چشمان پارسا پیروزفر با رنگی خاص باعث متفاوت شدن او در بازیگری شده است.
چشمان پارسا پیروزفر
هر چند امروز دیگر سینمای ایران ستاره محور نیست و با تغییر سطح فرهنگی مخاطب عام تنها فیلم هایی می توانند فروش کنند که از کارگردانی و فیلمنامه خوبی برخوردار باشند اما اواخر دهه ۷۰ سینما به سمت ستاره پروری و ستاره سازی رفت.
همان زمان بازیگرانی به ناگهان مطرح شدند و انگ مانکن های چشم آبی به آنها خورد.بسیاری از تهیه کننده ها برای استفاده از آنان در فیلم خود سر و دست شکاندند.بعضی از آنها با تغییر جهت مسیر خود بار هنری و ارزشمند کارنامه کاری شان را بالا بردند و این انگ را از پیشانی شان پاک کردند.
آنها که آینده نگری نداشتند در مسیر خود باقی ماندند و امروز به حاشیه سینما رفته اند اما پارسا پیروزفر با آنکه اولین چشم آبی سینمای ایران بود در هیچ یک از این دو دسته نگنجید.
ظاهرا از اولین روز ورودش به سینما تصمیم خود را گرفته بود.او نمی خواست مثل بقیه باشد.البته این مثل همه نبودن گاهی به ضررش تمام شد.پارسا پیروزفر بعد از سه سال با فیلم «زندگی جای دیگریست» به سینما آمده است.
اغلب بازیگرانی که تبدیل به ستاره شدند توسط محمدرضا شریفی نیا به سینما معرفی شده اند.برای همین با او که به گفته خودش تاثیر بسیاری در شناخته شدن پارسا پیروزفر در سینما داشته درباره فراز و فرودهای کارنامه کاری این بازیگر گفتگو کردیم.
چشمان رنگی پارسا پیروزفر و تاثیرش در زیبایی او
بعد از فیلم «پری» پارسا پیروزفر به دنبال علاقمندی هایش رفت و در فیلم هایی که دوست داشت بازی کرد.دوباره یکدیگر را ملاقات کردیم.با او صحبت کردم که کمی از انتظاراتش کم کند.به هر حال یک بازیگر خوب اگر در یک فیلم متوسط هم بازی کند می تواند سطح کلی فیلم را ارتقا بدهد.به او گفتم بد نیست کار در بدنه سینما را هم تجربه کند.
قبل از آن اگر پیشنهاد ویژه ای برای بازی در فیلم هایی که دوست داشت وجود نداشت، نقاشی می کرد و مجسمه می ساخت.البته الان هم همینطور است.پارسا خیلی آدم فعال و پرتلاش و اهل مطالعه است اما به هر حال در یک دوره ای بعد از صحبتی که با هم کردیم در چند فیلم که مربوط به بدنه سینما بود هم بازی کرد.
فیلم هایی مثل «نقاب»، «دختری به نام تندر» و… بعد هم در «زن زیادی»، «مهمان مامان»، «اشک سرما» بازی کرد که چند جایزه هم برای آنها گرفت.آن زمان دوران پرکاری پارسا پیروزفر بود تا اینکه با او برای نقش «فرید» در سریال «کلاه پهلوی» صحبت کردم.همان نقشی که امیر «امیر علی دانایی» آن را بازی کرد.حتی قرارداد هم بستیم.
به او گفتم وقتی بازی ات در کلاه پهلوی شروع شد از آنجا که فیلمبرداری زمان زیادی می برد، من هماهنگ می کنم که به کارهای سینمایی ات هم برسی.کمی بعد «مسعود جعفری جوزانی» برای سریال «در چشم باد» به او پیشنهاد کاری داد.
به من گفت دوست دارد با جوزانی کار کند.من هم گفتم «در چشم باد» هم کار خوبی از آب در می آید اما نقش تو در آن یک نقش کلیدی است و از آنجا که چندین سال وقت تو را تمام مدت می گیرد، دیگر نمی توانی به فیلم های سینمایی برسی، در صورتی که این امکان در کلاه پهلوی برای تو وجود دارد.
« کلاه پهلوی » دیرتر از زمانی که مشخص کرده بودیم کلید خورد و نهایتا پارسا تصمیم گرفت که به «در چشم باد» برود.
در نهایت آنچه انتظارش را داشتم پیش آمد.پارسا تمام وقت خود را برای «در چشم باد» گذاشت و به مدت پنج سال از سینما دور ماند.امین حیایی را هم من برای سریال «کلاه پهلوی» به «ضیاءالدین دری» پیشنهاد کردم و آوردم.او همزمان با این سریال توانست در چند فیلم سینمایی هم بازی کند.
بیوگرافی و رنگ چشمان پارسا پیروزفر
پارسا پیروزفر را من به داریوش مهرجویی معرفی کردم.او را برای نقش زائر و فرهاد جم را برای نقش نامزد پری در نظر داشتم.پارسا دانشجوی رشته نقاشی بود.چهره او برای نقش زائر فیلم پری خیلی مناسب بود.البته قبل از پری هم برای یک فیلم از او تست گرفته بودیم.
قرار بود در فیلم «روز واقعه» به جای «علیرضا شجاع نوری» بازی کند اما موسسه فارابی اصرار داشت از یک بازیگر معروف برای فیلمش استفاده کند.پارسا هم آن زمان هنوز معروف نبود و قسمت نشد در فیلم بازی کند.فیلم های زیادی به پارسا پیروزفر پیشنهاد می شد اما او دوست نداشت در آنها بازی کند.
تصاویری از پارسا پیروزفر با چشمانی رنگی