در این بخش بیوگرافی جک نیکلسون بازیگر معروف هالیوود را مرور میکنیم. بیوگرافی جک نیکلسون یکی از بهترین بازیگران مرد آمریکا یا از جهاتی دیگر یکی از بهترین بازیگرانی که تاکنون روی سیاره زمین قدم گذاشته است ،او مرد طغیانگر هالیوود است که طی شش دهه فعالیت بویژه در نقشهای منفی یا خاکستری درخششی خیرهکننده و فراموشنشدنی داشته است، به همراه اطلاعاتی از زندگی شخصی و هنری او با عکس های شخصی او و خانواده اش را میبینیم.امروز از 0 تا 100 با بیوگرافی جک نیکلسون آشنا میشویم. در ادامه با بازیگرآنلاین همراه باشید.
جک نیکلسون چند سال سن دارد؟
جک نیکلسون فعالیت خود را از چه سالی آغاز کرد؟
جک نیکلسون چند فرزند دارد؟
خلاصه بیوگرافی جک نیکلسون
نام اصلی | جان جوزف نیکلسون |
نام هنری | جک نیکلسون |
تاریخ تولد | ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ (۸۵ سال) |
محل تولد | نیوجرسی، ایالات متحده آمریکا |
محل زندگی | بورلی هیلز کالیفرنیا |
پیشه | هنرپیشه |
سالهای فعالیت | ۱۹۵۱–۲۰۱۳ |
همسر | ساندرا نایت، (۱۹۶۲_۱۹۶۸) |
شریک زندگی | آنجلیکا هیوستون (۱۹۸۹_۱۹۷۳)،سوزان آنسپاک، وینی هولمن، جنی ماری گورین، ربکا بروسارد، لارا فلین بویل |
فرزندان | ۶ فرزند جنیفر نیکلسون از ساندرا نایت، گالب گادرد از سوزان آنسپاک، هانی هولمن از وینی هولمن، تسا گورین از جنی ماری گورین، لوریانا نیکلسون و رای نیکلسون از ربکا براسرد |
قد | 177 سانتی متر |
بیوگرافی جک نیکلسون
نیکلسون بابت توانمندیاش در اجرای نقشهای متفاوت ژانرهای مختلف شناخته میشود. او را در کمدیها به یاد میآوریم، نقش اصلی آثار عاشقانه را ایفا کرده و احتمالا نقش تعدادی از بهترین ضدقهرمانها و شرورهایی که تا به حال دیدهایم برعهده نیکلسون بوده است.
نیکلسون فعالیت حرفهای خود را، در دههی پنجاه میلادی، از تئاتر و تلویزیون آغاز کرد. پس از آن نیکلسون شروع به همکاری با پروژههای سینمایی مستقل و کمبودجه کرد. او پس از مدتی بازی در فیلمهای مختلف تصمیم گرفت بازیگری را رها کند و به پشت دوربین برود. پس از این تصمیم نیکلسون چندینبار نویسندگی و کارگردانی را تجربه کرد، اما همهی این معلقبودنها تا سال ۱۹۶۹ طول کشید، تا جایی که او نخستین نقشآفرینی بهیادماندنی خود را در ایزی رایدر (Easy Rider) به سینما هدیه کرد.
پس از ۱۹۶۹، عصر جدیدی برای نیکلسون آغاز شد. او از ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۰ که از بازیگری کنارهگیری کرد، در ۴۵ فیلم سینمایی نقشآفرینی کرد و در تمام آنها درخششی بینظیر از خودش به نمایش گذاشت. او طی سالهای فعالیتاش توانست با برترین کارگردانهای زمان خودش همکاری کند؛ سهمرتبه جیمز بروکز، دومرتبه باب رافلسون، مایک نیکولز، یکمرتبه کوبریک، پولانسکی، اسکورسیزی، آنتونیونی، مایلوش فورمن، هال اشبی، الیا کازان، آرتور پن، وارن بیتی، الکساندر پاین، جان هیوستن، تیم برتون.
نیکلسون چنان تاثیری بر سینما گذاشت که از زمان خداحافظی او تاکنون جایخالیاش بهشدت توسط سینمادوستان احساس میشود. او مردی است که همه انتظار بازگشتنش را میکشند. نیکلسون همزمان پسرطلایی عصر جدید هالیوود و پسر بد آن بود. او سرشار از سرکشی، ضدقهرمانی و شر بود و ازایننظر، یادآور میفونهی دههی پنجاه. او یکی از بازیگرانی است که به نظر میآید در نیمی از فیلمهایش در حال بازی کردن خودش است. او تا کنون دوازده بار نامزد اسکار شده و از این نظر رکورددار است. کارنامهی نیکلسون به قدری پربار است که شش نامزدی او و دو اسکارش به لیست ده فیلم برترش نرسیدند.
در ادامه بازیگرآنلاین را دنبال کنید تا نگاهی به بیوگرافی جک نیکلسون داشته باشیم.
در بیوگرافی جک نیکلسون با نام کامل جان جوزف نیکلسون آمده است: او در ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ در نیویورک زادهشد.او با دو اسکار نقش اول، یک اسکار نقش مکمل، و شش گلدن گلوب در کارنامهٔ حرفهایِ خود، عموماً به بازی در نقش شخصیتهای عصبیمزاج و بعضاً شرور شهرت دارد.
نیکلسون، در کنار اینگرید برگمن، مریل استریپ، فرانسیس مک دورمند، والتر برنان و دانیل دی-لوئیس (هر کدام با سه اسکار) و پس از کاترین هپبورن (برندهٔ چهار اسکار)، از رکوردداران اسکار بازیگری است.
در سپتامبر ۲۰۱۳ شایعهٔ بازنشستگی بیسروصدای جک نیکلسون در اثر ضعف حافظه و آلزایمر پیچید، اما او بعدها در گزارش زندهٔ تلویزیونی از شبکهٔ NBC آن را رد و اعلام کرد که هنوز به بازیگری علاقه دارد و همچنان بازی خواهد کرد. او را همواره یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما میدانند.
بیوگرافی خانواده و دوران کودکی جک نیکلسون
در بیوگرافی جک نیکلسون درباره ی خانواده اش آمده است: مادرش، جون فرانسس نیکلسون، رقاص کاباره بود و شش ماه پیشاز تولد جک با یکی از همکاران خود به نام دونالد فورچیلو، که ایتالیاییتبار بود، ازدواج کردهبود.
مادر جون اصرار داشت که دخترش به رقص ادامه دهد و فرزند آوردن، وی را وادار به کنارهگیری از کار نکند. بنابراین، نگهداری جک را عهدهدار شد.
در اینکه دونالد فورچیلو، پدر اصلی جک است یا نه، اختلاف نظر هست. خود دونالد آن را انکار میکند. جک نیکلسون نیز تابهحال به آزمایش دی ان ای برای مشخص شدن هویتش تن ندادهاست.
او در گفتوگو با تایم گفتهاست که سرپرستان او در واقع مادربزرگ و پدربزرگش بودند، این ستاره هالیوودی تا مدتها تصور میکرد که آنها والدین اش هستند. او در سن ۳۷ سالگی فهمید کسی که تصور میکرد خواهر بزرگترش است در واقع مادرش بود.
در بیوگرافی جک نیکلسون برخی منابع بر این باورند جک نیکلسون حاصل رابطه مادر جک با مدیر برنامه هایش – پاتریک مگ گیلیان – است.
او کودکی خود را در شهر نپتون در نیوجرسی گذراند. جک به مدرسه ابتدایی تئودور روزولت میرفت و در در آنجا برای اولین بار به طور آماتور موسیقی اجرا کرد. او موسیقی جاز Managua, Nicaragua را نواخت. این ستاره در نوجوانی کمی اضافه وزن داشت و با نام مستعار جک چاق خطاب میشد. این پسر به ورزش روی آورد و به بسکتبال، بیسبال و فوتبال علاقه داشت. او همچنین در روزنامه مدرسه و اجرای تئاتر فعالیت داشت. یکی از این نمایشها به عنوان The Curious Savage باعث شد به عنوان بهترین بازیگر دبیرستان انتخاب شود.
ازدواج و وضعیت تاهل جک نیکلسون
بیشترین جستجوها در بیوگرافی جک نیکلسون درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
جک نیکلسون سال 1962 با ساندرا نایت ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام جنیفر نیکلسون (متولد سال 1963) می باشد.
این زوج سال 1966 از هم جدا شده و سال 1968 رسما طلاق گرفتند.
نیکلسون بین سال های 1973 تا 1990 با آنجلیکا هوستون (بازیگر) رابطه داشت اگرچه همزمان با افراد دیگری همچون وینی هولمن (مدل دانمارکی) نیز دوست بود که حاصل آن دختری به نام هانی هولمن (متولد سال 1981) می باشد.
در ادامه بیوگرافی جک نیکلسون میخوانیم: سال 1989 تا 1994 با ربکا بروسارد (بازیگر) رابطه عاشقانه داشت و از این بازیگر صاحب دختری به نام لورین (متولد سال 1990) و پسری به نام ریموند (متولد سال 1992) شده است.
نیکلسون سال 1999 با لارا فلین بویل (بازیگر) وارد رابطه شد که در نهایت این رابطه پس از دو بار جدایی سال 2004 به پایان رسید.
همچنین سوزان آنساپاک (بازیگر) ادعا کرده پسرش، فرزند واقعی نیکلسون است که در سال 1970 متولد شده است، نیکلسون سال 1984 این ادعا را تکذیب کرد اما هزینه کالج او را برای چندین سال برعهده گرفت.
او دو نوه از دخترش جنیفر دارد.
علایق و حقایقی درباره جک نیکلسون
در ادامه بیوگرافی جک نیکلسون مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
- برای بازی در نقش “مایکل کورلئونه” در فیلم پدرخوانده (1972) از او درخواست شد اما او نپذیرفت چون معتقد بود این نقش را باید یک ایتالیایی واقعی بازی کند.
- بازی در فیلم نیکسون (1995) را رد کرد و آنتونی هاپکینز به جای او در این فیلم بازی کرد، او برای فیلم سکوت بره ها (1991) نیز پیشنهاد شده بود.
- برای نقش جیسون میلر در جن گیر (1973) در نظر گرفته شد.
- برای بازی در جنگ ستارگان 4 پیشنهاد شد اما هریسون فورد به جای او بازی کرد.
- سال 1996 ستاره ای به نام او در پیاده روی مشاهیر هالیوود حک شد.
- از طرفداران باب دیلن و لوئیس آرمسترانگ است.
- سال 1994 از شدت خشم شیشه اتومبیل مردی را شکست، او بعدها به خاطر این کارش ابراز تاسف کرد.
- طرفدار کشتی کج است.
- این بازیگر از کودکی به ورزش علاقه داشت. او بازی تیمهای بیسبال نیویورک یانکی و بسکتبال لس آنجلس لیکرز را دنبال میکند. و به مدت ۲۵ سال است که حتی یک بازی تیم بسکتبال را از دست نداده است. کارگردانها و تولیدکنندهها باید برنامه فیلم برداری را با زمان مسابقات این تیم تطبیق دهند زیرا او باید حتماً در این مسابقات شرکت کرده و آن را تماشا کند.
- او همچنین یک کلکسیون دار قهار است و آثار نقاشی هنرمندان قرن بیستم، به خصوص آثار هنرمند اسکاتلندی جک وتریانو را جمع آوری میکند.
- او در یکی از مصاحبههای اخیرش گفت که تنهاست و ممکن است در تنهایی بمیرد زیرا تمام روابط اش به گذشته تعلق دارند. گفته میشود این ستاره در عمارت اش در جاده مالهالند زنده کرده، گلف بازی میکند و فیلم میبیند.
نیکلسون درباره تنهایی میگوید: “مدتها از تنهایی میترسیدم. باید تنها بودن را یاد بگیرم. گاهی اوقات فکر میکنم دیگر وقتش است با کسی حرف بزنم وگرنه دیوانه میشوم! اما دوست دارم تنها باشم. در حال حاضر واقعاً دوست دارم. تنهایی غنیمت بزرگی است.”
شروع فعالیت هنری جک نیکلسون
در این بخش از بیوگرافی جک نیکلسون به زندگی حرفهای او نگاهی میاندازیم.
جک در سن ۱۸ سالگی سرانجام تصمیم گرفت حرفه بازیگری را انتخاب کند. او برای نزدیک شدن به دنیای سینما به نیویورک رفت و در دپارتمان کارتون شرکت MGM به عنوان دستیار شروع به کار نمود. جک در سال ۱۹۵۶ برای اولین بار تست داد. حضار لبخند و میمیک او را دوست داشتند اما لهجه او آنها را شوکه کرد. نیکسلون به کلاسهای بازیگری رفت. در نتیجه در سریال Matinee Theater نقش کوتاهی را برعهده گرفت و در نمایش Tea and Sympathy نیز شرکت کرد.
اولین نقش جک جیمی والاس در تریلر “قاتل نق نقو” (The Cry Baby Killer)در سال 1958 بود که با شکست مواجه شد. کارهای ناموفق دیگر او عبارت بودند از: گردش وحشیانه (Drive Angry) در سال 1960، برای عشق ورزیدن زود است (Too Soon to Love)در سال 1960، مغازه کوچک وحشت (The Little Shop of Horrors)در سال 1960. فیلم آخر در دو روز و با بودجه ۲۷ هزار دلاری ساخته شد. با این حال بازی در نقش ویلبر فورس باعث شد که مورد توجه قرار بگیرد.
سپس بازی در فیلم “کلاغ” (The Raven)در سال 1963 براساس شعر ادگار پو و فیلم ترسناک “ترور” (The Terror)در سال 1963 حضور یافت. جالب است که این بازیگر در دو نقش لباسهای مشابه داشته و دکورها هم مشابه بودند.
او این بار با بازی در فیلم “ایزی رایدر” (Easy Rider)در سال 1969 توجه اذعان را به خود جلب کرد.«ایزی رایدر» در دو بخش بهترین فیلمنامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (برای جک نیکلسون) نامزد دریافت جایزه اسکار شد. این اثر پیشگامانه دنیس هاپر دریچههایی را به روی نسل جدیدی از فیلمسازان آمریکایی میگشاید. جک نیکلسون نقش یک وکیل الکی را بازی میکند؛ کسی که در جستوجوی چیزهای بیشتری از زندگی است از آنچه که معمولاً تجربه میکند. صحنهای را نگاه کنید که جک مسافری را بر موتورسیکلت سوار کرده و کلاه کاسکت موتورسیکلت را به سر کرده است. آن شادی بر چهرهاش کاملاً ملموس است.
ایزی رایدر یا «سبکسواران» یک فیلم جادهای بسیار مشهور و تأثیرگذار است که از جمله کلیدیترین آثار جنبش «هالیوود نو» (New Hollywood) به حساب میآید و در عمل آن را از فیلمهای آغازکننده مسیر این جنبش در نظر میگیرند.
سبکسواران که ریشهای عمیق در فرهنگ پاپ آمریکا دارد هنگام اکران اولیه با نگاههایی متفاوت از دو سوی طیف روبهرو بود. برخی شیفته این اثر نوآورانه و دورانساز شدند و بعضی دیگر شمشیرشان را برای این فیلم از رو بستند.
در حالی که امروز فیلمی مثل سبکسواران را همچون یک شاهکار درخشان ارزیابی میکنیم اما سالی که فیلم منتشر شد نتوانست در جشنوارهها آنطور که شایسته بود بدرخشد. فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین فیلنامه غیراقتباسی شد اما نتوانست آن را به دست بیاورد. در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن هم سبکسواران جایزه بهترین فیلم اول را گرفت و جایزه مهم جشنواره یعنی نخل طلا به فیلم «اگر…» (If….) ساخته لیندسی اندرسن رسید که احتمالا در آن تاریخ برای هیأت داوران انتخاب مطمئنتر و البته محافظهکارانهتری بود.
عناصر خاص فرهنگی فیلم که در واقع نوعی دیدگاه انتقادی نسبت به وضع موجود را بازتاب میدادند و روح طغیانگر اثر هنوز هم بعد از گذشت دههها در آن جاری است.
در بیوگرافی جک نیکلسون آمده است: فیلم “پنج قطعه آسان” (Five Easy Pieces)در سال 1970 باعث شد برای اولین بار نامزد اسکار شود.کارگردانی این اثر را باب رافلسون یکی از تهیهکنندگان «سبکسواران»، عهدهدار بوده است. «پنج قطعه آسان» یک قطعه با کاراکترهایی غنی است که نگارش آنها بهزیبایی انجام شده است. جک نیکلسون در جلو و مرکز همه آنها و در نقش یک پیانیست بااستعداد حضور دارد؛ کسی که به آن زندگیاش پشت کرده و حالا در عوض در سکوهای نفتی کار میکند.
یک پرتره فراموشنشدنی از مردی که نمیداند با زندگی خود چه کند؛ «پنج قطعه آسان» یک نمونه عالی از دوران اولیه فعالیت حرفهای جک نیکلسون است.
سپس بازی در فیلمهایی نظیر “آخرین مأموریت” (The Last Detail)در سال 1973 و “محله چینیها” (Chinatown) در سال 1974 نیز باعث شد مجدداً نامزد اسکار شود.
کارگردان آخرین ماموریت این الماس جنایی بسیارکمدیدهشده، هال اشبی (فیلم دیگر او «هارولد و ماد» Harold And Maude محصول سال ۱۹۷۱) است و نویسندگی آن را نیز رابرت تاون (اثر دیگر او «محله چینیها» محصول سال ۱۹۷۴) برعهده داشته است.آخرین مأموریت یک اثر کوبنده و فراموشنشدنی درباره بیعدالتی است و بهعنوان چیزی از یک عالم صغیر عمل میکند و اظهار نظر اجتماعی در آمریکا در اوایل دهه ۷۰ میلادی را بازگو میکند.
دو ملوان نیروی دریایی مامور انتقال یک ملوان جوان به زندان میشوند، آن هم بهدلیل ارتکاب به جرمی که اهمیت چندانی نداشته است. یکی از آنها (یک بازی شگفتانگیز از جک نیکلسون) تصمیم میگیرد به آن جوان بینوا زمانی برای زندگی بدهد و در طول سه روز تجربههای فراوانی از زندگی را به او یاد دهد.
دیالوگهای این فیلم بهطرز درخشانی بانمک و تندوتیز هستند و این در به تصویر کشیدن وضعیت انسانی تاثیرگذار بوده است. «آخرین ماموریت» یک نقطه متمایز و موثر است در بین تمام آنچه که در جلو و پشت دوربین قرار گرفتهاند. فیلمی که نباید از دست داد.
شما در حال مطالعه بیوگرافی جک نیکلسون در بازیگرآنلاین هستید.برای اطلاعات بیشتر تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
در بیوگرافی جک نیکلسون «محله چینیها» نقطه آغاز نقشهای جدی در فعالیت حرفهای جک نیکلسون محسوب میشود. مخاطبین از فیلم “محله چینیها” که در سال ۱۹۷۴ اکران شد استقبال کردند. این فیلم از رومن پولانسکی به سالهای ۱۹۳۰ لس آنجلس میپردازد. جیک گیتس یک کارآگاه خصوصی است که به جستجو درباره سرنخ جنایات این شهر میپردازد. فی داناوی که به خاطر بازی در فیلم “بونی و کلاید” (Bonnie and Clyde) نامزد اسکار شده بود نقش مقابل او را ایفا میکندد.
نیکلسون در فیلم موزیکال “تامی” (Tommy)در سال1975 و درام فلسفی “سرنشین” (The Passenger)در همانسال هم حضور یافت.
در سال 1975 در فیلم سرنشین اثر مبهم و اسرارآمیز میکلآنجلو آنتونیونی، کارگردان ایتالیایی، جک نیکلسون نقش یک خبرنگار را بازی میکند؛ او قصد دارد از زندگیاش فرار کند و بدین ترتیب هویت یک فرد مرده را برای خود در نظر میگیرد. معلوم میشود، هویتی که او برای خودش در نظر گرفته در اصل متعلق به یک تاجر اسلحه در آفریقای پسااستعماری است.
با وجود اینکه فیلم پر از مسائل سیاسی است، اما هرگز تمرکزش را بر مسائل شخصی از دست نمیدهد. «سرنشین» یک سبک منحصربهفرد دارد و به آن تکیه میکند که بهزیبایی بهواسطه سرگشتگی جک از آنچه خود را بدان دچار کرده است، ارتقا پیدا میکند و بازخورد مثبتی به دست میآورد. «سرنشین» یکی از فیلمهای قابلفهمتر آنتونیونی و یک نمونه عالی از میزان تنوع عملکردی جک نیکلسون است.
رویداد تحولآفرین؛ «دیوانه از قفس پرید»در سال 1975 در نظر بسیاری بهترین فیلم جک نیکلسون محسوب میشود. این فیلم اساساً خود سینماست؛ در احساسیترین و شوکهکنندهترین حالتش. جک نقش رندال مکمورفی را بازی میکند؛ یک مجرم که تمارض میکند به بیماری روانی دچار شده است تا بدین ترتیب از رفتن به زندان رهایی یابد. در عوض، او به یک بیمارستان روانی فرستاده میشود که توسط پرستار راچد (با بازی لوئیز فلچر) بهطرز سختگیرانهای اداره میشود.
یک درگیری اجتنابناپذیر از خواستهها بین مکمورفی و راچد شکل میگیرد. فیلم بهطور گسترده از منبع اصلی خود (رمانی نوشته کن کیسی) فاصله میگیرد. این خود سینماست؛ در قدرتمندترین و هیجانانگیزترین شکل خودش که بهواسطه جک نیکلسونِ تماماً بیپروا قویتر شده است و او در این اجرای خود به سیم آخر زده است.
«دیوانه از قفس پرید» در کنار دو شاهکار «در یک شب اتفاق افتاد» ۱۹۴۳ It Happened One Night و «سکوت برهها» ۱۹۹۱ The Silence Of The Lambs، سه فیلمی هستند که هر پنج جایزه اصلی اسکار را تصاحب میکنند (بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر نقش اول مرد، بازیگر نقش اول زن و بهترین فیلمنامه). تا زمانی که «دیوانه از قفس پرید» را مشاهده نکردهاید، زندگی سینمایی شما کامل نشده است.
در فیلم حرفه: خبرنگار در سال 1975، نیکلسون شیطنت خود را در مسیر کنجکاوی جریان میدهد. او در فیلم نقش روزنامهنگاری را دارد که درحال ساخت فیلم مستندی دربارهی آفریقای پس از جنگهای قبیلهای است و برای یافتن سوالهای خود بهدنبال مصاحبه کردن با جنگجویان شورشیای میباشد که در جنگ داخلی چاد به میدان رفتهاند. مسیر نیکلسون برای یافتن پاسخهایش پیچیده و پیچیدهتر میشود و نیکلسون همان کسی است که برای از میان برداشتن پیچیدگیها برای رسیدن به هدف خلق شدهاست.
در بیوگرافی جک نیکلسون میخوانیمپس از این نقش پیشنهادهای خوبی به او ارائه شد از جمله بازی در نقش مایکل کورلئونه در فیلم موفق “پدرخوانده” (The Godfather)، اما جک آنها را رد کرد. او اظهار کرد که در آن مرحله نمیخواهد فیلمنامه هایی را انتخاب کند که به نظر موفق میرسند. برعکس برای به چالش کشیدن خودش نقشهای نه چندان جذاب را انتخاب کرد که از لحاظ فروش هم امیدوارکننده نباشند. برای مثال او در “آخرین سرمایه دار بزرگ” (The Last Tycoon)در سال 1976 نقش یک کمونیست، در وسترن “آب بندهای میسوری” (The Missouri Breaks)در سال 1976 نقش یک دزد اسب و در کمدی “رهسپار جنوب” (Goin’ South)در سال 1978 نقش یک مجرم بازنده را ایفا کرد.
هالیوود و سینمای آمریکا برای نیکلسون دههی هفتاد میلادی، با آرزوهای بزرگ، کافی نبود. او پس از اینکه توانست جای پای خود را در هالیوود محکم کند، مستقیم به سراغ اروپا و یکی از بهترین کارگردانهای عصر خودش، میکلآنجلو آنتونیونی ایتالیایی، رفت و مقابل دوربین او به درخشیدن خود ادامه داد. اینکه نقشآفرینی درخشان او مورد توجه جشنوارههای آمریکایی قرار نگرفت، با توجه به سیاستهای آن سالهای هالیوود، باعث تعجب نمیشود.
فیلم موفق بعدی جک نیکلسون فیلم “درخشش” (The Shining)در سال 1980 از رمان اقتباسی استیون کینگ بود که استنلی کوبریک معروف کارگردانی آن را برعهده داشت. اگرچه جک برای بازی در نقش تورانس هیچ جایزهای دریافت نکرد اما این فیلم هم یکی از بهترین آثار او محسوب میشود.
در این اثر فراموشنشدنی و اعصابخردکن، جک نیکلسون با یکی از اسطورههای بیچونوچرای کارگردانی سینمای مدرن، یعنی استنلی کوبریک، در یک تیم قرار میگیرد. داستان فیلم بر اساس رمان پرفروش استفن کینگ است اما تفسیر بهشدت متفاوتی با منبع اصلی خود داشته است که ظاهراً خود کینگ از آن متنفر بوده است.
صحنهپردازی در هتل اورلوک بدیمن انجام پذیرفته است و جک نقش نویسنده جک تورنس را ایفا میکند؛ او که با اعتیاد به الکل و فشاری که بر روی خانوادهاش قرار گرفته، دستوپنجه نرم میکند، تصمیم میگیرد بهعنوان یک سرایدار در این هتل مشغول به کار شود، همسر و پسرش نیز او را همراهی میکنند.
یک حس وحشت و ترس در این فیلم وجود دارد، هرگز واضحتر از این نیست که چطور جک به عملکرد مرکزیاش نزدیک میشود. بسیاری گفتهاند که این نقش نقطه آغاز سقوط جک در تبدیل شدن به یک کاریکاتور بوده است و او در اجراهای بعدشاش فراتر میرود.
این فیلم مردی را که بیش از حد تحت فشار قرار گرفته، بهخوبی به تصویر میکشد. اثری کلاستروفوبیک و رنجآور که دو چیز را بهزیبایی به نمایش میگذارد؛ استفاده فوقالعاده از استدیکم و اجراهایی که بهدرستی توسط کارگردانی کاملاً باریکبین با بصیرت و توانایی هدایت شدهاند.
او سپس برای بازی در ملودرام “شرایط مهرورزی” (Terms of Endearment)در سال 1983 دومین جایزه اسکار خود را دریافت کرد – جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل.
اگر بخواهیم از داستان فیلم «شرایط مهرورزی» بگوییم میتوان خیلی ساده آن را فیلمی درباره رشدکردن و بزرگشدن نامید. فیلمی که داستان خانواده گرینوی و افرادی که این خانواده با آنها معاشرت دارند را طی سالیان دراز زندگیشان دنبال میکند. البته بخش عمده داستان به دوران بزرگسالی «اما گرینوی-هورتون» (با بازی دبرا وینگر) میپردازد اما فیلم به بخشهایی از کودکی و نوجوانی او هم اختصاص یافته است.
با در نظر داشتن اینکه فیلم تقریبا یک بازه وسیع ۳۰ ساله را پوشش میدهد طبیعی است با گستره وسیعی از احساسات هم مواجه شویم. شرایط مهرورزی فیلمی تلخ و شیرین است که هم مخاطبش را سرحال میآورد و هم غمگین میکند.
شرایط مهرورزی البته بیشتر روی رابطه عشق و نفرت میان مادر و دختر متمرکز است. جک نقش گرت بریدلاو را بازی میکند که پیشتر فضانورد بوده و حال همسایهی آورورا (با بازی شرلی مکلین) است و با او وارد رابطه عاطفی میشود.
بازی جک نیکلسون در این فیلم سینمایی یکی از بهترین بازیهای کارنامه او است؛ کارنامهای درخشان که البته فیلم درجه یک کم ندارد. نیکلسون فیلمنامهای پروپیمان و حسابشده را به دست گرفته و هر صحنه را از نظر کیفیت بازیگری به کمال رسانده است. بیدلیل نیست که اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای این فیلم به نیکلسون رسید.
اما سوای بازی جک نیکلسون باید گفت به شکل کلی تمام نقشآفرینیهای فیلم بسیار گیرا و سطحبالا از آب درآمدهاند. هر شخصیت گرههای ویژه و مسائل خاص خودش را دارد و هر کدام برهمکنش منحصربهفرد خودش را با سایرین بروز میدهد. برای مثال بار کمدی فیلم روی دوش رابطه میان ارورا و فلپ هورتون (با بازی جف دنیلز) نهاده شده وقتی ارورا مادرخوانده او میشود.
در بیوگرافی جک نیکلسون فیلمهای موفق بعدی او عبارتاند از: پستچی همیشه دوبار زنگ میزند (The Postman Always Rings Twice)در سال 1981 ،سرخها (Reds) در سال 1981 ، شرافت پریتزی (Prizzi’s Honor)در سال 1985، جادوگران ایستویک (The Witches of Eastwick)در سال 1987 و آیرن وید (Ironweed) در سال 1987.
«پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» یک بازپرداخت رادیکال، بهشدت احساسی و جنسی از یک فیلم نوآر محصول سالها قبلتر و بر اساس رمانی نوشته جیمز کین است که یک پرداخت شگفتانگیز از این فیلم نوآر محسوب میشود. یک بارقه خشمآلود و برانگیختنی بین جک و بازیگر نقش اصلی زن، جسیکا لنگ، وجود دارد که کاملاً ملموس است.
قدرت این بازسازی ویژه در این است که میتواند برخی چیزها را نشان دهد و به آبهای بینهایت تاریکتر از نسخه اصلی و منبع خود برود؛ که میتواند ناشی از تغییرات بنیادینی باشد که در دهه گذشته در رابطه با سانسور در سینما رخ داده بود. این یک بازسازی نادر است که کار میکند و موثر واقع میشود.
صحنه “شما نمیتوانید حقیقت را کنترل کنید” دوباره به یک لحظه نمادین سینمای مدرن تبدیل شده است. از آن زمان تاکنون چند نفر از آن تقلید کردهاند یا آن را دزدیدهاند؟ این هنوز از قدرت آتشافروزی خالصی که جک نیکلسون به روی پرده آورد، چیزی کم نمیکند؛ یک اجرای تماماً احساسی و هیجانانگیز که به شما یادآوری میکند چرا او یکی از بهترینهاست.
جک نیکلسون در فیلم سرخ ها با دوست قدیمی خود، وارن بیتی همکاری میکند. «سرخها» پرداختی حماسی و باشکوه از زندگی جان رید، خبرنگار آمریکایی است؛ کسی که وقایع انقلاب روسیه را در کتاب خود، «ده روزی که دنیا را تکان داد» Ten Days That Shook The World به نگارش درآورد. جک نیکلسون نقش نمایشنامهنویس یوجین اونیل، دوست رید، را بازی میکند و نقش عاشق رید، لوئیس بریانت، را دایان کیتن در این فیلم ایفا میکند.
این فیلم جسورانه، یک پروژه رویایی برای بیتی بود که بهخاطر عملکردش در این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد. «سرخها» همچنین از این جهت منحصربهفرد باقی مانده است که داستانی درباره روسیه است که با پول آمریکا ساخته شده است، آن هم در زمانی که روسیه عمیقاً خارج از مساعدت آمریکا بود تا جایی که یکی از نگرانیهای آمریکا بهشمار میرفت. بالاخص پس از آنکه آمریکا تصمیم گرفت بازیهای المپیک ۱۹۸۰ مسکو را تحریم کند. “سرخها” یک کار بسیار دستکمگرفتهشده است که بهشدت ارزش بررسی شدن را دارد.
«شرف خانواده پریتزی» چهلمین فیلم جان هیوستون، اثر یکی مانده به آخری که ساخت و البته آخرین فیلمی است که از او هنگام حیاتش اکران شد. این درام جنایی و کمدی سیاه روایتگر داستانی درباره دو قاتل است که برای کشتن یکدیگر اجیر شدهاند اما عاشق هم میشوند. این فیلم اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته ریچارد کوندون.
فیلم به همان اندازه که تاریک است و گاهی فضایی افسردهکننده دارد موفق شده فضای کمیک خود را هم حفظ و با پایانی فراموشنشدنی مخاطب را بدرقه کند. در عین حال چهلمین اثر در کارنامه کاری هیوستون را باید نشانی از بزرگی او به حساب آورد چرا که نشان میدهد این کارگردان حتی در ۷۹ سالگی تا چه حد بر فرایند ساخت اثر و بازیگرفتن از هنرپیشهها بویژه جک نیکلسون، تسلط داشت.
منتقدان شرف خانواده پریتزی را در مجموع تحسین و تیم بازیگران را از نقاط قوت اثر ارزیابی کردند. در میان بازیگران فیلم علاوه بر جک نیکلسون، بازی آنجلیکا هیوستون (دختر جان هیوستون کارگردان فیلم) توجه بسیاری را جلب کرد. فیلم در سال ۱۹۸۵ در هشت رشته نامزد جایزه اسکار شد که نهایتا برای بازی آنجلیکا هیوستون اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد. با وجود موفقیت نسبی انتقادی، این اثر سینمایی از نگاه تجاری توفیق چندانی کسب نکرد و نتوانست در گیشه خوش بدرخشد.
جک نیکلسون در سال ۱۹۸۹ در اقتباس کمدی “بتمن” (Batman) حضور یافت و مجدداً نامش بر سر زبانها قرار گرفت. شخصیت جوکر او کلاسیک و خاص بود.
بهجرئت میتوان ادعا کرد که اگر نیکلسون در فیلم بتمن ۱۹۸۹ تیم برتون نقش جوکر را ایفا نمیکرد، سینما جوکر هیث لجر و جوکر واکین فینیکس را به خود نمیدید. نیکلسون در بتمن ۱۹۸۹ نخستین قدمها را در پایهریزی شخصیتی برداشت که حالا یکی از کاملترین شخصیتهای تاریخ سینما است. خندهها، شوخیها، بازی با لحن صدا، حرکات بدن، بازی با عضلات صورت و بسیاری دیگر از ویژگیهایی که باعث شدهاند شخصیت جوکر طی این سالها یگانه شود را نیکلسون در بتمن ۱۹۸۹ برای نخستینبار مورد استفاده قرار داد.
نیکلسون در جوکر هیچنیازی نداشت که شیطنت ذاتی خود را مخفی کند. او در جوکر میتوانست خوی حیوانی و درنده و مخفی خود را کاملا آزاد بگذارد و با آن جولان بدهد. پسر بد هالیوود در قامت یکی از منفیترین شخصیتهای تاریخ سینما میتوانست هرچه میخواهد، بکند و یکی از درخشانترین ضدقهرمانهای تاریخ سینما را خلق کند، اتفاقی که نیکلسون توانست با موفقیت رقم بزند.
جک برای اینکه نقش جوکر را ایفا کند ، دستمزد بالایی را درخواست کرد و همین باعث شد ابتدا با مبلغ پیشنهادی او موافقت نشود. بعدا تصمیم بر این شد که با مبلغ پیشنهادی او موافقت شود.جالب است بدانید مبلغی که جک برای ایفای نقش جوکر درخواست کرده بود بیش از مبلغ دریافتی بتمن بود.
درام کارآگاهی “چند مرد خوب” (A Few Good Men) در سال ۱۹۹۲ به دلیل اصطلاح خاص نیکسلون “نمی تونی واقعیت را نادیده بگیری” معروف شد.
جک نیکلسون در «چند مرد خوب» راب راینر، یک کتاب درسی مثالزدنی است؛ اینکه چقدر به شما زمان حضور بر پرده داده شده است، مهم نیست آنچه که اهمیت دارد روشی است که شما از آن بهره میبرید.
نقشی که تقریباً میتوان گفت بهاندازه یک حضور افتخاری (cameo) است؛ جک نیکلسون در نقش کلنل نیتن جیسپ پرده را به دو بخش تقسیم میکند. جیسپ یک مرد نظامی سالخورده است که مطلقاً قادر به تطبیق با روشها و چراهای دوران مدرن نیست.
در بیوگرافی جک نیکلسون آمده است «بهتر از این نمیشه»در سال 1997 سومین اسکار را برای جک نیکلسون به همراه داشت و دومین مورد برای ایفای یک نقش اصلی. کارگردانی این اثر را جیمز ال. بروکس، برعهده داشت؛ کسی که پیشتر دو فیلم «اخبار تلویزیون» ۱۹۸۷ Broadcast News و «شرایط مهرورزی» ۱۹۸۳ Terms of Endearment را هدایت کرده بود. یک فیلم کمدی- درام تاثیرگذار و بسیار جذاب که جک نیکلسون در نقش یک نویسنده مردمستیز، نفرتانگیز و دارای وسواس فکری/ عملی کشنده بهنام ملوین یودال، در آن خوش میدرخشد.
او با یک مادر مجرد دوست میشود، که بهزیبایی توسط هلن هانت نقشآفرینی شده است. میبینیم که ملوین بهآرامی از صدف خود بیرون میآید و به قول خودش، “میخواهد فرد بهتری باشد”.
این ایده و مفهوم که انسانها به یکدیگر نیاز دارند، بههنگام و لایتناهی است. «بهتر از این نمیشه» این موضوع را در یک سطح و مقیاس بهواقع احساسی و صادقانه ترسیم میکند. این فیلم یکی از بهترین آثار بازیگر نقش اصلی و کارگردان خود میشود. گرچه چیزهای خوبی درباره آن نمیتوان گفت.
در بیوگرافی جک نیکلسون فیلمهای برتر هزاره جدید این بازیگر عبارتاند از: فیلم کارآگاهی قول (The Pledge)در سال 2001، درام روان شناسانه درباره اشمیت (About Schmidt)در سال 2002، کمدی مدیریت خشم (Anger Management)در سال 2003، ملودرام رمانتیک یکی باید کوتاه بیاد (Something’s Gotta Give)در سال 2003، تریلر رفتگان (The Departed)در سال 2006 و فیلم فلسفی فهرست باکت (The Bucket List)در سال 2007 و آخرین اثر هنری او از کجا میدانی در سال 2010.
«قول» یک تریلر اسرارآمیز و فیلم نئونوآری به کارگردانی شان پن است که علاوه بر نیکلسون در نقش اصلی (جری بلک)، بنیسیو دل تورو و میکی رورک را هم به خدمت گرفته است.
قول براساسی رمان فریدریش دورنمات به همین نام ساخته شده و گرچه از نظر منتقدان در مجموع اثر رضایتبخشی ارزیابی شد اما در گیشه شکست خورد.
راجر ایبرت منتقد آمریکایی که از هواداران این اثر سینمایی و بازی نیکلسون در آن بود درباره آن چنین نوشته است: «بخش یک سوم نهایی اثر زمانی است که اغلب داستانهای پلیسی فرایندی یکنواخت را با تعقیب و گریزها و رویاروییهایی از سر اجبار پشت سر میگذارند، اما قول جذابیتهای اصلیاش را همینجا رو میکند. پن و نیکلسون با این فیلم خطر کردهاند و فیلم را به سطحی متفاوت، پیشبینینشده و تسخیرکننده ارتقا دادهاند.»
کمدی- درام درباره اشمیت پرمهر الکساندر پین درباره مردی است که بهتازگی همسرش را از دست داده است و سعی میکند که به دنیای اطراف خود معنا دهد. جک نیکلسون با تعدادی متریال بهغایت تیزبینانه و تاملبرانگیز، بهواقع به اداواطوارهایی برمیگردد که در برخی اوقات میتوانستند از او کاریکاتوری از خودش بسازند.
یک اثر بهشدت دستکمگرفتهشده که توسط یک نویسنده/ کارگردان بسیار باهوش ساخته شده است. «درباره اشمیت» یک بازی کاملاً متفاوت را از جک نیکلسون به نمایش میگذارد که بسیار مورد استقبال قرار میگیرد.
رفتگان فیلمی بود که در آن ثابت شد، چیزی جز یک شاهکار از کارگردان افسانهای مارتین اسکورسیزی نبوده است. در این فیلم، جک نیکلسون را در نقش رهبر تشکیلات یک باند گانگستری بهنام کاستلو میبینیم. یک مرد که هرچه در زندگی بخواهد، دارد. او اساساً دیگر نگران هیچ چیزی نیست. یک تصویرسازی استادانه از قدرت مطلقی که تماماً مشغول فساد است و جک در سالهای پایانی دوران فعالیت حرفهایاش آن را به بهترین نحو ممکن ارائه میکند.
«رفتگان» بازسازی آمریکایی از یک فیلم اکشن هنگ کنگی بهنام «امور دوزخی» ۲۰۰۲ Infernal Affairs، است. این فیلم یکی از موارد نادری است که بینهایت از فیلمی که براساس آن ساخته شده بود، بهتر از آب درمیآید. یک عمق و طنین احساسی در این فیلم وجود دارد که منبع اصلی فاقد آن بود.
بازیگران قدرتمندی در «رفتگان» نقشآفرینی میکنند؛ این فیلم لئوناردو دیکاپریو، مت دیمون، مارک والبرگ، مارتین شین و الک بالدوین را به نمایش میگذارد. جک نیکلسون مطمئناً بهاندازه بقیه موفق بوده است.
او در فیلم آخر مورگان فریمن هم حضور داشت.
در بیوگرافی جک نیکلسون آخرین حضور او در سال ۲۰۱۰ در کمدی “از کجا می دانی” (How Do You Know) بود که نقش چارلز را ایفا کرد و با شکست مواجه شد.
تمام نقشهای نیکلسون با استقبال منتقدین و مخاطبین مواجه نشدند. این بازیگر برای فیلمهای “دردسر مردانه” (Man Trouble) و “هوفا” (Hoffa) در سال ۱۹۹۲ دو بار نامزد جایزه تمشک طلایی بدترین بازیگر شد. با این حال تعداد فیلمهای برتر او بسیار زیاد هستند.
فیلم “گرگ” (Wolf) که در سال ۱۹۹۴ اکران شد شرایط را بهتر نمود. در این فیلم میشل فایفر در مقابل او قرار دارد.
در بیوگرافی جک نیکلسون بهتر است بدانید جک نیکلسون تا به حال ۱۲ بار نامزد اسکار شده و سه بار این جایزه را دریافت نموده و از این لحاظ رکورددار است. او همچنین ۳ جایزه بافتا، ۷ جایزه گلدن گلوب، ۶ جایزه انجمن منتقدین آمریکا، و ۶ جایزهٔ انجمن بازیگران فیلم، را دریافت کرده است. این بازیگر در سال ۱۹۹۴ جایزه یک عمر فعالیت سینمایی انجمن فیلم آمریکا را دریافت نمود.
در سال ۲۰۱۳ تام کروز و داگ لیمان کارگردان شخصاً با جک نیکلسون تماس گرفته و بازی در کمدی “رئیس جمهور” (President) را به وی پیشنهاد کردند. کروز و لیمان برای دیدن او به خانهاش در لس انجلس رفتند. کروز اظهار کرد که در صورت رد کردن نیکلسون او تمایل ندارد در این فیلم بازی کند. اما خالقان این فیلم نتوانستند با این بازیگر به توافق برسند.
گفته میشود که تام کروز با این فیلم میخواست موفقیت فیلم “چند مرد خوب” که در سال ۱۹۹۲ نامزد چهار اسکار شد را زنده کرده و همکاری دیگری را رقم بزند. منتقدین دلیل موفقیت آن فیلم را بازیگری خوب دو بازیگر میدانستند. تصاویر جک نیکلسون از آن فیلم در فضای اینترنت بسیار محبوب است و کاربران از تصاویر این دو بازیگرمیم های مختلف ساختهاند، به طوری که هر کدام از این بازیگران هزاران میم دارند.
در اوایل ۲۰۱۳ گفته شد که نیکلسون پایان عمر بازیگری خود را اعلام کرده است. دلیل این کار از دست دادن حافظه بود زیرا او نمیتوانست دیالوگهای شخصیتها را خوب به حافظه بسپارد. اما این اخبار تکذیب شد. او در حرفه سینما فعالیتش را ادامه داد و به دنبال فیلم نامههای خوب بود.
اما در نهایت از این فعالیت خسته شد. در ژانویه ۲۰۱۷ گفته شد که جک نیکلسون از عرصه سینما خداحافظی کرده است. همکار این ستاره پتر فاندا در این باره با روزنامه نگاران بریتانیایی صحبت کرد.
فاندا اظهار کرد که نمیدانست این بازیگر چنین تصمیمی گرفته است. طبق گفته پتر نیکلسون “واقعاً بازنشسته است.” درباره خداحافظی احتمالی این بازیگر اخبار دیگری وجود نداشت تا اینکه در فوریه ۲۰۱۷ اعلام شد که جک نیکلسون در بازسازی انگلیسی فیلم “تونی اردمان” (Toni Erdmann) حضور خواهد داشت.
نیکلسون طرفدار این فیلم ساخته کارگردان آلمانی ماردن اد بود. در رسانههای آمریکا گفته میشود که نیکلسون شخصاً به استودیو پارامونت مراجعه کرده و پیشنهاد ساخت نسخه هالیوودی آن را ارائه داده است. بازیگر آمریکایی کریستن ویگ قرار است در این فیلم بازی کند و خود مارن اد، کارگردان نسخه اصلی، یکی از تولیدکنندگان این فیلم خواهد بود. ویل فرل و آدم مک کی تولیدکنندگان این فیلم خواهند بود.
منتقدین معتقدند که تصمیم نیکلسون مبنی بر ترک سینما بر تصویر، نام یا فیلم شناسی او تاثیری نخواهد گذاشت زیرا او اسطوره هالیوود است.
لیست آثار هنری جک نیکلسون
در ادامه بیوگرافی جک نیکلسون باید بگوییم در جدولی جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
سال | نام فیلم | نقش | کارگردان | توضیحات |
---|---|---|---|---|
۱۹۵۸ | قاتل نقنقو | جیمی والاس | جوس آدیس | |
۱۹۶۰ | برای عشق ورزیدن زود است | بادی | ریچارد راش | |
گردش وحشیانه | جانی وارون | هاروی برمن | ||
مغازه کوچک وحشت | ویلبر فورس | راجر کورمن | ||
استادز لونیگن | ویری رایلی | ایروینگ لرنر | ||
۱۹۶۲ | شهر بیقانون | ویلی بروسیوس | جان بوشلمن | |
۱۹۶۳ | ترور | آندره دووالیه | راجر کورمن | |
کلاغ سیاه | رکسفورد بدلو | راجر کورمن | ||
جزیره رعد | جک لیوود | کمک نویسنده | ||
۱۹۶۴ | پرواز به سوی خشم | جی ویکهام | مونته هلمن | همچنین نویسنده |
در پشتی به جهنم | برنت | مونته هلمن | ||
۱۹۶۶ | تاختن در گردباد | وس | مونته هلمن | فیلم تلویزیونی، همچنین نویسنده و تهیهکننده |
تیراندازی | بیلی اسپیر | مونته هلمن | فیلم تلویزیونی، همچنین تهیهکننده | |
دکتر کیلدر | ||||
۱۹۶۶–۱۹۶۷ | اندی گریفیت شو | |||
۱۹۶۷ | کشتار روز ولنتاین | جینو، قاتل | راجر کورمن | در ایران: روز بزرگ سن والنتین |
سواران دوزخی | شاعر | ریچارد راش | ||
سفر | راجر کورمن | نویسنده | ||
۱۹۶۸ | سایک آوت | استونی | ریچارد راش | |
سر | خودش | باب رافلسون | همچنین تهیهکننده و نویسنده | |
۱۹۶۹ | ایزی رایدر | |||
۱۹۷۰ | در یک روز آفتابی همه جا را میتوانی ببینی | تد پرینگل | وینسنت مینلی | |
شورشیها | بانی | مارتین کوهن | ||
پنج قطعه آسان | رابرت ارویکا دوپئا | باب رافلسون | ||
۱۹۷۱ | معرفت جسمانی | جاناتان فورست | مایک نیکولز | |
یک جای امن | میج | هنری جگلوم | ||
گفت، بران | جک نیکلسون | تهیهکننده و نویسنده و کارگردان | ||
۱۹۷۲ | سلطان ماروین گاردنز | دیوید استیبلر | باب رافلسون | |
۱۹۷۳ | آخرین مأموریت | بیلی باداسکی | هال اشبی | |
۱۹۷۴ | محله چینیها | جی.جی. جیک. گیتس | رومن پولانسکی | |
۱۹۷۵ | پرواز بر فراز آشیانهٔ فاخته | رندال مکمورفی | میلوش فورمن | در ایران: دیوانه از قفس پرید |
طالع | اسکار سالیوان | مایک نیکولز | در ایران: هیشکی نمیتونه مثه من اعتراف کنه | |
حرفه: خبرنگار | دیوید لاک | میکلآنجلو آنتونیونی | ||
تامی | متخصص | کن راسل | ||
۱۹۷۶ | آببندهای میسوری | تام لوگان | آرتور پن | در ایران: میسوری از هم میپاشد |
آخرین سرمایهدار بزرگ | بریمر | الیا کازان | در ایران: آخرین قارون | |
۱۹۷۸ | رهسپار جنوب | هنری لیود مون | جک نیکلسون | همچنین کارگردان |
۱۹۸۰ | درخشش | جک تورنس | استنلی کوبریک | |
۱۹۸۱ | پستچی همیشه دوبار زنگ میزند | فرانک چمبرز | باب رافلسون | |
رگتایم | دزد دریایی | میلوش فورمن | ||
سرخها | یوجین اونیل | وارن بیتی | ||
۱۹۸۲ | مرز | چارلی اسمیت | تونی ریچاردسون | |
۱۹۸۳ | شرایط مهرورزی | گرت بریدلاو | جیمز ال. بروکس | |
۱۹۸۵ | شرف خانواده پریتزی | چارلی پارتانا | جان هیوستون | |
۱۹۸۶ | دلسوختگی | مارک فورمن | مایک نیکولز | |
۱۹۸۷ | جادوگران ایستویک | دریل ون هورن | جرج میلر | |
اخبار تلویزیون | بیل روریچ | جیمز ال. بروکس | ||
آیرنوید | فرانسیس فلن | هکتور بابنکو | ||
۱۹۸۹ | بتمن | جک نپیر/ جوکر | تیم برتون | |
۱۹۹۰ | دو جیک | جی.جی. جیک. گیتس | جک نیکلسون | همچنین کارگردان و تهیهکننده |
۱۹۹۲ | چند مرد خوب | کلنل نیتن جیسپ | راب رینر | |
دردسر مردانه | یوگن ارل اکسلین | باب رافلسون | ||
هوفا | جیمی هوفا | دنی دویتو | ||
۱۹۹۴ | گرگ | ویل رندال | مایک نیکولز | |
۱۹۹۵ | نگهبان گذرگاه | فردی گیل | شان پن | |
۱۹۹۶ | مریخ حمله میکند! | رئیسجمهور جیمز دیل | تیم برتون | |
ستاره شب | گرت بریدلاو | رابرت هارلینگ | ||
خون و شراب | الکس گیتس | باب رافلسون | ||
۱۹۹۷ | بهتر از این نمیشه | ملوین یودال | جیمز ال. بروکس | |
۲۰۰۱ | قول | جری بلک | شان پن | |
۲۰۰۲ | دربارهٔ اشمیت | وارن آر. اشمیت | الکساندر پین | |
۲۰۰۳ | مدیریت خشم | دکتر بادی رایدل | پیتر سگال | |
یکی باید کوتاه بیاید | هری سنبورن | نانسی مایرز | ||
۲۰۰۶ | رفتگان | فرانسیس فرانک کاستلو | مارتین اسکورسیزی | |
۲۰۰۷ | فهرست باکت | ادوارد کول | راب رینر | |
۲۰۱۰ | من هنوز اینجا هستم | جک نیکلسون | کیسی افلک | |
از کجا میدانی | چارلز مدیسون | جیمز ال. بروکس |
جوایز و افتخارات جک نیکلسون
نیکلسون سه بار جایزه اسکار را از دوازده نامزدی که داشته برنده شدهاست که بیشترین نامزدی را در بین بازیگران مرد دارد و با دانیل دی-لوئیس و والتر برنان از نظر دریافت جایزه برابر است.
سال | نام اثر | جایزه | نتیجه | |
---|---|---|---|---|
۱۹۷۰ | ایزی رایدر | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده | |
۱۹۷۱ | پنج قطعه آسان | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزدشده | |
۱۹۷۴ | آخرین مأموریت | نامزدشده | ||
۱۹۷۵ | محله چینیها | نامزدشده | ||
۱۹۷۶ | دیوانه از قفس پرید | برنده | ||
۱۹۸۲ | سرخها | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده | |
۱۹۸۴ | شرایط مهرورزی | برنده | ||
۱۹۸۶ن | شرف خانواده پریتزی | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزدشده | |
۱۹۸۸ | آیرنوید | نامزدشده | ||
۱۹۹۳ | چند مرد خوب | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده | |
۱۹۹۸ | بهتر از این نمیشه | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده | |
۲۰۰۳ | درباره اشمیت | نامزدشده |
انجمن منتقدان فیلم بوستون
در سال ۱۹۸۱ تأسیس شد و هرساله به بهترین فیلمها و فیلمسازها جایزه اعطا میکند. نیکلسون سه بار موفق به کسب این جایزه شدهاست.
سال | نام اثر | جایزه | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۲ | سرخها | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | برنده |
۱۹۸۴ | شرایط مهرورزی | برنده | |
۱۹۸۶ | شرف خانواده پریتزی | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده |
جایزه بفتا
جوایز آکادمی فیلم بریتانیا یک مراسم سالانه است که در سال ۱۹۴۷ تأسیس شد. نیکلسون سه بار از هفت نامزدی در این مراسم را جایزه کسب کردهاست.
سال | نام اثر | جایزه | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۰ | ایزی رایدر | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده |
۱۹۷۵ | آخرین مأموریت / محله چینیها | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده |
۱۹۷۷ | دیوانه از قفس پرید | برنده | |
۱۹۸۳ | سرخها | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | برنده |
۱۹۹۰ | بتمن | نامزدشده | |
۲۰۰۳ | دربارهٔ اشمیت | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزدشده |
۲۰۰۷ | رفتگان | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده |
گلدن گلوب
جوایز مراسم گلدن گلوب توسط اعضای ۹۳ نفری انجمن مطبوعات خارجی هالیوود، به بهترینهای فیلم و سریال در هردو بخش خارجی و داخلی اعطا میشود. نیکلسون از هفده نامزدی خود، موفق به کسب شش جایزه شدهاست. به علاوه او در سال ۱۹۹۹، جایزه سیسیل بی دمیل را دریافت کرد.
سال | نام اثر | جایزه | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۰ | ایزی رایدر | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده |
۱۹۷۱ | پنج قطعه آسان | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزدشده |
۱۹۷۲ | دانش ذهنی | نامزدشده | |
۱۹۷۴ | آخرین مأموریت | نامزدشده | |
۱۹۷۵ | محله چینیها | برنده | |
۱۹۷۶ | دیوانه از قفس پرید | برنده | |
۱۹۸۲ | سرخها | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده |
۱۹۸۴ | شرایط مهرورزی | برنده | |
۱۹۸۶ | شرف خانواده پریتزی | بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی | برنده |
۱۹۸۸ | آیرنوید | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزدشده |
۱۹۹۰ | بتمن | بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی | نامزدشده |
۱۹۹۳ | چند مرد خوب | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده |
۱۹۹۳ | هوفا | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزدشده |
۱۹۹۸ | بهتر از این نمیشه | بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی | برنده |
۲۰۰۳ | دربارهٔ اشمیت | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | برنده |
۲۰۰۴ | یکی باید کوتاه بیاید | بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی | نامزدشده |
۲۰۰۷ | رفتگان | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزدشده |
جوایز افتخاری | |||
۱۹۹۹ | – | جایزه سیسیل بی دمیل | دریافت کننده |
گرمی
جایزه گرمی هرساله توسط آکادمی ملی علوم و هنرهای ضبط ایالات متحده، به آثار برجسته در صنعت موسیقی داده میشود. این جایزه اغلب به عنوان بالاترین افتخار در موسیقی حساب میشود. ای مراسم در سال ۱۹۵۸ آغاز به کار کرد.
سال | نام اثر | جایزه | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۸ | The Elephant’s Child | بهترین آلبوم برای کودکان(به همراه بابی مکفرین، مارک ساتنیک و تام برادشاو) | برنده |
جایزه سینمایی و تلویزیونی امتیوی
سال | نام اثر | جایزه | نتیجه | |
---|---|---|---|---|
۱۹۹۲ | چند مرد خوب | بهترین بازیگر مرد فیلم | نامزدشده | |
بهترین بازیگر نقش منفی | نامزدشده | |||
۲۰۰۶ | رفتگان | برنده |