحه اینستاگرامی اش حذف کرد! او در مراسم ختم همسر رامین مهمانپرست نیز حضور داشت.
بیوگرافی رامین مهمانپرست
رامین مهمانپرست متولد تیر 1339 در تهران، کارمند وزارت خارجه است.
فارغ التحصیل لیسانس مهندسی نرم افزار کامپیوتر از دانشگاه صنعتی شریف و فوق لیسانس مدیریت دولتی و دارای مدرک MBA است که در سال 88 تا 92 سخنگوی وزارت امور خارجه در دوران محمود احمدی نژاد بود.
در سال 92 کاندیدای ریاست جمهوری شد و در نهایت انصراف داد و از 25 اسفند 92 بعنوان سفیر ایران در لهستان و لیتوانی در حال ادامه فعالیت است.
در اسفند سال ۹۶ همسر اول رامین مهمانپرست فاطمه یعقوبی بـه علت بیماری سرطان در ورشوی لهستان درگذشت، آقای سفیر با پایان ماموریت ۴ ساله خود در مرداد ۹۷ بـه ایران بازگشت. در ۱ اسفند ۹۷ رامین مهمانپرست بـه همراه همسر دوم خود مریم کاویانی بازیگر نام آشنا در مراسم اکران فیلم قرارمون پارک شهر، موجب حیرت اهالی هنر شد.
زندگی با هنرمند سخت است
مدتی قبل رامین مهمانپرست در گفتگویی اعلام کرده بود زندگی یک سیاستمدار با یک سلبریتی خیلی سخت ، دنیاهای ما باهم خیلی متفاوت است
ببینید دنیای سیاست چارچوب و حساسیت ها و محدودیت های خودش را دارد و دنیای هنر هم یه طبیعت دیگریست که آزادی بیشتر دارد.
ماجرای طلاق از رامین مهمانپرست
از نکات خواندنی بیوگرافی مریم کاویانی طلاق او از رامین مهمانپرست است. خانم کاویانی حالا با انتشار ویدیو زیر که بنظر هدف اش اعلام خبر جدایی بود ، می گوید: با مثبت شدن تست کرونا ، من شانس آوردم که تنها زندگی می کردم
پسرم پیشم نبود و مادرم در منزل خودشان بودند و این تنها بودن من باعث شد آسیب به اطرافیانم نزنم
پاک کردن عکس دونفره
موضوع تنها به ویدیو مربوط نیست ، خانم بازیگر مدتی پیش اینستاگرام خود را از دسترس خارج کرد و بعد از بازگشت دیگر خبری از عکس های دونفره با همسرش نبود.
علایق و حقایقی درباره مریم کاویانی
در ادامه بیوگرافی مریم کاویانی مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره خانم بازیگر. در ادامه با ما همراه باشید.
فقط غذای خانگی می خورم
از نکات جالب و قابل توجه در بیوگرافی مریم کاویانی اهمیت ویژه ی او به خورد و خوراک است. وی میگوید به ندرت پیش می آید که هوس غذاهای بیرون به سرم بزند.
همه عده های غذایی من خانگی است و سعی می کنم تمام آنها را خودم با مواد و روغن های سالم تهیه و آماده کنم، بنابراین تجربه گرفتن رژیم تابحال نداشته ام.
ساعت میوه خوردن
ساعت میوه خوردن من قبل از ساعت هفت عصر است چرا که عوارض مصرف میوه مثل نفاخ بودن و ایجاد اسیدهایی که برای معده مضر است بعد از این ساعت بیشتر می شود.
فساد در سینما و تلویزیون
در فضای سینما و تلویزیون متأسفانه تنها اشخاصی برای برخی آقایان قابل احترام هستند که اهل معاشرت های خارج از حیطه کاری باشند که خوب من این رفتار را هیچ گاه نداشته ام.
استفاده از عرقیات گیاهی
استفاده از روشهای طب سنتی و نوشیدن عرقیات و شربت های گیاهی هم از بهترین گزینه ها و جایگزین های مصرف خودسرانه داروهاست؛
من در خانه مرتب عرق نعنا و کاسنی مصرف می کنم
حسادت و حسرت نداشتم
در بیوگرافی مریم کاویانی از زبان خودش میخوانیم : من آرامش خودم را مدیون ایمانی می دانم که به خدا، زندگی و معجزاتش دارم
هیچ وقت معنای حسادت و حسرت را درک نکردهام چرا که به سرنوشت و تقدیری که در مسیر زندگی هر فردی نوشته و ثبت شده اعتقاد دارم
خانم ها از مردها هم مردتر هستند
بنظر مـن این اشتباه اسـت کـه خانمها برای موفقیت بـه سمت مرد شدن بروند، چون یک خانم باید با کمال زنانگی در اجتماع حاضر شود و بنظر مـن خانمها در عده اي از مسائل زندگی، مردتر از مردها هستند، همه ی چیز بازمیگردد بـه چارچوب فکری و اصول اخلاقی و شیوههاي رفتاری در جامعه.
هیچ ضرورتی ندارد کـه یک زن برای اینکه بتواند نقش اجتماعی ایفا کند، بـه سمت مرد شدن پیش برود. می تواني یک خانم باشی و مهر زنانهات را داشته باشی، اما در عین حال محکم باشی و بنظر مـن ادبیات رفتاری یک خانم در اجتماع برای اینکه اجازه ندهد مورد سوء استفاده قرار بگیرد، خیلی مهم اسـت.
تنها زندگی کردن
اینروزها تمایل بـهتنها زندگی کردن خیلی زیاد شده و یکی از دلایلش مسائل اقتصادی اسـت چون بحران اقتصادی باعث شده خیلیها از ترس اینکه مسئولیت اقتصادی زندگی مشترک رابهعهده بگیرند، ترجیح می دهند ازدواج نکنند و این باعث می شود بـه سمت خانههاي مجردی کشیده شوند تا در آن بتوانند بـه تصور خودشان با آزادی بیشتری زندگی کنند.
از طرف دیگر افراد جامعه بـه سمت تنها شدن میروند و این اتفاق در همه ی جای دنیا افتاده اسـت، اما این اتفاق در ایران در نهایت بـه افزایش خانههاي مجردی کـه استفادههاي درستی از آن ها نمیشود، میرسد و این اتفاق خوبی نیست.
افزایش آمار طلاق
افزایش طلاق بنظر مـن بـهدلیل افزایش توقعات میان آدمهاست و از طرف دیگر شنا کردن در دنیای مجازی باعث میشود کـه رویاهای آدمها بزرگتر شود و مقایسه ایجاد شود و مقایسه کردن اسـت بـه سردی روابط میان زوجها میرسد. خطراتی کـه اینروزها بـه سمت بنیان خانواده حمله ور شده، مانند یک سونامی اسـت کـه مهارناپذیر بنظر می رسد.
بنظر مـن آدمها باید هوشیار باشند و صدای اخطار زندگیشان را بشنوند و بخود یادآوری کنند کـه دنیای مجازی و شبکههاي ماهوارهاي با چـه هدفی چنین برنامههایي را تولید و پخش می کنند و دنبال فروپاشی خانوادهها هستند. اصلاحات فرهنگی باید در درون خانوادهها اتفاق بیفتد مـا هم اکنون در دورهاي هستیم کـه آدمها باید خودشان بـه داد خودشان برسند و تا خود آدمها نخواهند، اتفاقی نمیافتد
شهرت
در ادامه بیوگرافی مریم کاویانی از زبان خودش آمده است : شهرت يك پديده وحشتناك است. از شهرت بايد ترسيد. به نظر من فوايدش كمتر از ضررهايش است. اگر ظرفيت نداشته باشيد، شما را زمينگير ميكند. در عوض محبوبيت ماندني است. سعي من هم همين است كه به اين جايگاه برسم اما نميدانم چقدر موفق ميشوم.
نقش های دوست داشتنی
در بیوگرافی مریم کاویانی درباره نقش های مورد علاقه اش آمده است : تمامي نقشهايم را دوست دارم اما فكر ميكنم نقش «رعنا» در مجموعه «او يك فرشته بود» بيشتر به دل مردم نشست؛ همچنين نقشم در سريال «روزگار قريب».
نقش منفی
خیلی دوت دارم نقش منفی بازی کنم و امیدوارم چنین فرصتی برای من هم پیش بیاید چون نقش منفی و بدجنس من بیشتر جواب می دهد ولی نمی دانم کارگردان ها چرا متوجه این نیستند.
عمل زیبایی
من مشکلی با عمل های زیبایی ترمیمی که واقعا لازمه و فرد را از عیب با بدشکلی صورت و بدنش نجات می دهند ندارم اما با بعضی از عمل های جراحی که تغییرات عجیب و غریب بر روی صورت می گذارد و بعد از مدتی شکل طبیعی چهره زشت و دفرمه می شود قبول ندارم و این کار را اشتباه بزرگی میدانم و باید قبول کنیم که سلیقه زیبایی ما تعییر کرده و برعکس به سمت زشتی سوق داده شده است.
من از همان ابتدا طرفدار زیبایی طبیعی بودم و هستم و آرایش زیاد را اصلا دوست ندارم حتی سرصحنه فیلمبرداری هم از گریم کلافه و اذیت می شوم و به نظر من خیلی از افرادی که خطر اینگونه عمل ها را قبول می کنند متاسفانه هدف و برنامه درستی در زندگی شون ندارند و یا احساس خلا می کنند. البته اینو هم بگم که امروزه بیشتر این عمل های زیبایی به نوعی تفریح برای بعضی ها تبدیل شده است.
شروع کار بازیگری مریم کاویانی
کاویانی نه علاقه چندانی داشته به بازیگری و نه شناختی از سینما. خودش میگوید از میان بازیگران فقط هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن و افسانه بایگان را میشناخته و بس.. روزی گذر نادر مقدس بـه بیمارستان مهراد کـه او در آنجا مشغول بکار اسـت، میوفتد. مقدس از او دعوت می کند تا بازدیدی داشته باشد از پشت صحنه فیلم «رویای جوانی» کـه در دست ساخت دارد.
کاویانی بر تردیدهایش غلبه می کند و از سر کنجکاوی در پشت صحنه این فیلم حاضر می شود. مقدس بـه او میگوید کـه چهره خوبی برای بازیگری دارد و با اصرار مانتوی سفیدی بر تنش می پوشانند و روانه جلوی دوربینش می کنند تا ایفاگر نقش کوتاه یک خانم پزشک شود و اینگونه مریم کاویانی بازیگر می شود، بهمین سادگی.
کاویانی دوباره بـه بیمارستان بازمی گردد، اما مرگ یکی از بیمارانش وی را سخت تحت تاثیر قرار میدهد. خودش میگوید:بعد از رویای جوانی پیشنهاد هاي زیادی برای بازی داشتم، اما بـه کارم در بیمارستان برگشتم. دربخش شیمی درمانی کار میکردم. شبی یکی از بیمارانم کـه سه ماه تحت درمان بود، فوت کرد.
این چهل و هفتمین مرگی بود کـه میدیدم. سخت تحت تاثیر قرار گرفته بودم. بـه تراس بیمارستان رفتم و گریه کردم. همان جا از خدا خواستم کـه اگر صلاح میداند وارد حیطه بازیگری شوم نشانه اي برایم قرار دهد. و نشان بـه آن نشان کـه فردای آن شب برای فیلم «اسپاگتی در 8 دقیقه» دعوت بـه همکاری می شود.
کاویانی اینبار درنگ را جایز نمیداند. دیگر طاقت دیدن رنج و محنت بیمارانش را ندارد. رامبد جوان میگوید کـه نقش کوتاهی را برای او در فیلمش درنظر گرفته اسـت. کاویانی پای میز قرارداد مینشیند. مدیر تولید فیلم پرسید چقدر بنویسم؟ مـن با حرف و حدیث هایي کـه شنیده بودم از وجود بازیگرانی کـه حاضرند پول بدهند تا در فیلم بازی شان دهند، تصور کردم تقاضای پول می کنند. بسادگی پاسخ دادم مـن یک پرستارم و پولی برای این کارها ندارم. مدیر تولید توضیح داد کـه منظورش دست مزد مـن بوده اسـت…»
حقوق مریم کاویانی
کاویانی برای اولین کار جدی اش 200 هزار تومان دریافت می کند. حقوق ماهانه او در آن سال با 127 ساعت کار در ماه فقط 147 هزار تومان بود.
قرارداد می بندد و از سال 83 تا امروز در چهل و اندی فیلم و سریال جلوی دوربین میرود؛ از هوو، پایان نامه، دلتنگی هاي عاشقانه، یکی برای همه ی، مخمصه، اخراجی ها 3، رسوایی و معراجی ها گرفته تا او یک فرشته بود، راه شب، زیرزمین، شکرانه، روزگار قریب، پنجمین خورشید، دارا و ندار و مدینه. مریم کاویانی بازیگر شد؛ بازیگری پر کار!
در هر صورت او ورودش بـه عرصه بازیگری را خواست خدا میداند و از شرایط کاری امروزش راضی اسـت و میگوید:«انسانها بـه شرایط عادت می کنند. اگر همان گونه پرستار می ماندم بطور قطع از لحاظ روحی و معنوی راضی تر بودم، اما بازیگر کـه شدم اوضاع مالی ام بهتر شد.
یک پرستار مگر سالانه چقدر حقوق میگیرد، در حالیکـه یک بازیگر میتواند چندبرابر این مبلغ را در طول سال درآمد داشته باشد.» کاویانی البته باوجود دور شدن کامل از پرستاری و اشتغال دائم در حیطه بازیگری، اما ارج و قرب معنوی این دو شغل را قابل قیاس با یک دیگر نمیداند.
ورود مریم کاویانی به تلویزیون و شهرت
در بیوگرافی مریم کاویانی آمده است : در سال 1384 با سریال راه شب به کارگردانی داریوش فرهنگ وارد تلویزیون شد و چند ماه بعد با مجموعه او یک فرشته بود کار علیرضا افخمی که در رمضان سال 84 از تلویزیون پخش شد به شهرت رسید. او یک فرشته بود که ماه رمضان سه سال پیش (84) از شبکه دوم پخش شد و او در نقش همسر حسن جوهرچی ایفای نقش کرد.
مریم کاویانی در چند سال اخیر بیشتر در سریال های تلویزیونی ایفای نقش کرد. بازی خوبش در سریالهای به دنیا بگویید بایستد، روز رفتن، شکرانه، خط شکن و روزگار قریب و فاصله ها باعث شد بیننده تلویزیونی با چهره او آشنا شود.
او در سریال فاصله ها در نقش مرضیه که خواهر محسن است به زیبایی به ایفای نقش پرداخت.
شما در حال مطالعه بیوگرافی مریم کاویانی در بازیگرآنلاین هستید.برای مشاهده تصاویر او تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
مصاحبه با مریم کاویانی
فعالیت مریم کاویانی در زمینه پرستاری
-از بچگی دوست داشتید پرستار شوید یا به صورت اتفاقی وارد این رشته شدید؟
:: ورودم به این رشته، خیلی اتفاقی بود. من تصمیم داشتم تحصیلاتم را ادامه بدهم و زمانی که پرستاریشهر بابل قبول شدم، ترجیح دادم در همین رشته درس بخوانم.
-بعد از این که پرستار شدید، چرا آن را ادامه ندادید و به دنیای بازیگری پا گذاشتید؟
:: من تقریبا سه سال پرستار بودم و عاشق این کار بودم. در ضمن، من آن را کنار نگذاشتم و از پرستاری منصرف نشدم، ولی آنقدر پیشنهاد از سینما و تلویزیون داشتم که تصمیم گرفتم وارد عرصه بازیگری بشوم. اوایل با این پیشنهادها، مدام مخالفت میکردم، اما کمی بعد احساس کردم که شاید سرنوشت تصمیم دیگری برای من گرفته است.
-کارتان را با آقای نادر مقدس هم شروع کردید. ایشان در آنچه که تاکنون انجام داد یک ویژگی خاص پیدا کرده. شاید فیلمهایش آنطورها که باید دیده و پسندیده نشد، اما با “شور عشق” دو بازیگر ستاره بعدی سینمای ایران را معرفی کرد: “بهرام رادان” و “مهناز افشار” با آن فیلم معرفی شدند. به نظر میرسد که انتخاب بازیگر را خیلی خوب انجام میدهد.
:: نادر مقدس، آنقدر خوشقلب، خوشذات و خوشنیت هستند که انرژی مثبت ایشان به نوعی در زندگی آدمهایی که با ایشان در ارتباط هستند و معاشرت و کار میکنند تاثیر مثبت میگذارد. به قول ما ایرانیها دستش سبک است و روزی دارد. من از ایشان ممنون و مدیونشان هستم. من مشغول کارم بودم و اصلا به بازیگری فکر نمیکردم اما ایشان و همسرشان خیلی دوستانه مرا به کار دعوت کردند.
آنها مرا در بیمارستان دیدند و از من دعوت کردند که در فیلمشان نقش یک پزشک را بازی کنم که کلا بیست ثانیه در آن فیلم حضور داشت، اما آنجا راه زندگی مرا تغییر داد. همیشه در زندگی یک چیزهایی بهانه میشود برای باز شدن یک راه و به این ترتیب جرقه معجزه زندگی من، آقای نادر مقدس و همسرشان خانم افسانه منادی بودند. آنها این جرقه را زیر هیزم من زدند و هیزم من که به نوعی برای شعله گرفتن تغذیه شده بود، شعله گرفت.
–گفتید که به بازیگری فکر نمیکردید، اما حالا میگویید که هیزم وجود شما آماده شعلهور شدن بود. انگار کمی تناقض در این دو تعبیر شما وجود دارد.
:: میخواهم چیدمان خدا را بگویم. معجزههای خداوند همینطوری است. اینطوری نیست که یک دفعه فرشتهای با بال سفید از آسمان فرود بیاید و آنچه را که سرنوشت ما را عوض میکند با خود بیاورد. خداوند فرشتههای هادی و نجاتدهندهاش را به آدمها نشان نمیدهد بلکه انسانهایی را وسیله انجام آنها قرار میدهد. همه ما آدمها وسیله و نشانهای هستیم برای دوستانمان و آدمهایی که سر راه ما قرار میگیرند. آقای نادر مقدس و همسرشان این حالت را برای من داشتند اول این را نمیفهمیدم اما بعدا به این رسیدم که آنها همان فرشتههای نجات انسانهایی بودند که از طرف خدا فراهم شدند و چیده شدند تا من برسم به شعلهای که الان از آن خیلی راضی هستم.
-یادتان هست که در آن فیلم، اولین دیالوگی که گفتید چه بود؟
:: من آنجا نقش یک پزشک را بازی میکردم. آنجا به مریضم گفتم: “باید مواظب خودت باشی عزیزم.”
-این نقش خیلی کوتاه بود و خودتان میگویید که بیشتر از بیست ثانیه نبود. خیلیها در خیلی از فیلمها از این نقشهای کوتاه را بازی میکنند. شما لابد قبل از آن فیلم میدیدید و سینما برایتان به عنوان یک پدیده اجتماعی حضور داشت اما بعد از نقش کوتاه بیست ثانیهای جذب آن شدید، مگر بعد از آنچه اتفاق افتاده بود حس بازی کردن در وجودتان شعلهور شد؟
:: آن لحظه حس و علاقهای نداشتم اما این علاقه بعدا به وجود آمد. دیدید میگویند که وقتی قسمت باشد دهن بسته میشود؟ من اصلا به بازیگری فکر نمیکردم ولی چون قسمتم بود جلوی دوربین قرار گرفتم. وقتی به من گفتند خندیدم و بعد رفتم جلوی دوربین و بعد یک سال فراموشش کردم و حتی برای اکران آن هم نرفتم. یادم رفته بود و برای من جذابیت خاصی هم نداشت، اما در CDهای رسانههای تصویری آن فیلم را دیدم و دیدم که پشت جلد آن، عکس من هم زده شده است و این برای من خیلی جای تعجب داشت که برای یک پلان بیست ثانیهای عکس من رفته است روی جلد نوار فیلم. احساس کردم خیلی مدیون آقای مقدس هستم و باید از ایشان تشکر و قدردانی کنم. یک سال بعد از آنکه آن نقش را بازی کرده بودم به ایشان زنگ زدم و یک قرار با ایشان گذاشتم تا حضورا از ایشان به خاطر این شکل معرفی خودم، تشکر کنم. ایشان بدون آنکه منتی به من بگذارند و توقعی داشته باشند این کار را کرده بودند. من رفتم دفترشان تا از ایشان تشکر کنم که آنجا آقای محمدعلی سجادی را دیدم و بعد به همین شکل کارم ادامه پیدا کرد.
-در آن دیدار برای “مخمصه” انتخاب شدید؟
:: نه، مخمصه مربوط به بعدترها بود. آنجا برای تردست انتخاب شدم.
-نقش بعدیتان هم نقش کوتاه بود. آیا در این فاصله که فیلم بعدیتان را بازی میکردید کاری نکردید و مثلا به کلاس بازیگری نرفتید؟
:: نه، اول که نه ولی بعدا که کار من جدی شد دیگر فرصت پیدا نکردم چون پشت سر هم دعوت به کار میشدم و نمیتوانستم. ضمن آنکه یک موضوع مهم دیگر هم وجود دارد، به نظر من آدم اگر بخواهد تکنیک کوزهگری را با خواندن یاد بگیرد و مثلا به او بگویند و یا بخواند که چطور باید گل را ورز دهد و آب بدهد و خیسش کند نمیتواند کوزهگر شود. آدم در انجام کار فیزیکی کوزهگری میتواند کوزه را بسازد. وقتی که من خودم وسط گود مشغول بازیگری شدم، برای من تجربه و کلاس بود و کمی که گذشت احساس کردم نیازی نیست که به کلاس بازیگری بروم.
-اما اقلا این است که باید ذاتا بازیگر باشید.
:: حتما این در ذات من بود که انتخاب میشدم. من در یک سال اول زیاد این را باور نداشتم، اما کمکم به این نتیجه رسیدم که حتما این توانایی را دارم که انتخاب میشوم.
-بعدا بازی کردید و تجربههای بیشتری به دست آوردید. آیا آن موقع که این کار را بهتر شناختید رجوع کردید به گذشتهتان در کودکی و نوجوانی تا ببینید این حسها را در کودکی داشتید یا نه؟ خیلی از کسانی که بعدا بازیگر میشوند خاطراتی تعریف میکنند از کارهایی که در بچگی میکردند و از آن بازیهای کودکی و اقلا تقلید صداها و…
:: برای من اصلا اینجوری نبود. وقتی که در بازیگری کار میکردم، مادرم اولین پلانی که از من دید گفت: “مریم، برایم خیلی عجیب است، تو وقتی که دروغ میگویی و میخواهی چیزی را با بازی به کسی بقبولانی چهرهات کاملا این را نشان میدهد، چون همنفست بند میآید و هم نگاهت عوض میشود و حالت چشمانت تغییر میکند. تو جلوی دوربین چطور میتوانی بازی کنی؟” من جلوی دوربین بازی نمیکنم، خیلی خودم هستم. برای همین هم هست که گاهی اوقات تبدیل به یک کاراکتر طنز میشوم، بسیار سادهلوح و باعث تعجب و خنده دیگران. من اصلا سیاست ندارم و به نظر من آدمهای سیاستمدار بیشتر بازیگرند. من خیلی زیاد خودم هستم و بابت این که خودم هستم هم خیلی جاها آسیب دیدم و خیلی جاها از من سوءاستفاده شد اما تعداد نگهبانان نجات من بیشتر شدند. انگار که خداوند وقتی میبیند ذات من اینگونه است بیشتر حامی و مراقب من است.
-اینکه آدم بگوید من خودم هستم و همه جا با همین واقعیت وجودی ظاهر میشوم از نظر انسانی خوب و نشانه صداقت است، اما بازیگران معمولا از بیان این مسئله دوری میکنند. آنها بیشتر ترجیح میدهند که بگویند آنچه از من جلوی دوربین میبینند بازی است. به این ترتیب میخواهند نشان بدهند که بازیگر خوبی هستم. اما شما دارید میگویید جلوی دوربین خودتان هستید.
:: نمیدانم. این به خیلی چیزها برمیگردد. به ذاتی که خداوند به هرکس داده و به تربیت خانوادگیشان و همین جنبهای که دارند.
-بعد از آن بازیها همینطور جلو آمدید تا “او یک فرشته بود” ساخته علیرضا افخمی که در آنجا نقش رعنا را بازی کردید. جالب آنکه آنجا هم نقش همسر حسن جوهرچی را بازی میکردید. برای آن نقش چگونه انتخاب شدید؟
:: من آن موقع در روزگار غریب کیانوش عیاری بازی کرده بودم و ایشان مرا به آقای افخمی معرفی کردند. ایشان هم از من تست گرفتند و نتیجه آن تستها هم این شد که برای نقش رعنا انتخاب شدم.
-خوب شد “روزگار قریب” ساخته شد و شما و خانم بهاره افشاری در آن بازی کردید چون بعد از آن بود که آقای عیاری هر دوی شما را به آقای افخمی معرفی کرد و هر دو هم انتخاب شدید.
:: اینها همه مهرههایی است که خداوند میچیند.
-در سریال روزگار غریب، نقش یک پرستار را بازی کردید. ایفای نقش یک پرستار برایتان راحت بود؟
:: خیلی ربطی ندارد که، چون پرستار بودم باید در این نقش هم موفق میشدم یا بازی در آن برایم راحتمیبود. وقتی واقعا پرستار هستید، خیلی فرق میکند با زمانی که نقش یک پرستار را بازی میکنید.
-یک بار دیگر هم با بهاره افشاری هم بازی شدید و باز هم ایشان نقش منفی دارند و شما نقش مثبت.
:: بله متاسفانه خیلی کوتاه تا با هم همبازی شدیم. شاید یکی دو سکانس با هم داشتیم. خیلی خوب است که دوباره تیم “او یک فرشته بود” در فاصلهها دیده شد. آقای توکل، خانم افشاری، من و آقای جوهرچی، خیلی خوشحال شدیم که بهاره برای نقش بیتا انتخاب شد.
-در این سالها معمولا نقشهای مثبت و مهربان را بازی کردید، دوست داشتید نقش منفی را هم تجربه کنید؟
:: بله به شدت دلم میخواهد بازی کنم. من در این سالها تجربه بازی در کارهای کمدی را هم داشتم که خیلی شیرین است و خیلی دوست دارم دوباره این کار را انجام دهم. خیلی دلم میخواهد که نقش منفی را هم تجربه کنم. اصلا فکر میکنم همه بازیگران دوست دارند تجربه نقشهای متفاوت را داشته باشند و امیدوارم زمانی این فرصت برایم پیش بیاید.
-یعنی پیشنهادهای نقش منفی کمتر بوده است.
:: اجازه بدهید سریال «راز ناتمام» پخش شود، آن جا نقشم کمی متفاوتتر است.
-چرا مدتی بود در عرصه بازیگری فعالیتی نداشتید؟
:: مدت زیادی نبود که کار نکردم، کلا دو سال و نیم بود. هم مسئله کرونا وجود داشت، هم این که شرایط زندگیام به سمتی رفته بود که نمیتوانستم نقشی را قبول کنم، اما از فروردینماه دوباره برگشتم، در سریال «آسانسور» بازی کردم و دو قرارداد سریال دارم که تا وقتی جلوی دوربین نروم نمیتوانم در باره شان صحبت کنم.
-بعضی بازیگران نگران میشوند که نکند با کار نکردن یا کمکاری فراموش شوند، شما هم چنین نگرانیهایی داشتید؟
:: نگران بودم، ولی شرایط من این طور بود و چارهای نداشتم، اما حالا که تمام شده، برگشتم و خدا را شکر پیشنهاد کار هم دارم.
-در طول مدتی که کار نمیکردید سریالهای تلویزیون را دنبال میکردید، به نظرتان چرا امروزه در مقایسه با گذشته کمتر سریالهای محبوب و پرمخاطب ساخته میشود؟
:: خیلی نه، کم وبیش دنبال میکردم. هرچه امکانات بیشتر و شرایط مهیاتر باشد، اثر بهتری هم خلق خواهد شد. مشکلاتی که در این مدت وجود داشته مانند مشکلات بودجه و مسئله کرونا، البته کرونا بهانه است چون یک سال و نیم است که آمده، اما به هرحال نوع قصه و مسیری که در این ایام رفتیم، شاید به سمتی بوده که متاسفانه افتی ایجاد کرده، اما امیدوارم دوباره به همان روزها برگردیم، با همان قصهها و بازیگران قبلی. نمیدانم دلیلش چه چیزی میتواند باشد، اما انگار مردم بازیگران قدیمی را نسبت به چهرههای جدیدی که دارند میآیند و البته هنرمند هستند و زحمت میکشند، بیشتر دوست دارند. شاید چون قصه خوب نیست یا شاید هم کلا حال مردم خوب نباشد.
-با توجه به این که خودتان پرستار بودید، حتما این روزها سختی کار پرستاران و کادر درمان را به خوبی درک میکنید.
:: بله، فکر میکنم باید دست تکتک پرستاران را بوسید و واقعا باید از آنها قدردانی کرد. با آن پوشش سخت و سنگین و شرایط سخت نفس کشیدن زیر ماسک، خیلی زحمت میکشند.
-شما در دوران کارتان هرگز مشابه این شرایط را تجربه نکرده بودید.
:: بله، آن زمان شرایط اصلا این طور نبود، با این حال من چون در بخش شیمیدرمانی کار میکردم، گاهی مجبور بودم داروها را با گان و ماسک مخصوص به بیماران تزریق کنم، ولی فقط همان لحظه بود، وقتی از آن محیط دور میشدم ماسک را برمیداشتم و نفس میکشیدم، این خیلی فرق میکرد.
-پیش آمده که دوست داشته باشید دوباره حرفه پرستاری را ادامه دهید؟
:: بله، من همیشه دلتنگ بودم. زمانی که بر اثر کرونا در بیمارستان بستری بودم، واقعا خیلی دلم میخواست که دوباره بلند شوم و این تجربه شیرینِ معنوی را که واقعا معنوی و کار بزرگی است ، دوباره داشته باشم.
-حالا و بعد از این همه سال فعالیت در سینما و تلویزیون، پرستاری را بیشتر دوست دارید یا بازیگری؟
:: تابع شرایطی هستم که خداوند برای من در نظر میگیرد. پرستاری را دوست دارم، چون اجر معنویزیادی دارد. وقتی وارد دنیای بازیگری شدم، بازیگری را هم دوست داشتم، اما همیشه دلتنگ دورانپرستاریام میشوم.
آثار هنری مریم کاویانی
در ادامه بیوگرافی مریم کاویانی مروری میکنیم بر آثار سینمایی و تلویزیونی خانم بازیگر.با ما همراه باشید.
آثار سینمایی مریم کاویانی
- شهر اردیبهشت (۱۳۹۶)
- قرارمون پارک شهر (۱۳۹۵)
- یک کیلو و بیست و یک گرم (۱۳۹۵)
- شاید یک معجزه (۱۳۹۳)
- معراجیها (۱۳۹۲)
- دلتنگیهای عاشقانه (۱۳۹۱)
- رسوایی (۱۳۹۱)
- یکی برای همه (۱۳۹۰)
- اخراجیها ۳ (۱۳۸۹)
- پایاننامه (۱۳۸۹)
- زمهریر (۱۳۸۸)
- بیداری (۱۳۸۷)
- پوسته (۱۳۸۷)
- مانا (۱۳۸۷)
- شیرین (۱۳۸۶)
- مخمصه (۱۳۸۶)
- پایان راه (۱۳۸۵)
- ستایش (۱۳۸۵)
- هوو (۱۳۸۴)
- اسپاگتی در هشت دقیقه (۱۳۸۳)
- تردست (۱۳۸۳)
- رؤیای جوانی (۱۳۸۱)