متین ستوده (زادهٔ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴) بازیگر زن تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است. از نقشآفرینیهای او میتوان به بازی در سریال لیسانسهها و سرّ دلبران اشاره کرد.بیوگرافی متین ستوده و اطلاعات بیشتر در مورد این بازیگر جوان را در بازیگرآنلاین بخوانید.
متین ستوده چند سال دارد؟
متین ستوده اهل کجاست؟
متین ستوده اصالتا کجایی است؟
متین ستوده مجرد است یا متاهل؟
نگاهی به بیوگرافی متین ستوده
نام | متین السادات |
نام خانوادگی | ستوده |
زمینه فعالیت | سینما، تلویزیون و تئاتر |
تاریخ تولد | 22 اردیبهشت 1364 |
محل زندگی | تهران |
پیشه | بازیگر |
کودکی متین ستوده
خانواده متین ستوده و زمینه ی ورود به بازیگری
در بیوگرافی متین ستوده آمده است که وی فرزند سوم خانواده و یک برادر بزرگتر به اسم مانی و یک خواهر بزرگتر به اسم مریم دارد، پدرش کارمند بازنشسته صدا و سیما و مادرش معلم بازنشسته ابتدایی است.
پدر متین ستوده
سیدحسین پدر متین که متولد 1327 در محله پشت بازار خرم آباد و کارمند صداوسیما است؛ مادر متین نیز معلم دبستان بود که پس از 35 سال خدمت بازنشست شد.
نگاهی به تحصیلات تا بازیگری متین ستوده
رشته تحصیلی متین ستوده
در بیوگرافی متین ستوده آمده است که وی در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کرده است و در کلاس های بازیگری امین تارخ نیز شرکت کرده است. وی تا کنون در سریال های سه دونگ، سه دونگ، میکائیل و سریال غیرعلنی به ایفای نقش پرداخته است.
ورود متین ستوده به دنیای بازیگری
متین السادات ستوده بازیگر کشورمان از آن دسته از بازیگرانی است که از دوران کودکی و به واسطه پدرش وارد عرصه بازیگری شد؛متین ستوده در زمان خردسالی دو بار تجربه بازیگری را به دست آورد؛ یک بار به سن ۱۰ سالگی در نقش نوه مرحوم حمیده خیرآبادی در سریال “این خانه دور است” و بار دیگر در نقش نوه مرحوم هادی اسلامی در سریال “بازنشستگی”. البته پس از این دو نقش، پدرش با بازی کردن او به دلیل عقب افتادن از درس تا مدتی مخالفت کرد. اما یادآوری را می توان نقطه عطف کارنامه کاری متین ستوده دانست.دنیای بازیگری این هنرمند جوان فراز و نشیب فراوانی دارد از ورودش در سنین کودکی به تلویزیون گرفته تا دوری اش از این حوزه و بازگشت مجدد او.
من در سنین کودکی به واسطه پدرم وارد عرصه بازیگری شدم. پدر من مدیر تصویر برداری بسیاری از فیلم ها و سریالها بود و بخشی از فعالیتهایش به عرصه کودک و نوجوان مربوط میشد در ابتدا به دلیل موقعیت پدرم وارد کار بازیگری شدم و اگر پدرم نبود در سنین کودکی این اتفاق برایم نمیافتاد. متین ستوده
البته متین ستوده در کلاس های بازیگری امین تارخ نیز شرکت کرده است. و فعالیت حرفه ای خود را با حضور در همین کلاس های بازیگری شروع کرده است.
اولین مجموعه ای که در آن حضور یافت سریال سه دونگ سه دنگ بود اما او با سریال یادآوری توانست به خوبی دیده شود و بعد از آن هم حضور در سریال لیسانسه ها.
شما در حال مطالعه بیوگرافی متین ستوده در بازیگر نیوز هستید.
ماجرای ازدواج متین ستوده که ناکام ماند
خانم ستوده ازدواج نکرده و مجرد می باشد. او در آخرین مصاحبه اش گفت :چند سال پیش یک نفر صادقانه دوستم داشت و ولی من بی رحمانه با او صحبت کردم و وقتی که متوجه این موضوع شدم برگشتم اما پذیرفته نشدم چون جایم پر شده بود و من دیر برگشتم.
مرگی که تاثیر زیادی بر متین ستوده گذاشت
شنیدن خبر مرگ افراد نزدیک واقعا دردناک است و کنار آمدن با این موضوع کار ساده ای نیست. متاسفانه من سال ها قبل خاله و دختر خاله ام را از دست دادم و این موضوع تا مدت ها روی روحیه من تأثیرات منفی گذاشت اما چیزی که به من تلنگر اساسی زد و باعث تغییر جدی نگاهم به مرگ شد مرگ یکی از پسران جوان فامیل بود که به تازگی ازدواج کرده بود و هیچ کس در بدترین شرایط ممکن هم فکرشو نمی کرد که او ممکن است فوت کند اما او در یک تصادف درگذشت و این اتفاق باعث شد که من به این حقیقت که مرگ هیچ وقت خبر نمی کند و هر لحظه ممکن است سراغ آدم بیاید پی ببرم.
لر بودن افتخار من است
در بیوگرافی متین ستوده آمده است که وی از بازیگران لر تبار کشورمان است.متین ستوده می گوید من اصالتاً و از طرف پدری لر خرمآباد هستم و هم اکنون نیز اقوام در خرمآباد سکونت دارند چنانکه عمویم در این شهر صاحب یکی از انتشاراتیهای مطرح است.
متین ستوده به علاقهمندی زیادش به دیار لرستان مخصوصاً خرمآباد اشاره کرد و گفت: تا جایی که فرصت به من اجازه داده و زمان یاری کند به لرستان سفر میکنم چرا که علاقه زیادی به این استان مخصوصاً زادگاه پدریام خرمآباد دارم.
متین ستوده طبیعت لرستان را زیبا و غیر قابل توصیف عنوان کرد و ادامه داد:لرستان جاهای دیدنی زیادی دارد و من تا کنون از مکانهای دیدنی خرمآباد همچون آبشار نوژیان و مخملکوه دیدن کردهام.
وی به خاطرات کودکی خود در لرستان اشاره و بیان کرد: بسیاری از خاطرات دوران کودکی من به روستای چم انجیر در خرمآباد بر میگردد چرا که مادربزرگم ساکن آن روستا است.
متین ستوده بابیان اینکه خرمآباد همیشه برای من دلنشین و نوستالژیک است، افزود: خرمآباد مرا به خاطرات شیرین کودکی و نوجوانی بازمیگرداند،لذا همواره سعی میکنم تصویری که از خرمآباد در ذهنم دارم تغییر نکند. با وجود دوری از زادگاه پدریام حدود ۸۰ درصد به لهجه لری خرمآبادی مسلط هستم.
اعتقادات متین ستوده
من از ابتدا از خدا خواستم اگر چیزی به صلاح من است برایم اتفاق بیافتد.خداوند همیشه هوای من را داشت اکنون نیز فکر می کنم خدا همراهم است و از من محافظت می کند، اگر امدادهای خدا نبود هرگز به اینجا نمی رسیدم.
غرور و بازیگری
از بازیگری یاد گرفتم هر جا و مرتبه و جایگاهی که هستم، مغرور نشوم. غرور، سهم مهلک این حرفه است به راحتی به عرش می بردت اما یکدفعه به خودت می آیی و می بینی چنان به فرش کوبیده شدی که هیچی ازت باقی نمونده است.
مشکلاتی که قد بلند برای متین ستوده ایجاد کرد
او در مورد معضلات قدبلند بودن در سینما و تلویزیون ایران گفت: «خوشبختانه قدم در تصویر خیلی بلند به نظر نمیرسد اما اوایل خیلی از کارگردانها میگفتند که نمیتوانی کارکنی چون پارتنر نداریم که با قد تو قدش تناسب داشته باشد. اوایل با خودم میگفتم کاش قدم ده سانت کوتاهتر بود چون از اکثر بازیگرهای آقا نیز بلندتر هستم ولی بعد که کارم روی غلتک افتاد مشکلی در این زمینه ندارم و یکچیزهایی ناخودآگاه جا افتاد.»
صحبت های خواندنی با متین ستوده
خانم ستوده شما از آن دسته از بازیگرانی هستید که در سنین کودکی به واسطه پدرتان وارد عرصه بازیگری شدید در مورد نحوه ورودتان به این عرصه بیشتر توضیح دهید.
بله، من در سنین کودکی به واسطه پدرم وارد عرصه بازیگری شدم. پدر من مدیر تصویر برداری بسیاری از فیلم ها و سریالها بود و بخشی از فعالیتهایش به عرصه کودک و نوجوان مربوط میشد در ابتدا به دلیل موقعیت پدرم وارد کار بازیگری شدم و اگر پدرم نبود در سنین کودکی این اتفاق برایم نمیافتاد.
اما در ادامه شما مدتی از حرفه، بازیگری فاصله گرفتید. دلیل این اتفاق چه بود؟
پدر من دوست نداشت من ناآگاهانه درگیر مسئله بازیگری شوم به همین دلیل به من پیشنهاد کرد که بگذارم مدتی بگذرد و بعد عاقلانه در این باره تصمیم بگیرم ، از سوی دیگر مشغول درس خواندن بودم و خانوادهام نمیخواستند بازیگری سبب فاصله گرفتن از دست خواندنم شود.
رشته تحصیلی شما مدیریت بازرگانی است و فکر میکنم هیچ ارتباطی با هنر و بازیگری نداشته باشد؟
بله ،درست است چون من نمیخواستم بازیگر شوم و اصلا به آن فکر نمیکردم .
از ورود مجددتان به عرصه بازیگری بگویید. در منابع آمده که کارگاه امین تارخ نقطه آغاز این بازگشت بود.
وقتی تصمیم گرفتم که با بازگشت خود به بازیگری یکسری چیزها را ثابت کنم در کارگاه بازیگری امین تارخ ثبت نام کردم در آن زمان دیگر دوستان قدیمی پدرم بازنشسته شده بودند و نسل عوامل پشت صحنه و کارگردانان عوض شده بود.
خانم “ستوده” چرا شما درخششی را که در تلویزیون دارید در سینما ندارید. دوری شما از سینما عمدی است؟
من به هیچ وجه دوست ندارم خود را به کسی یا کاری تحمیل کنم من مسیرم را درست رفتم و تمام تلاشم را میکنم که درست حرفهام را بیاموزم و بقیه راه را به دست تقدیر میسپارم، هنوز فرصت مناسب برای سینمایی شدنم پیش نیامده اما مطمئن هستم اگر قسمت باشد سینما هم مثل میکائیل به سراغ من میآید.
بهترین درسی که از زندگی گرفتی؟
این را به همه میگم که مطمئن باش هیچ آدمی به اندازه پدر و مادرت از خوشحالی تو خوشحال نمی شن و به همون اندازه هم پدر و مادرت به اندازه غمگین بودن تو غصه نمی خورن، این را از متین ستوده همیشه به یادگار یه گوشه از قبلت بنویس.
اگر به گذشته بر میگشتید همین راه را انتخاب میکردید؟
صد در صد. من راهی طولانی ولی درست را انتخاب کردم خیلی وقتها نا امید و دل سرد شدم و همیشه فکر میکردم که دست بالای دست بسیار است و کسی که پارتی نداشته باشد نمیتواند پیشرفت کند اما خداوند همیشه همراه من بود و من را به جلو هدایت میکرد من از ابتدا از خدا خواستم اگر چیزی به صلاح من است برایم اتفاق بیفتد وگرنه کاری از پیش نمی رفت و خداوند همیشه هوای من را داشت اکنون نیز فکر میکنم خدا همراهم است و از من محافظت میکند و اگر امدادهایش نبود هرگز به اینجا نمیرسیدم.
برسیم به سریال یادآوری و نقش شیوا! چطور شد تو از این سریال سر در آوری؟
بخشی از این اتفاق خوش شانسی من بود، خُب مثل هر کار دیگه ای با من تماس گرفته شد و من به دفتر آقای حجت قاسم زاده رفتم. از اونجایی که نقش شیوا به شدت خاص بود و آقای قاسم زاده روی این نقش حساس بودند از من تست گرفتن و من یکی دو تا مونولوگ و صحنه را براشون بازی کردم، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم.
جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟
وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول به خاطر اسم خودِ آقای قاسم زاده بود، مگه می شه اسم حجت قاسم زاده اصل را در تلویزیون ایران نادیده گرفت؟ ایشون آنقدر برای من قابل احترام بودند و هستند که اصلاً به چیز دیگه ای فکر نکردم! همین که می دونستم پشت کار نام حجت قاسم زاده قرار داره ترغیب شدم که در این کار بازی کنم حتی اگه قرار بود یه نقش کوچیک را هم بازی می کردم! من با جون و دلم این نقش را بازی کردم چون اعتماد آقای قاسم زاده را احساس کردم که قرار بود نقش اصلی دختر کارش را به من بسپُره و این برای من موضوعی بود که نمی دونستم اون را نادیده بگیرم.
همین حالایی که روبروی هم نشستیم و سریال یادآوری به پایان رسیده از بازی در این کار پشیمان نیستی؟
نه! من اگه 10 بار دیگه هم به عقب برگردم و اگه باز هم این پیشنهاد به من بشه هر کاری که روی زمین دارم را تعطیل می کنم تا در این کار بازی کنم چون مطمئنم که این کار قشنگ ترین اتفاقی بود که در زندگی کاری من افتاد. چهار سال انتظار کشیدم تا چنین نقشی را بازی کنم و این چیزی نیست که از یاد و خاطره متین حالا حالا بیرون بره.
بهترین سکانس و دیالوگی که در این کار خودت بازی کردی و از دیگران شنیدی؟
تمام فیلمنامه این کار خاص بود! اصلاً نمی تونی دیالوگی را پیدا کنی که همین جوری نوشته شده باشه یا باری به هر جهت بوده باشه. این سَبک ادبیات در کارهای قاسم زاده یکی از شاخصه های کارهای ایشونه که از زبان زندگی حرف می زنه. «یادآوری» پر از دیالوگ هایی است که می تونه یه مسیر تازه را برات بسازه چون از حاشیه زندگی حرف نمی زنه، از خود زندگی می گه! چند تا دیالوگ را من خیلی دوست داشتم، یکی دیالوگی بود که سهیلا به مادرش می گه که «ای کاش شَرم صاعقه می شد و به من می زد و از روی زمین محو می شدم» یا دو تا دیالوگ که مادر علی می گه که «هیچکس هیچ جا منتظر یه مادر نیست، این مادران که همیشه منتظرن» و «مادر اگه مادر نباشه که نگران نیست، کسی هم که نگران نباشه مادر نیست!» جادویی است این نوع دیالوگ نویسی.
درباره خود شیوا، هم دیالوگ های خوبی داشتم و هم سکانس های خوبی، سکانس دریا و غرق شدن شیدا(خواهرم) سخت ترین سکانسی بود که بازی کردم. سکانسی که با عکس شیدا درد و دل می کردم و سکانس بهشت زهرا و خاکسپاری هم سکانس هایی بود که من از جون براشون مایه گذاشتم چون تا مدت ها حالم خوب نبود و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم.
رابطه ات با مطبوعات و گفتگوهایی که بهت پیشنهاد می شه چطوریه؟ چون بهم ثابت کردی که دغدغه جلد را نداری؟
نه! واقعاً دغدغه جلد ندارم، وقتی شما عکس این فرشته های کوچک و زیبا را چاپ می کنید که پر از حس زیبای زندگی هستند من چرا بگم جلد؟ نه حالا حتی قبل تر از این هم دغدغه جلد را نداشتم چون اصلاً دغدغه دیده شدن را ندارم. من همه تلاشم را گذاشتم برای کاری که دوستش دارم تا اون کار و نقش را به بهترین شکل و به نحو احسن انجام بدم. ترس کوچکی از مطبوعات داشتم اما حالا نه، چون ازشون صداقت دیدم پس منم با صداقت باهاشون برخورد می کنم.
از شیوا سعادت چیزی در متین ستوده رسوخ کرده، برعکسش هم سوالم هست از متین ستوده چیزی در شیوا سعادت رسوخ کرده؟
در طول کار سعی کردم خیلی از شیوا یاد بگیرم، یه جاهایی شیوا از متین آموخت. شیوا سعادت بودن خیلی خوبه چون مبارزه کردن را در اون می بینی، چون باورش می کنی که توی این سن کم چطور با همه مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنه و روز به روزم صیقل می خوره و آب دیده می شه. اینکه چطور تلاش می کنه برای زندگی کردن درست! من شیوا را شبیه همون الماسی می دونم که در شرایطی سخت تبدیل می شه به گرانبهاترین جواهر دنیا! می فهمه که باید بپذیره که الان خودشه و خودش و یه تنهایی که قراره اون را تحمل کنه، نه خواهری هست و نه پدر و مادری. این حس زندگی شیوا برای من به شدت قابل ستایش بود. شیوا از مرگ نمی ترسه از تنهایی می ترسه به خاطر همین خدا کمکش می کنه و علی را سر راهش قرار می ده تا زندگی تازه ای را در کنار اون تجربه کنه!
اما معلوم بود که شیوا تنها نمی مونه؟
آره به خاطر همینه که شیوا می گه «تنها هستم اما دیگه تنها نمی مونم». حرفت را کاملاً قبول دارم هم نکاتی از من در شیوا رسوخ کرده و هم از شیوا در متین به یادگار ماند. بعضی از نقش ها فقط یه نقش نیستند که تو اونها را بازی کنی و بری و بگی گذشت این هم یه نقش بود مثل بقیه نقش ها. من نزدیک به یک سال و خورده ای از روزی که اولین تلفن به من شد تا همین چند شبی که مانده به انتهای کار با شیوا زندگی کردم. با لبخندش لبخند زدم، با غمش غمگین شدم، با مریض شدنش تب کردم، من با شیوا بزرگ شدم! این را نمی توانم نادیده بگیرم. شیوا سهمی از من و زندگی من بود که راحت به دستم نرسید و راحت هم از دستم نمی ره
بهترین درسی که از زندگی گرفتی؟
هیچ کس به اندازه پدر و مادرم از خوشحالی من خوشحال نمی شه. این را به همه خوانندگان مجله می گم، چون دیگه منم شدم یه بخشی از «راه زندگی». مطمئن باش هیچ آدمی به اندازه پدر و مادرت از خوشحالی تو خوشحال نمی شن و به همون اندازه هم پدر و مادرت به اندازه غمگین بودن تو غصه نمی خورن، این را از متین ستوده همیشه به یادگار یه گوشه از قبلت بنویس.
خودت متین ستوده را چطوری تعریف می کنی اون هم در زندگی شخصی اش؟
یه اردیبهشتی احساساتی و خالص که بی نهایت به خانواده ام وابسته ام، حیوانات را خیلی دوست دارم، گل و طبیعت را خیلی دوست دارم، خیلی بیش از حد حساسم اما بیشتر سعی می کنم که با منطقم جلو برم. جوری که احساساتم به منطقم غلبه نکنه. بچه ها را خیلی دوست دارم چون معتقدم فرشته هایی هستند که مهربونی و راستی در بند بند وجودشون خلاصه شده، عین آب زلالند و مثل بهار زیبا و خواستنی. هر جوری که نگاهشون کنی خودِ خودِ زندگی هستند.
اگه قرار باشه متین ستوده فارغ از دنیای بازیگری کتاب زندگی اش را بنویسه درباره چی می نوشت، اسم کتاب را چی می ذاشت؟
امیدوارم که بابا حسین به این موضوع حسادت نکنه اما اگه بخوام کتابی بنویسم حتماً تقدیمش می کنم به مادرم و حتماً درباره او می نویسم و اسمش را می ذارم «هر چه که دارم برای مادرم». چون واقعاً هر چی که دارم و هر چی که ندارم به خاطر دعاهای مادرمه. اگه روزهای خوبی دارم به خاطر مهربونی اونه و اگه غم و غصه ای هم ندارم خدا را شکر باز هم به خاطر دعاهای اونه. پس حتماً درباره او و مهربونی هاش می نوشتم. وقتی همه چیزت را برای بچه هات می ذاری و همه وجودت را به خاطر بچه هایت فدا می کنی و خم به ابرو نمی یاری، هیچی ندارم بهت بگم که یک هزارم خوبی هات را جبران کنه جز اینکه بگم منو ببخش به خاطر همه مهربونی هات. دوستت دارم مامان مژگان خوبم.
حمایت های متین ستوده از گلشیفته و آزاده
آزاده نامداری را بهترین دوست خود می داند و معتقد است او بدشناسی آورده، و گلشیفته فرهانی رو هم نابغه می داند چون استاد پیانو است و به چند زبان زنده دنیا مسلط می باشد.
می گوید : گلشیفته فراهانی با کارگردانایی کار کرده است که 99 درصد بازیگران ایرانی حتی این کارگردان ها رو از نزدیک ندیده اند.
متین ستوده از حواشی بدور نماند
متین ستوده در مهر ۱۳۹۸ و پس از آنکه پوشش او در اکران خصوصی فیلم سینمایی «مسخرهباز» با واکنش برخی رسانهها مواجه شد، به دادسرای ارشاد احضار شد.و در نهایت با قرار کفالت آزاد شد.خودش معتقد بود پوشش اش فقط آراسته بود، اما در نهایت مجبور شد در شبکه اجتماعی خود با نوشتن متنی از خانواده شهدا عذرخواهی کند
نیت من برای حضور در مراسم فرش قرمز مسخره باز بههیچوجه حاشیهسازی نبود. فقط خواستم لباسهایم با آن مراسم تناسبی داشته باشد. از کمد لباسم لباس را انتخاب کردم و نتیجهاش این شد. این همه حاشیه و دیدهشدن برای خودم هم عجیب است. قصد این را نداشتم برخلاف موازین جمهوری اسلامی اقدامی انجام دهم و نمیخواستم جلب توجه کنم. خودم گمان کردم پوشش و تیپم شبیه چیزی است که همیشه بودهام. کاش کمی به همدیگر احترام بگذاریم. متین ستوده
اما واکنشها به پوشش مهمانان زن در آن مراسم تا آنجا پیش رفت که برخی نمایندگان مجلس، از احضار وزیر ارشاد ایران به مجلس برای پاسخگویی خبر دادند.
حضور موثر متین ستوده در سریال لیسانسه ها
متین ستوده در مورد انتخاب شدنش برای بازی در سریال لیسانسهها اینگونه تعریف میکند که: « با معرفی آقای جودی برای مصاحبه پیش آقای صحت رفتم ولی سروش گفت فیزیکت به کار ما نمیخورد و اگر روزی خواستم فیلم سینمایی کارکنم و دختر قدبلند خواستم از شما دعوت میکنم. ولی هم من و هم آقای جودی پیگیر بودیم. چون آقای جودی کار من را دیده بود و ازنظر ایشون من به درد این کار میخوردم ولی سروش چون کاری از من ندیده بود معتقد بود من برای این کار مناسب نیستم تا اینکه نهایتاً قرار شد از من تست بگیرن و من سکانسی را با امیرحسین رستمی خوندم. سروش خوشش اومد ولی باز گفت که یه نفر دیگه ام هست اجازه بده او را هم ببینم و خداروشکر اون یه نفر مورد قبول واقع نشد.»
شما در حال مطالعه بیوگرافی متین ستوده در بازیگرآنلاین هستید.برای مشاهده عکس های بیشتر وی با ما در ادامه همراه باشید.
کارهای مجبوب متین ستوده
سریالهای تلویزیونی
۱۳۷۰–۱۳۷۴ این خانه دور است (بیژن بیرنگ و مسعود رسام) شبکه ٢
۱۳۸۸ عملیات ۱۲۵ (محمدرضا آهنج) شبکه ۵
۱۳۸۹–۱۳۹۰ سه دونگ، سه دونگ (شاهد احمدلو) شبکه ۵
۱۳۹۱ زمانه (حسن فتحی) شبکه ٣
۱۳۹۲ پروانه (جلیل سامان) شبکه ٣
۱۳۹۲ یادآوری (حجت قاسم زاده اصل) شبکه آی فیلم
١٣٩٣ فاخته (محمود معظمی) شبکه ٢
۱۳۹۴ میکائیل (سیروس مقدم) شبکه ١
۱۳۹۴ غیرعلنی (مهرداد خوشبخت) شبکه ٢ [۶]
۱۳۹۵ در قصهها زندگی میکنند (داوود بیدل) شبکه ٢
۱۳۹۵ چرخ فلک (عزیز الله حمیدنژاد و بهرام عظیم پور و احسان عبدی پور) شبکه ١
١٣٩۵ لیسانسه ها (فصل اول) (سروش صحت) شبکه ٣
١٣٩۶ لیسانسه ها (فصل دوم) (سروش صحت) شبکه ٣
۱۳۹٧ سر دلبران (محمدحسین لطیفی) شبکه ١
۱۳۹۸ فوق لیسانسهها (سروش صحت) شبکه ٣
۱۳۹۸ سلام آقای مدیر
فیلمهای سینمایی
سال | نام فیلم | کارگردان | نقش |
---|---|---|---|
۱۳۹۵ | خانه دیگری | بهنوش صادقی | |
۱۳۹۵ | نرگس مست | سید جلال الدین دری | مرضیه |
۱۳۹۵ | زرد | مصطفی تقی زاده | همسر سابق شهاب |
۱۳۹۶ | ترمینال غرب | قربانعلی طاهرفر | |
۱۳۹۷ | بهشت گمشده | حمید سلیمیان | نرگس |
۱۳۹۸ | سه کام حبس | سامان سالور |
نمایش خانگی
رالی ایرانی فصل دوم (۱۳۹۷)
تئاتر
۱۳۹۷ فصل شکار بادبادکها
۱۳۹۷ ۳۰ دی ۹۵
۱۳۹۸ اجازه دارم جیغ بکشم
آدرس اینستاگرام متین ستوده @matinsotudeh
در حال حاضر آی دی کـه در بالا نوشته ایم تنها صفحه رسمی این بازیگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام می باشد. او نزدیک بـه 812k فالوور دارد که این آمار روز به روز در حال افزایش است.
نگاهی به تصاویر متین ستوده
متین ستوده و لباس محلی ماسوله
متین ستوده در حال سیگار کشیدن در تئاتر
متین ستوده و برادرش