چهره عجیب و غریب گربه صابر ابر سوژه شد
صابر ابر بازیگر سینما و سریالهای نمایش خانگی در یک استوری از چهره حیوان خانگی اش رونمایی کرد.چهره این گربه سوژه کاربران اینستاگرام شد.
صابر ابر و حیوان خانگی اش
بیوگرافی صابر ابر
از آن دسته از هنرمندانی است که نمیتوان حدومرزی برایش قائل شد و از هر انگشتش یک هنر میریزد. صابر ابر بازیگر توانای سینما و تئاتر میباشد.در بیوگرافی صابر ابر آمده است او علاوه بازیگری و حالا کارگردانی، چند پروژه طراحی داخلی هم کارکرده. نقاشی هم میکند. همچنین یک کتاب تحقیقاتی با یک از دوستانش با موضوع «کافه نشینی در تهران» نوشته است؛ و چند مورد دیگر. کمتر میل به سمت سینمای بدنه پیداکرده. بازیهای درونی و احساسیاش در «اینجا بدون من»، «پذیرایی ساده» و «آسمان زرد کمعمق» از یاد سینما دوستان نخواهد رفت.
در بیوگرافی صابر ابر میخوانیم :او متولد 18 خرداد 1363 در تهران ، بازیگر و عکاس گالری دار است
در ادامه بیوگرافی صابر ابر میخوانیم : او فارغ التحصیل لیسانس رشته مدیریت از دانشگاه آزاد فیروزکوه و فوق لیسانس سینماست که تجربه اجرای برنامه کودک و نوجوان دارد و کار طراحی داخلی هم می کند
کودکی پر شیطنت صابر ابر
بازیگری را دوران کودکی شروع کرده اما نه روی صحنه تئاتر یا جلوی دوربین. او میگوید: در دوره دبیرستان و راهنمایی و حتی آمادگی لحظههای بود که داشتم نقش بازی میکردم و خودم آگاه بودم ولی اطرافیانم نه. مثل مردن اول صبح، ترک خانه و از دور پاییدن رفتار دیگران. اینجور شیطنتها آغاز بازیگری اوست. خلاصه از این دست شیطنتها و اذیتها زیاد داشته و بعضی وقتها به گذشته که نگاه میکند، از اینکه اینقدر اطرافیانش را اذیت کرده غمگین میشود.
در بیوگرافی صابر ابر آمده است : قد او 170 سانتی متر است.
بیوگرافی خانواده صابر ابر
در مورد خانواده صابر ابر اطلاعات زیادی در دسترس نیست. وی عکسی به همراه خواهر خود در صفحه اینستاگرام خود منتشر نمود.
ازدواج بی سر و صدای صابر ابر
بیشترین جستجوها در بیوگرافی صابر ابر درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
صابر ابر در مرداد 96 با انتشار عکسی در صفحهی شخصی اینستاگرام خود بهطور رسمی خبر از ازدواجش داد. او در دلنوشتهی عاشقانهای مربوط به همان عکس نوشته : «هیچ آرزویی بهتر از آن نیست و نبوده…خوشبختی و عاقبتبهخیر شدن…خلاصه مرا آن ده که آن به… ما را و همه را… ظهر مرداد.» البته هویت این عروس خوشبخت هنوز مشخص نشده.
علایق و حقایقی درباره صابر ابر
در ادامه بیوگرافی صابر ابر مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
تنهاییِ صابر
در بیوگرافی صابر ابر اینطور که پیداست او پس سالها فعالیت و رسیدن به شهرت همچنان تنهایی و خلوت را برای زندگیاش گزیده است. او زندگی پرجنبوجوش و در عین حال عجیبوغریبی را دارد. تنهایی را دوست دارد و به آن میبالد. صابر ابر دراینباره میگوید: «من به جایی رسیدهام که حس میکنم تنهایی برایم لذتبخش است. چون کاری به کسی ندارم. قرار نیست کسی را دچار اتفاقی کنم یا دیگری مرا دچار اتفاقی کند.»
صابر ابر در بین مردم
او در مورد تعامل و رابطهاش با مردم سیاست دیگری را پیشگرفته و خیلی خود را از مخاطبین دور نمیکند.صابر ابر میگوید : «من یک بازیگرم و تعاملات اجتماعی خودم را دارم. نمیتوانم در خیابان راه بروم، مردم به من سلام کنند یا ابراز محبت کنند و من جواب ندهم چون مثلاً دوست دارم تنها باشم. اگر اینطور است بهتره بروم یک جای دورافتاده مثل یک روستا در پرو زندگی کنم.من آدمی هستم که سوار مترو ، بی آرتی و تاکسی می شوم ، از پیاده روی ، در شهر گشتن و خرید لذت می برم و اینها بخشی های اصلی زندگی من است ، لزومی نمی بینم چون بازیگری خودم را قایم کنم ، من در بین مردمم و از جنس آنها هستم و هیچ فرقی با مردم ندارم.»
صابر ابر از مصاحبه فراری
در بیوگرافی صابر ابر الب است بدانید او زیاد اهل مصاحبه نیست، اعتقاد دارد برای گفت و گو باید دلیل خوبی وجود داشته باشد و نمی خواهد درمورد مسائل شخصی زندگی اش و این که چه کارهایی انجام می دهد صحبت کند. می گوید: دوست دارم چشم در چشم با آدم ها صحبت کنم نه غیر مستقیم.
در بیوگرافی صابر ابر از زبان خودش میخوانیم: من کتاب منتشر می کنم، من در حوزه تجسمی فعالیت می کنم، من پرفورمنس اجرا می کنم، من تئاتر کارگردانی می کنم، من بازیگر هم هستم.
کار نقاشی ، سفالگری و طراحی داخلی هم از علاقمندی هایم می باشد
خانه هنری صابر ابر
صابر ابر که خودش کار دکوراسیون داخلی انجام میدهد، در اینستاگرام خود بهصورت مداوم عکسهای زیبایی از خانهاش به تصویر میکشد. خانهای که هر گوشهی آن با فکر و سلیقه و ایدههای ناب چیده شده است. از همه مهمتری المانهای زندگی ایرانی در همهجای آن هویدا است.
حمایت صابر ابر از عادل فردوسی پور
بیست سال است یک نفر بنام عادل فردوسی پور که کلا دو بار با هم تلفنی حرف زدیم و یکبار هم سال ها قبل در سونای یک استخر خلوت او را دیدم
او برنامه ای ساخت که شهر و روستا و دوردست ترین جای این کشور مخاطب دارد و از دل و جان برایش می گذارند ، بعد یک نفر پیدا می شود که دلش نمی خواهد
بیست سال زحمت یک گروه و بیست سال علاقه یک ملت را لای یک امضاء محو می کند
حمله صابر ابر به رئیس جمهور آمریکا
آقای ترامپ تو چقدر بی چیزی ، چقدر حقیر و افسرده ای تو از نشیدن جواب سلام غمگینی!
کاش یک هزارم جای تو را داشتم ، مهمانی می دادم برای صبح در جهان ! در کودکی به تو چه گذشته که این همه خشم را با خود از امروز به فردا حمل می کنی !؟
باید با هم دیالوگ کنیم
اصلا نمی توانم بگویم دارم نقشی را بازی می کنم و مهم نیست کی به کیه ! برای من اجرای قوانین حرفه ای در شکل ایده آلش مهم است
پرنسیب حرفه ای خیلی اهمیت دارد ، اینکه بتوانیم گپ بزنیم ، اصلا حرف زدن برایم مهم است ، بنظرم اولین قانونی زندگی معاصر اینست که بتوانیم باهم دیالوگ کنیم
وقتی نتوانتم با کسی حرف بزنم ، شک ندارم که به درد هم نمی خوریم
روز آخر کار صابر ابر
برایم مهم است که در سینما از خواب بیدار شوم بروم سر پروژه و کیف کنم و اگر روزی احساس کنم صرفا کار می کنم و لذت نمی برم قطعا روز آخر کارم خواهد بود
دکلمه خوانی صابر ابر
در بیوگرافی صابر ابر او علاوه بر نقاشی و طراحی دکوراسیون، فعالیتهای متفرقهای دیگری را هم درزمینه هنر تجربه کرده است. در سال 1394 صابر ابر و پانتهآ پناهی بهعنوان خواننده با مهیار علیزاده (آهنگساز) در آلبوم موسیقی «در شعله با تو رقصان» همکاری کردند.
همکاری او با پانتهآ پناهی در فعالیتهای جانبی، محدود به همین آلبوم موسیقی نیست. صابر ابر همچنین نمایشگاه عکسی تحت عنوان «از مردم استمداد میکنم» برگزار کرده که برخلاف بروشور و پوسترهای تبلیغاتیاش بیشتر پرفورمنسی است تأثیرگذار به همراه مقداری عکس. چیدمانی از میان 1724 قطعه عکس و آگهی گمشدگانی از دهه 40 که توسط خود صابر ابر طی چند سال جمعآوری شدهاند. در پرفورمنس این نمایشگاه، صابر ابر و پانتهآ پناهی در دو اتاق شیشهای قرار گرفتهاند که شامل وسایل اولیهای برای زندگی، ازجمله تختخواب، شیر دستشویی، آینه، قابلمه و … میباشد. این دو بازیگر نقش گمشده و گمکرده را بازی میکنند و رویارویی آن دو با تماشاگران بداهههای تکرار نشدنیای را خلق میکند.
تک حاشیه
در زندگی هنری و شخصی و بیوگرافی صابر ابر نمیتوان زیاد حاشیه جویی کرد. همانطور که خودش میگوید «کاری به کسی ندارم»، کسی هم زیاد کاری به کار او ندارد( البته ازنقطهنظر منفی). در این مورد من فقط یک مورد ناقابل پیدا کردم که عرض میکنم. البته کار شاقی نکردهام.
صابر ابر تصویری از خودش و سگش در فضای مجازی منتشر کرده. سگی که «بانو» نام دارد و صابر ابر هم توصیف عجیبی دربارهی آن نوشته: «معرفی میکنم، بانو، دختر بنده!… دختر بابا!…» قرار دادن سگ روی سر به کنار، اینکه بازیگری سگی را دختر خود قلمداد کند هم به کنار، ولی اینکه صابر ابر چه جوابی برای مدافعین حقوق زن خواهد داشت جالبتوجه است. چند سال پیش عدهای از طرفداران کوروش و تمدن 2500 ساله، دردسرهای زیادی برای مهران مدیری که سگی را در سریالش «کوروش» نامه نهاده بود، ایجاد کردند.
کلاس های بازیگری اصولی نیستند
او می گوید: وقتی 60 نفر در یک کلاس بازیگری حضور دارند چطور می شود به همه آنها رسید؟! با این احتساب جدول ضرب هم نمی توانند یاد بگیرند! در کلاس های بازیگری گزینشی در کار نیست تا کسی که واقعا استعداد دارد وارد دنیای سینما شود! همین که شهریه را بدهند کار تمام است! باید گزینش وجود داشته باشد تا حق خوری نشود.
صابر ابر اعتقاد دارد: مهم ترین کلاس در بازیگری زندگی کردن است! مشاهده های شهری برای او اهمیت زیادی دارند، با مترو رفت و آمد می کند، اتوبوس سوار می شود و رفتارهای مردم را آنالیز می کند. او می گوید: اول باید زندگی کنیم تا بعد بتوانیم یک زندگی را روی پرده نقره ای نمایش دهیم.
چیزهای خیلی ساده در زندگی، روزمره گی ها، این ها همه درس بازیگری هستند، نمایش درست روزمره گی یعنی خود سینما! بهترین آثار در سینمای تمام جهان همین روزمره گی ها را به شکل دقیق و مستند به تصویر کشیده اند.
در بیوگرافی صابر ابر انطور که پیداست او فعالیتش در تئاتر را هم خیلی زود شروع میکند. دوران راهنمایی در نمایشهای صحنهای اولین نقشهایش را بازی میکرد. بعد از یکی از همین اجراهای مدرسهای، توسط خواهر مرضیه برومند که رابط درس ریاضی آنها بوده به خانم مرضیه برومند معرفی میشود. اینگونه است که صابر ابر به دنیای حرفهای متصل میشود.
صابر ابر در تلویزیون
در 13 سالگی نقش کوتاهی در سریال «بازگشت به خانه» ایفا میکند.
سپس در سال 1379 مرضیه برومند در بخشهای کوتاهی از سریال «داستانهای نوروز» از او استفاده میکند. این اولین تصویرهای او در قابهای تلویزیونی است. البته بعد از حضور در «بچههای هور» به کارگردانی عبدالله باکیده دیگری خبری از صابر ابر در تلویزیون نشد. بهجز حضور افتخاری و کوتاهش در برنامه «کلاه قرمزی 94».
صابر ابر بعد از «داستان نوروز» تصمیم جدی میگیرد که همین حرفه را پیشه کند بهجز آن کاری نمیتوان انجام دهد. هرچند که بعدها سر از فعالیتهای متنوع دیگری هم درآورد.
کلاس بازیگری صابر ابر
صابر ابر بعد از گپ زدن و مشاوره گرفتن از کسانی مثل مرضیه برومند، مصطفی احمدی و … به موسسه کارنامه معرفی میشود. موسسه «کارنامه» با مدیریت آموزشی پرویز پرستویی سومین دوره از فعالیتهایش را پشت سر میگذاشت. حضور جوانانی مثل صابر ابر، حبیب رضایی و مهتاب نصیرپور در این دوره یکی از دوران پربار آن موسسه را رقم زد.
حرفه ای با اجرا
در بیوگرافی صابر ابر میخوانیم:در سال 1380 وقتی 17 ساله بود با اجرای برنامه رنگین کمان که مخصوص کودکان بود وارد قاب تلویزیون شد. بعد از آن در مسابقه تلویزیونی «100 ثانیه» و سال 83 در برنامه «پلک» هم بهعنوان مجری حضور داشت. بیشتر فعالیت صابر ابر در حوزهی مجریگری مربوط به برنامههای کودک و نوجوان بوده است.
صابر ابر در سینما
بعد از حضور در یکی دو سریال و چند برنامهی تلویزیونی، برای اولینبار در سال 1384 پای صابر ابر به سینما باز شد. او در این سال «شاعر زبالهها» ساخته محمد احمدی و سال بعد «مینای شهر خاموش» امیرشهاب رضوی را بازی کرد.
شهرت صابر ابر
در صورت که هیچیک از دو فیلم اول او در سینما هنوز بهصورت عمومی اکران نشده بود پریسا بختآور او را برای حضور در «دایره زنگی» انتخاب میکند. اصغر فرهادی و پریسا بختآور با دیدن بازی او در جشنواره، برای بازی در فیلم سینمایی «دایره زندگی» صابر ابر را به دفتر خود فرامیخوانند. سرانجام این فیلم در سال 1386 با حضور صابر ابر و بسیاری از بازیگرهای مطرح دیگر به اکران درمیآید.
صابر ابر همان سال در فیلم «سه زن» منیژه حکت هم ایفای نقش میکند. «درباره الی» بالاخره این استعداد جوان و توانای بازیگری را آنطور که باید و شاید به مخاطبان معرفی میکند و باعث شهرت او میشود. بازی فوقالعاده صابر ابر در فیلم جهانی «درباره الی» 1387 ساخته اصغر فرهادی نقطهی عطفی در زندگی هنری اوست. صابر ابر برای این فیلم نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد میشود. همچنین در جشنوارههای منتقدان و خانه سینما جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را ازآن خود میکند.
اوج فعالیت صابر ابر
سالهای 90 و 91 یکی از پربارترین دوران صابر ابر در سینما است. او با حضور در سه فیلم «یک پذیرایی ساده» مانی حقیقی، «برف روی کاجها» پیمان معادی و «انتهای خیابان هشتم» همایون اسعدیان، در سال 90 سال پرکاری را پشت سر میگذارد.
خودش در این رابطه میگوید: «اگر مانی حقیقی، پیمان معادی و همایون اسعدیان امسال دوباره سه فیلم را در فاصله یک هفته از یکدیگر بسازند، من بازهم در فیلم آنها بازی خواهم کرد.» اینها جز کسانی هستند که صابر ابر دوست دارد با آنها کار کند. سلیقه او به این کارگردانان نزدیک است. او میگوید: «فیلمی که این کارگردانان می سازند اثری است که من دوست دارم در آن حضور پیدا کنم. وقتی این پیشنهاد از طرف آنها به من شده، قبول کردم. البته این اتفاق افتاده است که دو سال هم کار نکرده ام.»
صابر سال بعد یعنی سال 91 رکورد خودش را میشکند و این بار در 4 فیلم سینمایی حضور پیدا میکند.
در سال 91 نوبت به فیلم «آشغال های دوست داشتنی»، فیلم جنجالی و پر حرف و حدیث محسن امیر یوسفی رسید که صابر ابر با هنرمندی در آن و عدم اکران فیلم به دلیل اشاره به حوادث سال ٨٨ دچار یکسری حواشی شد.
صابر ابر یادداشتی را به بهانه ی اکران نشدن فیلم آشغال های دوست داشتنی نوشت که به شرح ذیل است:
«سلام جناب […]
نمیدانم این نامه خطاب به کیست اما گاهی فکر میکنم نامهای که خیلی هم شخصی نیست بهتر از یک نامهی خیلی شخصیست.
پس جنابِ […] یا سرکارِ […]، من صابر ابر، مو داشتم وقتی آن فیلم را بازی کردم.
شبیه به اسمش را نیار شده. اصلا نمیدانم اسم فیلم را بگویم یا نه! اصلا از فیلممان حرفی بزنم یا نه! این را بگویم که امیریوسفی، کارگردانش است و او هم ریشهایش اصلا سفید نبود، خیلی آدم شادی بود و میخندید و جوک تعریف میکرد، الان هم خیلی فرقی نکرده اما به نظرم این عدم تغییر بیشتر ترسناک است. من نگران سلامتی کارگردان و عوامل هستم؛ مثلا یادم هست آقای تورج خان که فیلمبردار فیلم بود خیلی جوانتر از عکسی بود که همین چند وقت پیش از او در پشت صحنهی یک فیلم دیدم. اصلا نمیدانم هنوز هم همانقدر هیجانِ پلانهایش را دارد؟! پدرم اکبر عبدی در فیلم بود؛ ایشان که عادت به دیر دیده شدن دارند؛ سالها معجزه کردند و برای فیلمی دیده شدند که نه تنها مو نداشتند بلکه، حال جایزه گرفتن هم نداشتند و چه حیف که حتی آن جایزه را دیگر دوست هم نداشتند. برادرم حبیب رضایی در فیلم بازی میکردند؛ در فیلم رفتهاند یک جای دیگری، یک کشور دیگری فکر میکنم! میترسم واقعه به واقعیت تبدیل شود. شهاب جان در فیلم هست، دایی شهاب حسینی، دختر خاله مادرم هدیه تهرانی عزیزم، نگار جواهریان همسایه مادرم و شیرین خانم یزدانبخش که مادرم بودند… .
حالا یادم آمد چرا این نامه را نوشتم!
برای مادرم مینویسم. برای مادرها مینویسم که این فیلم برای آنها ساخته شده. دلم میخواهد تا مادرها هستند این فیلم دیده شود. مادرها یک چیز میخواهند؛ فرزند مو دار و بیمو، رفته و نرفته، مست و هشیار، عصبی و آرام، برایشان فرقی نمیکند. مادرها مادرند. بچهها گاهی با هم نمیسازند، اما مادرها فرقی بینشان نمیگذارند. ایران هم برایش یک چیز مهم است؛ اینکه در آن همه کنار هم باشند و با هم، گاهی هم سر هم غر بزنند، چه عیبی دارد؟! همیشه نمیشود طرفدار بود! فقط مادرها بیطرفند.
آقا یا خانمِ […]، فیلمِ ما را نشان دهید. مادرم میخواهد فیلم من را ببیند.
صابر ابر»
صابر ابر در همان سال جایزه بهترین بازیگر نوظهور را از جشنواره رم به خاطر بازی در فیلم «گس» دریافت میکند.
اپیزود اول فیلم گس، ماجرای خیانت دکتری ۵۵ ساله به زنش را روایت میکند. در اپیزود دوم، مردی حدوداً سی و چند ساله به زنش خیانت میکند و در اپیزود سوم، دختر و پسر جوانی را میبینیم که پسر در خلال یک اردوی دانشجویی، به دوست دخترش خیانت میکند!
در سال 92 هم در سه فیلم دلم میخواد ، خواب زدهها و ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه حضور پیدا میکند که در سریال خواب زده ها علاوه بر بازیگری موسیقی را هم عهده دار میشود.
در سال 1393 باز هم رکورد شکنی میکند و در 5 فیلم من دیه گو مارادونا هستم، رخ دیوانه، نزدیکتر و قندون جهیزیه هنرنمایی میکند.
صابر ابر که سال 94 را در صحنه ی تئاتر میگذراند کم کاری خود را در سال 95 و باز هم در 5 فیلم ویلاییها ، تابستان داغ ، هتتریک ، میلیونر میامی و حکایت دریا جبران میکند و از سال 96 گزیده کار میشود و او را کمتر در پرده ی نقره ای سینما میبینیم.
هرچند نمیتوان گفت او بازیگر کمکاری است اما در انتخاب نقشهایش حساسیت زیادی به خرج میدهد. از سینمای تجاری فاصله گرفته، کار کردن با کارگردانان جوان را میپسندد و سعی میکند در هر نقش با چالشهای جدیدی روبهرو شود. هرچند برخی منتقدین معتقدند از یک مقطعی به بعد بازیهای صابر ابر رو به یکنواختی میرود. بههرحال او سبک و استایل خاص خودش را دارد.
صابر ابر در تئاتر
صابر ابر فعالیتش در تئاتر را با نمایش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد آییش در سال 1387 از سر میگیرد. این بار بهصورت کاملاً حرفهای. در سال 90 تندیس بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر را برای نمایش «ریچارد سوم» به کارگردانی آتیلا پسیانی دریافت میکند. نقشآفرینی در نمایشهایی نظیر «هملت»، «کالیگولا» و «مالی سویینی» از دیگر فعالیتهای مهم او در بازیگری تئاتر است. حضور او در تئاتر به بازیگری محدود نمیشود. نمایش «واوها و ویرگولها» اولین تجربهی تئاتری او در مقام کارگردان است. بعد از آن دو نمایش دیگر با نامهای «بیستویک بار مردن در سیروز» و «پرتقالهای کال» را هم در نمایشخانه ایرانشهر به اجرا درمیآورد.
شما در حال مطالعه بیوگرافی صابر ابر در بازیگرآنلاین هستید. برای اطلاعات بیشتر با ما تا پایان این مطلب همراه باشید.
دغدغه صابر ابر در روزهای کرونایی
کرونا که گسترش پیدا کرد، همه فعالیتهای جمعی تعطیل شد ولی آنها اجازه ندادند این مهمان مرموز ناخوانده، مدرسهشان را سوت و کور کند. قیل و قال مدرسه را بردند به فضای مجازی و حالا بچههای مدرسه هنری «اینجا میان شهر» روزهای پر تب و تابی را میگذرانند.
در روزهای تعطیلی تئاتر، سینما، کنسرتهای موسیقی و گالریهای هنری، صابر ابر و همراهانش در مدرسه «اینجا میان شهر» اتفاقا سرشان از همیشه شلوغتر است.
آنها برای عید نوروز برنامههای متخلفی تدارک دیده بودند که جهان ناگهان با ویروس هولناک کرونا رو به رو شد ولی این هنرمندان جوان به جای انفعال و نومیدی، راه تازهای برای انجام فعالیتهایشان پیدا کردند. آنان از تکنولوژی به عنوان رهآورد دوره جدید بهره گرفتند و مدرسه هنری خود را به فضای مجازی بردند.
صابر ابر در گپ و گفتی از برنامههای این موسسه هنری در تعطیلات کرونایی نوروز میگوید. او البته تاکید دارد که به نمایندگی از دیگر موسسان «اینجا میان شهر» سخن میگوید چراکه اجرای همه این برنامهها مدیون همراهی جمعی همه اعضای این مدرسه است.
ابر دربارهی ایده برگزاری برنامههای آنلاین این موسسه میگوید: بلافاصله بعد از شیوع ویروس کرونا، یکسری کارگاه آنلاین تکجلسهای طراحی و همزمان ضبط برنامه تمرینخوانی با فارغالتحصیلان بازیگریمان را هم آغاز کردیم.
برای همین منظور نمایشنامههایی را انتخاب کردیم که موضوعشان با شرایط این روزها هماهنگی دارد و حالا حدود ۱۰ جلسه از آن باقی مانده است. در کنار اینها چند پادکست هم تولید کردهایم. ضمن اینکه در حال تمرین از راه دور و از طریق ویدیو کال هستیم.»
آنان از استادانشان کمک گرفتند و با همراهی هنرمندانی مانند احمد پوری (نویسنده و مترجم)، شیوا مسعودی (کارگردان و پژوهشگر تئاتر و استاد دانشگاه)، سید محمد مساوات (کارگردان و مدرس تئاتر)، دکتر علی زادبابایی (رواندرمانگر و روانشناس بالینی)، جابر رمضانی (کارگردان و مدرس تئاتر)، کارگاههایی با موضوعات داستاننویسی، خلاقیت، رابطه تئاتر با زندگی، اختلال اضطراب بیماری، خلق اثر هنری و … برگزار کردند.
صابر ابر از ضبط چند پادکست با موضوعات گوناگون نیز خبر میدهد.
به گفته او، به تازگی اولین پادکست با عنوان «بی شماره» برای قدردانی از کادر درمانی و پزشکی بیمارستانها آماده شده است و هنرمندانی مانند احترام برومند، لیلی رشیدی، کریستف رضاعی، کارن همایونفر، مجید سالاری، لی لی گلستان، رامین ده دشتیان، امیر بال افشان، ثریا کیانی، رضا کولغانی و … در کنار خود او در تهیه آن مشارکت داشتهاند. به جز این، چند پادکست دیگر هم در راه است.
آن گونه که بازیگر نمایشهای «کالیگولا» و «زبان تمشکهای وحشی» میگوید پخش جلسات تمرین میان مربیان و هنرجویان به شکل ویدیوهای کوتاه از دیگر برنامههای این مدرسه است تا مخاطبان هم در این جلسات سهیم شوند.
این بازیگر و مدرس تئاتر از تمرینخوانی نمایشنامههای «ده هزار سیگار»، «مرگ در میزند» نوشته وودی آلن، «فیلادلفیا»، نوشته دیوید آیوز و … به عنوان دیگر برنامه این مدرسه یاد میکند که با حضور جمعی از هنرجویان این موسسه در حال انجام است.
صابر ابر توضیح میدهد که این برنامهها همچنان برای در خانه ماندن هموطنان مان ادامه دارد و بازخوردهای آن را باورنکردنی میداند: «خیلی از علاقهمندان بخصوص در دیگر شهرها از این برنامهها استقبال میکنند.
آنها عموما فرصت حضور در این دورهها را نداشتند و این شرایط موجب شد تا در این برنامههای آموزشی سهیم شوند. بخصوص که این دورهها رایگان برگزار میشود و هزینهای برای آنان ندارد.»
او همان اندازه که شوق برگزاری این برنامهها را دارد، از وضعیت اینترنت اما دلنگران است: «همه چیز وابسته به اینترنت و سرعت آن است و بدون آن اصلا نمیتوان مردم را در خانه نگه داشت. امیدوارم تمهیدات لازم به کار گرفته شود تا بتوان چنین برنامه هایی آماده کرد و این روزهای سخت برای مردم آسان تر سپری شود.»
این روزها اگر از خیابان نوفل لوشاتو گذر کنید، پارچهای بزرگ می بینید با مصرعی از حافظ «نوبهار است و در آن کوش که خوشدل باشی». اینجا مدرسه «اینجا میان شهر» است که در روزگار کرونایی هم میکوشد دل خوش کُنکی برای مردم خانهنشین ایجاد کند.