در این بخش بیوگرافی مارلون براندو بازیگر معروف هالیوود را مرور میکنیم. بیوگرافی مارلون براندو از بازیگران مرد توانمند که بیشتر او را با نقش دن ویتو کورلئونه در فیلم ماندگار پدرخوانده میشناسید ، به همراه اطلاعاتی از زندگی شخصی و هنری او با عکس های شخصی او و خانواده اش را میبینیم، با فیلمهای او آشنا میشویم، جنبههای مختلف شخصیت وی را میشناسیم و در این بین چندین عکس مارلون براندو، از جوانی تا پیری را نیز برای شما آوردهایم.امروز از 0 تا 100 با بیوگرافی مارلون براندو آشنا میشویم. در ادامه با بازیگرآنلاین همراه باشید.
مارلون براندو متولد چه سالی است؟
مارلون براندو چند بار ازدواج کرده است؟
نتیجه ازدواج مارلون براندو چند فرزند بوده است؟
مارلون براندو طی چه فیلمی به شهرت رسیده و بهترین فیلم او چه نام دارد؟
خلاصه بیوگرافی مارلون براندو
نام اصلی | مارلون براندو جونیور Marlon Brando Jr. |
نام هنری | مارلون براندو |
تاریخ تولد | ۳ آوریل ۱۹۲۴ |
محل تولد | اوماها، نبراسکا، ایالات متحده |
پیشه | بازیگر ،کارگردان ،فیلم ،کنشگر |
سالهای فعالیت | ۱۹۴۴–۲۰۰۴ |
همسر | آنا کشفی (ا. ۱۹۵۷–۱۹۵۹) موویتا کاستاندا (ا. ۱۹۶۰–۱۹۶۸) تریتا تریپیا (ا. ۱۹۶۲–۱۹۷۲) |
شریک های زندگی | جیل بنر (۱۹۶۸–۱۹۸۲) ماریا کریستینا رویز (۱۹۸۸–۲۰۰۱) |
فرزندان | ۱۱ فرزند از جمله کریستین براندو و شاین |
قد | ۱۷۵ سانتیمتر |
درگذشت | ۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۴ (۸۰ سال) لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده |
بیوگرافی مارلون براندو
بیوگرافی مارلون براندو را این گونه شروع میکنیم: مارلون براندو با نام اصلی مارلون براندو جونیور Marlon Brando Jr. متولد ۳ آوریل ۱۹۲۴ بازیگر آمریکایی بود. او را یکی از تأثیرگذارترین بازیگران قرن بیستم میدانند و در طول ۶۰ سال فعالیت افتخارات گوناگونی از جمله دو جایزهٔ اسکار، سه جایزهٔ بفتا و چهار جایزهٔ گلدن گلوب کسب کرد. براندو در زمینههای کنشگری بهویژه جنبشهای حقوق مدنی سیاهپوستان و سرخپوستان آمریکا نیز فعالیت داشت. او یکی از نخستین بازیگرانی است که سیستم بازیگری استانیسلاوسکی و بازیگری متد را به مخاطبان جریان اصلی رساند. مارلون براندو، بازیگر مستعد و مشهور، نماد جذابیت و یکی از برترین بازیگران قرن 20 است.
کودکی و تحصیلات مارلون براندو
براندو دوران کودکی تلخ و سختی را از سر گذراند و چندین بار از مدرسه اخراج شد تا در ۱۶ سالگی به مدرسه نظام رفت جایی که پدرش قبلاً به آنجا رفته بود. مارلون نوجوان در مدرسه نظامی به فعالیتهای نمایشی مشغول شد. او نظم محیطهای نظامی را تاب نمیآورد. بارها از مدرسه فرار کرد و دستگیر شد هر چند هم کلاسیهایش او را دوست داشتند و از او حمایت میکردند، اما عاقبت تصمیم گرفت تحصیل در مدرسه نظام را نیمه کاره رها کند.
او بیان کرده هرگز فکر نمیکرده در جهان سینما به چنین شهرتی برسد و میگوید:
همهچیز اتفاقی شد، اگر خوش شانس نمیبودم و بازیگر نمیشدم، معلوم نیست که قرار بود سر از کجا دربیاورم. احتمالاً یک شیاد و کلاهبردار میشدم. کلاهبردار خوبی میشدم.
بیوگرافی خانواده مارلون براندو
مارلون براندو جونیور، سوم آوریل ۱۹۲۴ در اوماهای نبراسکا چشم به جهان گشود، مادرش دوروتی جولیا پنهبیکر بازیگر تئاتر بود و پدرش مارلون ارنست براندو در تولید مواد شیمیایی فعالیت داشت.در سال 1935، براندو تنها 11 سال داشت که پدر و مادرش از هم جدا شدند. پدرش به شیکاگو رفت و مادرش با بچهها به کالیفرنیا نقل مکان کردند. 2 سال بعد والدینش نزد هم برگشتند و خانواده براندو بار دیگر در ایلینویز گردهم آمدند. او مدتی کوتاه همراه با دو خواهر بزرگش جوسلین و فرانسز با مادرش زندگی کرد. او خود دربارهٔ دوران کودکیش میگوید:
«ما در شهری کوچک زندگی میکردیم، و مادرم یک دائمالخمر بود. زمانیکه مادر میرفت و گم میشد، ما نمیدانستیم که او کجاست. برایم عادت شده بود که بروم و او را از زندان در بیاورم. خاطرات او حتی اکنون نیز مرا پر از شرم و خشم میکند.»
مادر مارلون براندو، زنی بود که در زمان خودش بسیار غیرمعمول و خلاف عرف رفتار میکرد. او سیگار میکشید، شلوار میپوشید و رانندگی میکرد. وی بازیگر تئاتر بود و به هنری فوندا کمک کرد وارد حرفه بازیگری شود. نکته منفی رفتار مادرش، الکلی بودن او بود. مارلون در این مورد میگوید:
غم و اندوهی که نوشیدن او ایجاد میکرد این بود که او ترجیح میداد مست باشد تا اینکه از ما مراقبت کند.
مارلون با پدر خود نیز صمیمی نبود. او در مورد پدر خود نیز با غم و اندوه میگوید:
من همنام او بودم، اما هیچ یک از کارهای من هیچگاه او را خشنود و یا حتی هیجانزده نکرد. او از اینکه به من بگوید نمیتوانم هیچکاری را درست انجام دهم، لذت میبرد. عادت پدرم این بود که به من بگوید هیچگاه در هیچ کاری موفق نخواهم شد.
تمایل مارلون به بازیگری در تئاتر وابسته به حرفه و ترغیبهای مادرش بود. پیش از مارلون، خواهرش جوسلین جذب بازیگری شد. جوسلین به نیویورک رفت تا در آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا به آموزش بازیگری مشغول شود. بعدها او سر از برادوی درآورد و بازیگری در تلویزیون و سینما را نیز به تجربیات خود افزود. پس از آنکه دیگر خواهر مارلون به نیویورک رفت تا در رشته هنر تحصیل کند او نیز راه خواهرش را در پیش گرفت.
اجداد او از مهاجرین آلمانی بودند که در اوایل سالهای 1700 به نیویورک مهاجرت کردند. مارلون با مذهب علم مسیحی پرورش یافت.
ازدواج و وضعیت تاهل مارلون براندو
بیشترین جستجوها در بیوگرافی مارلون براندو درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
او حداقل 11 فرزند دارد که 3 تن از آنان به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند. براندو 3 بار ازدواج کرد و طلاق گرفت، 2 رابطه جدی داشت و بینهایت رابطههایی که خیلی زود به پایان رسیدند.
مارلون براندو در سال 1957 با آنا کشفی (Anna Kashfi)، بازیگر هالیوودی ازدواج کرد. پسر آنان کریستین، در سال 1958 به دنیا آمد و این دو یک سال بعد از هم طلاق گرفتند.
براندو در سال 1960 با بازیگر آمریکایی-مکزیکی، موویتا کاستاندا (Movita Castaneda) ازدواج کرد. در سال 1968 مشخص شد پرونده طلاق قبلی موویتا همچنان در جریان است و ازدواج او با براندو با وجود دو فرزند فسخ شد.
سومین و آخرین همسر مارلون براندو، تریتا تریپایا (Tarita Teriipaia)، بازیگر فرانسوی بود. این دو در سال 1962 با هم ازدواج کردند. در آن سال براندو 38 ساله و تریتا 20 ساله بود. به لطف تریتا، براندو بر زبان فرانسوی مسلط شد. حاصل این ازدواج که 10 سال به طول انجامید، 2 فرزند بود.
در دهه نود در زندگی خانوادگی او نیز مشکلاتی پدیدار شد. پسر براندو، دوست پسر خواهرش را کشت که به دادگاه و زندان کشیده شد و در ادامه دختر براندو که بر اثر فشار روحی تحت درمان روانی بود خودکشی کرد.
جالب است بدانید او بیشتر از 30 نوه دارد.
علایق و حقایقی درباره مارلون براندو
در ادامه بیوگرافی مارلون براندو مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
دوجنس گرایی مارلون براندو
براندو آشکارا دوجنسگرا بود. وی در مصاحبهای در این باره گفت: «مانند تعداد بیشماری از دیگر مردان، من هم رابطهٔ همجنسگرایانه داشتهام. این یک چیز عادی ست، من اهمیت نمیدهم دیگران ممکن است چه فکری کنند.»در کتابهای بوگرافی مارلون براندو انتشار یافتهاست، به رابطه عاشقانه وی با جیمز دین، کری گرنت، لارنس الیویه و راک هادسن اشاره شدهاست.
فعالیتهای اجتماعی مارلون براندو
فعالیتهای اجتماعی براندو در زمینه احقاق حقوق مدنی سیاهان در دهه ۶۰ و سرخپوستان در دهه ۷۰ و یهودیان در دهه ۹۰، بخش دیگری از شخصیت جذاب و چند بعدی وی را رقم میزند.
ضمن آنکه او با رفتارهای مغرورانه و تند و غیرعادیاش لقب «پسر بد هالیوود» را به خود اختصاص داد.
او خود را یک دموکرات میدانست.
براندو در راهپیمایی مشهور حقوق مدنی سیاهان ۱۹۶۳ نیز حضور داشت.
در ابتدای دهه ۹۰ او علیه آپارتاید تبعیض نژادی موضع گرفت. او حتی در فیلمی با همین مضمون بنام فصل سفید خشک نیز بازی کرد.
او در سال ۱۹۷۳ دندانهای یک عکاس پاپاراتزی را شکست. خصوصیات اخلاقی غریب براندو، کودکی نامتعارف و پرمحنت، زندگی خانوادگی از هم گسیخته و مصیبت بارش، سختگیریهایش هنگام حضور سر صحنه فیلمهای متعدد از جمله عدم تمایل یا ناتوانی در حفظ دیالوگها و سرپیچی از فرامین کارگردانها و رفتاری سرکشانه، ازدواجهای متعدد، عدم مدیریت مالی زندگی، همه و همه میتوانست کارنامه حرفهای هر بازیگری را نابود سازد؛ با این وجود، هرگز استعداد هنری و شعور سیاسی مارلون براندو فراموش نمیشود؛ اگر چه، تندمزاجیها، حماقتها، بیقیدیهای جنسی، اشتهای سیری ناپذیر برای غذا و از دست دادن فرصتهای بسیار او هم از یاد نخواهد رفت.
تحریم اسکار توسط مارلون براندو
در آستانه چهل و پنجمین دوره جوایز اسکار که وی برای فیلم پدرخوانده نامزد دریافت جایزه بود؛ او اعلام کرد که مراسم اسکار را تحریم میکند و «ساشین لیتلفیدر» یک بازیگر ناشناخته را به جای خود میفرستد. او رئیس کمیته ملی بومیان آمریکا بود. هنگامی که نام براندو به عنوان برنده بهترین بازیگر نقش اول مرد خوانده شد، ساشین لیتلفیدر به روی صحنه آمد و در اعتراض به عدم وجود نماینده بومیان آمریکایی در صنعت سینما، جایزه اسکار را از طرف وی نپذیرفت و پیام او را به حاضرین رساند.
اضافه وزن مارلون براندو در اواخر عمرش
براندو که زمانی نماد جذابیت بود، در اواخر عمر اضافه وزن بسیاری پیدا کرد و به وزن 140 کیلوگرم رسید. این واقعیت در عکس پیری مارلون براندو کاملا مشهود است.
دوست صمیمی مارلون براندو
جک نیکلسون (Jack Nicholson) یکی از دوستان نزدیک مارلون براندو بود.
حیوان خانگی مارلون براندو
حیوان خانگی او یک راکون به نام راسل بوده که مادرش به او هدیه کرده بود.
ثروت مارلون براندو
ثروت او حدود 100 میلیون دلار تخمین زده می شود.
مارلون براندو و مرلین مونرو
مرلین مونرو عاشق مارلون براندو بود و او یک باور پنهانی درباره مرگ او داشت. مریلین مونرو و مارلون براندو هر دو در نوع خود نماد هالیوود بودند. هرکدام یک بازیگر تحسین شده و نماد جنسی بونافید با جاذبه ای مرموز و مغناطیسی بودند، مخصوصاً وقتی صحبت از امور عاشقانه می شد. براندو در زندگی نامه اش که از آن به عنوان ترانه ای که مادرم به من آموخت یاد می کند می نویسد: که او در یک مهمانی در نیویورک در پایان فیلم برداری یک فیلم با مونرو آشنا می شود. مونرو با لی استراسبرگ در استودیوی بازیگران کلاس برگزار می کنند، جایی که براندو اغلب برای ملاقات با دختران به آنجا می رفت.
شروع فعالیت هنری مارلون براندو
در بیوگرافی مارلون براندو آمده که او در 18 سالگی در سال ۱۹۴۲ به مدرسه تئاتر حرفهای آمریکا پیوست و در این مکان به تجربههای کارگاهی تئاتر زیر نظر اروین پیسکاتو (Erwin Piscator) دست یافت.
پس از آن بود که سر از اکتورز استودیو درآورد و تحت آموزش استلا آدلر استاد بزرگ بازیگری زمان قرار گرفت و در این دوران، بازیگری به شیوه استانیسلاوسکی را آموخت.او از این متد اولین بار در تئاتر تابستانه خود در لانگ آیلند نیویورک استفاده کرد. هر چند همواره با آدلر در کشمکش بود و عاقبت اکتورز استودیو را رها کرد.
براندو به خاطر خلق و خوی معترض و ناخوشایندی که داشت، باعث شده بود تا از یکی دو کار تئاتری اخراج شود. بعد به عضویت یک گروه محلی درآمد و با نمایش «مادر را به یاد میآورم» به برادوی پا گذاشت.او در آن زمان 20 سال داشت. 2 سال بعد منتقدین نیویورک برای بازیاش در تئاتر Trucklin Cafe به او لقب آیندهدارترین بازیگر جوان را دادند.
در سال ۱۹۴۸ و در سن ۲۴ سالگی به نقش استنلی کوالسکی در نمایش اتوبوسی به نام هوس در برادوی روی صحنه رفت. ویلیامز گفته است که هدف اصلی او از این نمایشنامه جلب همدردی تماشاگران بود تا صادقانه با قهرمان زن فروافتاده و شکستخوردهاش یعنی بلانش دی بویس (ویوین لی روی پرده، جسیکا تندی در برادوی) روبرو شوند.
این اجرای آتشافروز، انسانی و غنی از روانشناختی براندو، بهطور کامل تهی از قضاوت معمول بازیگر بود. او فراخوانده شده بود تا نقش یک “پسر بد” را بازی کند. در مجموع این نمایش به چیزی متفاوت، غنیتر، پیچیدهتر و جانگدازتر تبدیل شد تا به خاطر آن تجربه شود. اگر ممکن نبود این نمایشنامه را بخوانید بدون اینکه بازی براندو را در ذهن داشته باشید، احتمالاً کسی نمیتوانست این کودک-مرد مست، قمارباز و خشمگین را درک کند؛ کسی که در نهایت به بلانش تجاوز میکند تا هر چیزی غیر از یک موجود منزجرکننده و مهیب باشد. در این رویکرد براندو، او در واقع همان جانور بیرحم است، اما خیلی بیشتر جمله مشهور ژان رنوآر از فیلمش، «قاعده بازی» ۱۹۳۲ The Rules of the Game را به یاد میآورد. که در پایان …. “واقعیتِ بهراستی وحشتناک، این است که همه دلایل خود را دارند.”
ایفای نقش یک کهنه سرباز در نمایش «کافه تراک لاین» نامش را بر سر زبانها انداخت. هر چند این نمایش با شکستی تجاری همراه شد، اما منتقدان چنان از قدرت بازیگری براندو به وجد آمده بودند که او را «متعهدترین بازیگر برادوی» نامیدند. پس از این نمایش، وی تا سال 1953 در هیچ تئاتری دیده نشد و در آن سال با نمایش Arms and the Man با تئاتر خداحافظی کرد.
دهه 1950 درخشانترین دهه در بیوگرافی مارلون براندو است. مارلون براندو جوان اولین بار برای سریال Actors Studio در سال 1949 جلوی دوربین رفت. در سال ۱۹۵۳ براندو در نمایش «سلاحها و مرد» به کارگردانی لی فالک نیز خوش درخشید. او برای بازی در این نقش پیشنهاد دستمزد هفتهای ۱۰۰۰۰ دلاری در برادوی را رد کرد تا در این نمایشنامه در بوستون روی صحنه برود در حالی که تنها ۵۰۰ دلار دستمزد هفتگی میگرفت، این آخرین نقش آفرینی مارلون براندو روی صحنه تئاتر بود.
شهرت مارلون براندو
فیلم سینمایی The Man (1950) نیز اولین حضور او بر پرده سینما بود. اما این فیلم اتوبوسی به نام هوس (1952) بود که شهرت را ارزانی براندو کرد.پس از درخشش روی صحنه در نمایش تئاتری «اتوبوسی به نام هوس» از سوی الیا کازان فیلمساز نامدار دوران دعوت شد تا در نسخه سینمایی این نمایش به نقش آفرینی مشغول شود. شخصیت استنلی کوالسکی در نسخه سینمایی نمایشنامه کلاسیک «اتوبوسی به نام هوس» با نام براندو عجین شد و شهرتی جهانی یافت. این فیلم و فیلم در بارانداز (هر دو به کارگردانی الیاکازان) در دهه ۱۹۵۰ نام براندو را به عنوان استعدادی جدید در بازیگری سینما بر سر زبانها انداخت. او در میانسالی با ایفای نقش دن ویتو کورلئونه در فیلم پدرخوانده نام خود را جاودانه ساخت. نقشی که دومین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد.
مارلون براندو در دهه پنجاه
مردان (۱۹۵۰)-براندو نخستین بار در فیلم «مردان» بازی کرد. او برای ایفای این نقش یک ماه در بیمارستان مجروحین جنگی بستری شد تا به جزئیات رفتاری نقش دست یابد، کاری که از دید بسیاری از بازیگران مجرب آن دوران مانند لارنس الیویه یا کلارک گیبل حماقت محض محسوب میشد.
اتوبوسی بنام هوس (۱۹۵۱)– پس از درخشش روی صحنه در نمایش اتوبوسی به نام هوس از سوی الیا کازان فیلمساز نامدار دوران دعوت شد تا در نسخه سینمایی این نمایش به نقش آفرینی مشغول شود. بازی نامتعارف براندو در نقش استنلی کوالسکی در این فیلم به انقلابی در تکنیکهای بازیگری تعبیر شد و شیوه بازیگری متد را با تغییری اساسی مواجه ساخت. پس از آن برای تست بازیگری در نقش اصلی فیلم «یاغی بی هدف» به استودیوی برادران وارنر رفت. نقشی که عاقبت جیمز دین برای ایفای آن برگزیده شد. بازی قدرتمندش در نسخه سینمایی اتوبوسی به نام هوس نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد. نامزدی اسکار در سه سال بعدی نیز با فیلمهای زنده باد زاپاتا، ژولیوس سزار و در بارانداز تکرار شد و برای فیلم آخر، نخستین بار این جایزه را به خانه برد.
زنده باد زاپاتا(۱۹۵۲)-زنده باد زاپاتا فیلمی حماسی در بابِ سرگذشت یک رهبر است که توسط الیا کازان کارگردانی شده است. مارلون براندو در این فیلم در کناره ستاره هالیوود آنتونی کوئین به هنرنمایی پرداخته است. همچنین این فیلم چندمین تجربه همکاری براندو با کارگردان الیا کازان است. “زنده باد زاپاتا” اقتباسی از کتاب زاپاتای شکست ناپذیر است که توسط “جان اشتاین بک” بازنویسی شده است. در سال ۱۹۰۰ زمانی که زمینهای مردم روستا در مکزیک توسط ثروتمندان تصاحب میشد فردی از میان آنان به نام زاپاتا (مارلون براندو) به همراهی چند تن برای رساندن صدای بیعدالتی و فساد نزد رئیس جمهور میروند اما ناباورانه با بیتفاوتی او مواجه میشوند. در نهایت زاپاتا به همراه برادرش (انتونی کوئین) شورشی برپا کرده و انقلاب میکنند اما در نهایت منافع شخصی خانواده او را نیز گرفتار میکند. مارلون براندو شخصیت و انسانیت امیلیانو زاپاتا را همانطور که در واقعیت روزگار به یاد مانده به تصویر میکشد و از او قهرمانی مردمی و بیادعا را در قاب سینما به یادگار میگذارد. براندو برای این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. این فیلم در سال 1952 با بودجه 1,8 میلیون دلاری به فروش 1,9 میلیون دلاری رسید.
ژولیوس سزار(۱۹۵۳)-در نقش مارک آنتونی روم باستان در یک فیلم شکسپیری اجرای تئاتری و هنرمندانه از خود نشان داد. به نقل از مارلون براندو گفته شد که او از بازی کردن در کنار بازیگران شکسپیری انگلیسی واقعی نظیر جان گیلگد، جیمز میسون و تهیهکننده جان هاوسمن، خجالتزده شده بود. حتی سیاهیلشگرها نسبت به براندو تجربه بیشتری با پنجوتدی یامبیک داشتند! اما اجرای براندو در نقش مارک آنتونی، یک فرمانده نظامی و پسرعموی رهبر رومی سزار کشتهشده، بسیار بیعیبونقص است و با یک خشونت اصیل مملو گشته است؛ چیزی که باعث میشود فکر کنید او در تئاتر گلوب بزرگ متولد شده است. براندو در نقش این مبارز بسیار باورپذیر بود و راوی رومی قادر بود ماهرانه خشم جمعیت علیه “مردان شریف” را بالا ببرد. به طوری که خود گیلگد بعدها در مصاحبههایش گفت که فکر میکند آنتونیِ براندو بهترین موردی است که او تاکنون دیده است و برای سالها او و هاوسمن به دنبال براندو بودند تا در یک تولید تئاتری از هملت با او در یک نقش اصلی همکاری کنند.
چرخش براندو در نقش مارک آنتونی همچنین هرگونه نظیریه و پنداری را فرونشاند که بازیگری او ترجمه رونویسیشده “زمزمهوار” یک ترفند است. او رویکرد مبتنی بر استانیسلاوسکی را ورای مرزهای آمریکا گسترش داد و بهطور مستقیم سبک نمایشی انگلیسیمحور را به چالش کشید، که در واقع بیشتر بر جنبههای فنی صدا و حرکت تمرکز داشت. تاکنون بازیگران برجستهای نظیر کریستوفر پلامر و آنتونی هاپکینز نقل کردهاند که مارک آنتونیِ براندو به عنوان یک نقطه عطف برای آنها و دیگر بازیگران انگلیسی بوده است که به موجب آن تلاش کردند تا سبک نمایشی انگلیسی و بهلحاظ فنی متبحرانه را با رویکرد از نظر احساسی غنیتر و تمام و کمال مبتنیبر استانیسلاوسکی ترکیب کنند.
وحشی (۱۹۵۳)-از قضا یکی از نمادینترین نقشهای مارلون براندو، در یکی از فیلمهای فراموششدهتر وی حاصل میشود؛ در نقش جانی استابلر، رهبر یک گروه موتورسوار جانسخت و زخمخورده.او که در نقش یک موتورسیکلت سوار یاغی در این فیلم خوش درخشیده بود به بت نسل جوان تبدیل شد. تصویری که از او یک جوان عاصی عصر راک اند رول ارائه داد، به شمایل این عصر بدل شد. از اینجا به بعد تأثیر پدیده براندو روی نسل جوان دو چندان شد. تصویر جدید جوانان یاغی در آمریکا بر اساس ویژگیهای ظاهری براندو در فیلم «وحشی» (موتورسیکلت بزرگ، کاپشن چرمی و شلوار جین) شکل گرفت. این فیلم به همان اندازه که شایسته نقلقول کردن است، (“علیه چه چیزی شورش میکنی؟” “تو چی داری؟”) همانقدر مسخره کردنش هم راحت است. (عناوین هشداردهنده آغازین: “این یک داستان تکاندهنده است … این یک چالش عمومی است. اجازه ندهید این اتفاق دوباره رخ دهد.”) با این وجود در اهمیت فرهنگی این فیلم هیچ شکی نیست چراکه فیلم برای سالها براندو را بهعنوان یک نماد به فرهنگ عامه پیوند میدهد.
با ظاهر تماماً چرمیاش و زبان چربونرم و تهدیدآمیزش، هر زنی را دلباخته خود میکند و هر مردی میخواهد بهمانند او باشد. این ژاکت چرمی و تیشرت برای سالها نسلی از جوانی بیمهر و ناراضی را تعریف میکند و گرچه فیلمنامه بیش از حد با عبارات اخلاقی و نوپرستانه فراتر از نقطه اوج خود حتی در آن زمان، آراسته گشته است. شما حتی این مهلکه بزرگ از عواطف متناقض طغیانکننده را درون اجرای این بازیگران جوان پیدا خواهید کرد. در فیلم بعدیاش این اتحاد بیعیبونقص از فیلمنامه، کارگردان و بازیگر توانایی او را به کاملترین نتیجه میرساند.
پس از نمایش موفق این فیلم، فروش کارخانجات بزرگ موتورسیکلت آمریکا سیر صعودی به خود گرفت. «وحشی» در خارج از آمریکا نیز با توفیق تجاری روبرو شد تأثیراتی مشابه بر فرهنگ کشورهای دیگر جهان گذاشت.
در بارانداز (۱۹۵۴)-تحت کارگردانی الیا کازان و با همراهی گروهی از مستعدترین بازیگران دوران، براندو جایزه اسکار را برای ایفای نقش تری مالوی در «در بارانداز» به دست آورد. براندو و همبازیاش در این فیلم «راد استایگر»، برخی سکانسهای نوشته شده توسط کازان را نپسندیده و در این صحنهها به بداهه پردازی روی آوردند.
دزیره(۱۹۵۴)– بهترین ناپلئون تاریخ سینما.
سایونارا(۱۹۵۷)-سایونارا فیلمی ملودرام و رمانتیک به کارگردانی “جاشوا لوگن” با اقتباسی از رمان “جیمز ای میچر” به نویسندگی “پل آزبون” است. در زمان جنگ کره زمانی که افسران هوایی آمریکا در ژاپن مستقر هستند، سرگرد گروور (مارلون براندو) که به تازگی با دختر یک ژنرال نامزد کرده است. برخلاف قوانین و انتظار با دختری ژاپنی آشنا میشود و روابط عاطفی را آغاز کرده و سیر زندگی و عقاید و دیدگاهش تغییر پیدا میکند. “سایونارا” بر روی تعصبات و اختلاف فرهنگی دست میگذارد و بر شکستن تابوی روابط مردان غربی و زنان آسیایی در آن برههی زمانی اشاره میکند. براندو در نقش سرگرد گروور شخصیتی را ایفا میکند که مانند دگر نقشهایش نماد شجاعت و اقتدار است و با تکامل شخصیت گروور که از نیمه فیلم برخلاف قوانین نظامی و هنجارهای فرهنگی رفتار میکند، بازیگری خود را به چالش میکشد و لحظات بسیار تاثیرگزاری را خلق میکند. او برای هرچه بهتر کردن این نقش از گویش جنوبی استفاده میکند. براندو برای این نقش نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول شد. این فیلم در سال 1957 به فروش 26,3 میلیون دلار رسید.
- پنج فیلم نخست کارنامه بازیگری براندو، نام او را به عنوان یک استعداد بینظیر و خارقالعاده بازیگری در ذهن علاقهمندان و منتقدین سینما ثبت کرد. او سه سال متوالی جایزه فیلم بریتانیا (بفتا) را در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ را به خود اختصاص داد.
- در دهه پنجاه توفیق براندو با بازی در نقشهایی کمنظیر چون اسکای مسترسون در «مردها و عروسکها» مترجمی ژاپنیتبار در «چای خانه ماه اوت» خلبان نیروی هوایی در «سایونارا» و یک افسر نازی در «شیرهای جوان» ادامه یافت. او برای «سایونارا» هم نامزد اسکار شد.
- او در سالهای دهه ۱۹۵۰ در کنار جیمز دین و مونتگمری کلیفت به یکی از ستارههای مشهور هالیوود بدل شد.
مارلون براندو در دهه شصت
دهه 1960 دهه افت مارلون براندو است. او در این سالها در فیلمهایی بازی کرد که از نظر منتقدین پایینتر از سطح بازیگری او بود. بسیاری از آن فیلمها در گیشه نیز فیلم موفقی نبودند.
در دهه ۱۹۶۰ براندو فیلمهایی چون «شورش در بونتی»، «سربازهای یک چشم» (تنها فیلمی که براندو خود آن را کارگردانی کرد)، «تعقیب»، «انعکاس در چشمان طلایی» و «کوئیمادا، بسوزان» (فیلمی از جیلو پونته کوروو که براندو آن را بهترین اثر بازیگری خود میدانست) بازی کرد. با این فیلمها کارنامه هنری براندو در پایان دهه ۶۰ به شدت لطمه خورده و او میرفت تا به دست فراموشی سپرده شود به همین دلیل به سوی فیلمهای کم بودجه یا مستقل روی آورد. برخی از مورخان سینما دلیل این عزلت گزینی را فعالیتهای اجتماعی براندو، به ویژه حمایتش از گروه افراطی «پلنگهای سیاه» میدانند. براندو همچنین در جریان فیلمبرداری شورش در بونتی، آنچنان مجذوب اهالی و چشماندازهای تاهیتی شد که یک آبسنگ حلقویِ دوازدهجزیرهای در آنجا خرید
خود او در این مورد مینویسد:
برخی از فیلمهای من در دهه 60 فیلمهای موفقی بودند و برخی موفق نبودند. در برخی از آنها، مانند فیلم The Night of the Following Day، فقط برای پول بازی کردم و در برخی دیگر، مانند فیلم Candy، بازی کردم چون دوستی از من اینگونه خواست و نمیخواستم رویش را زمین بندازم.
مارلون براندو در دهه هفتاد
فول مارلون براندو در دهه قبل با بازی بینظیر و شگفتانگیز او در فیلم پدرخوانده جبران شد.
پدرخوانده (۱۹۷۲)– در آغاز دهه هفتاد براندوی میان سال با بازی در نقش خاطره انگیز «دن ویتو کورلئونه» در فیلم «پدرخوانده» به یکباره کارنامه هنری خود را دوباره احیا کرد. فرانسیس فورد کوپولا کارگردان پدرخوانده در این باره میگوید: براندو خود تست چهرهپردازیاش را انجام داد او با گذاشتن دو تیله در دهانش، فرم ویژه فک و صورت و شیوه پرخش گفتاری دن کورلئونه را شکل داد. کاپولا شیفته شخصیت پردازی براندو برای نقش ویتو کورلئونه شده بود. اما باید با مسئولان استودیو میجنگید تا براندو را که به بدخلقی و رفتار غیر مسئولانه سر صحنه فیلمها شهرت یافته بود به آنان بقبولاند. مدیران کمپانی پارامونت میخواستند با دنی تامس برای ایفای این نقش قرارداد ببندند اما تامس که خود شاهد تمرینهای براندو برای این نقش بود پارامونت را وادار ساخت تا با مسئولیت کاپولا این نقش را به براندو بسپارند.
آخرین تانگو در پاریس (۱۹۷۲)– بازی براندو به رغم صراحتهای جنسی فراوان فیلم بسیار مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.او در همان سال نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. مونولوگ مشهور او در کنار جسد همسرش از سوی راجر ایبرت به بهترین صحنهٔ بازیگری در تاریخ سینما تعبیر شدهاست.
اینک آخرالزمان(۱۹۷۹)– یک فیلم ویتنامی ضد جنگ و کوبنده. به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا. او در نقش یک نظامی یاغی با طبیعت و چهره وهم انگیز ظاهر شد.
براندو در دهه هشتاد میلادی کلاً از سینما خداحافظی و دوری کرد و در جزیره شخصی اش در مناطق استوایی اقیانوس آرام زندگی کرد.
براندو در دهه نود با چند فیلم بی کیفیت بازگشتی نومیدانه داشت. افزایش وزن وحشتناک او آن سالهای آخر بسیار نمود داشت.
وی در سال ۲۰۰۱ در آخرین فیلم خود با نام «امتیاز» برای اولین و آخرین بار با رابرت دنیرو همبازی شد.
درگذشت مارلون براندو" class="index-title">
درگذشت مارلون براندو
براندو روز یکم ژوئن ۲۰۰۴ (یازدهم تیر ۱۳۸۳) در سن ۸۰ سالگی درگذشت. علت واقعی مرگ او به دلیل اصرارهای عجیب وکیلش هرگز به درستی و صحت فاش نشد. بعدها بخش پزشکی دانشگاه UCLA علت مرگ براندو را مشکلات تنفسی ناشی از تصلب بافتهای ریوی اعلام کرد. هرچند این نکته نیز هرگز مورد تأیید وکیلش قرار نگرفت، علاوه بر آن براندو در سالهای پایانی عمر دچار نارسایی قلبی بود و گفته میشود از بیماری قند و سرطان کبد رنج میبرد.جسد او بنا بر وصیت خودش سوزانده شد. از مارلون براندو سه جمله به یادگار ماندهاست:
– «بازیگری حرفهای پوچ و تو خالی است.»
– «هر چه پول درآوردم خرج روانپزشکها کردم.»
– «دیدن هنرپیشگان در تلویزیون که از زندگی خصوصی خود میگویند تهوعآور است.»
لیست آثار هنری مارلون براندو
در ادامه بیوگرافی مارلون براندو باید بگوییم در جدولهای جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
مارلون براندو روی صحنه
سال | عنوان | نقش | یادداشت |
---|---|---|---|
۱۹۴۴ | من مادر را به یاد میآورم | نلس | اولین بازی در برادوی |
۱۹۴۶ | کافه تروکلین | سیج مکری | |
۱۹۴۶ | یک پرچم متولد میشود | دیوید | |
۱۹۴۶ | کاندیدا | یوجین ماربانبکس | |
۱۹۴۶ | آنتیگون | مسنجر | |
۱۹۴۷ | اتوبوسی به نام هوس | استنلی کوالسکی | |
۱۹۵۳ | مرد و اسلحه | سرجیوس |
فیلم های مارلون براندو
سال | عنوان | نقش | کارگردان | یادداشت |
---|---|---|---|---|
۱۹۵۰ | مردان | کن | فرد زینمان | |
۱۹۵۱ | اتوبوسی به نام هوس | استنلی کوالسکی | الیا کازان | نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۵۲ | زندهباد زاپاتا! | امیلیانو زاپاتا | الیا کازان | جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۵۳ | ژولیوس سزار | مارک آنتوان | جوزف ال. منکیهویچ | جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، |
۱۹۵۳ | وحشی | جانی استرابلر | لاسلو بندک | |
۱۹۵۴ | در بارانداز | تری مالوی | الیا کازان | جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام، جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه بامبی |
۱۹۵۴ | دزیره | ناپلئون بناپارت | هنری کاستر | |
۱۹۵۵ | مردها و عروسکها | اسکای مسترسون | جوزف ال. منکیهویچ | |
۱۹۵۶ | چایخانه ماه اوت | ساکینی | دنیل من | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی |
۱۹۵۷ | سایونارا | سرگرد لوید گروور | جاشوا لوگن | نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام، نامزد جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۵۸ | شیرهای جوان | ستوان کرستین دیستل | ادوارد دمیتریک | نامزد جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۶۰ | همیشه در فرار | والنتین هاویر | سیدنی لومت | |
۱۹۶۱ | سربازهای یکچشم | ریو | مارلون براندو | همچنین کارگردان |
۱۹۶۲ | شورش در بونتی | ستوان فلچر کریسیتن | لوئیس مایلستون | |
۱۹۶۳ | آمریکایی زشت | مکوایت سفیر آمریکا | جرج انگلند | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام |
۱۹۶۴ | داستان وقت خواب | فردی بنسون | رالف لوی | |
۱۹۶۵ | موریتوری | رابرت کراین | برنهارد ویکی | |
۱۹۶۶ | تعقیب | کانتر کلدر | آرتور پن | |
۱۹۶۶ | آپالوزا | مت فیلچر | سیدنی جی. فیوری | |
۱۹۶۷ | کنتسی از هنگ کنگ | آگدن میرز | چارلی چاپلین | |
۱۹۶۷ | انعکاس در چشمان طلایی | سرگرد ولدان پندرتون | جان هیوستون | |
۱۹۶۸ | آبنبات | گراندل | کریستین مارکون | |
۱۹۶۸ | شب روز بعد | شوفر | هوبرت کورنفلید | |
۱۹۶۹ | کوئیمادا | سر ویلیام واکر | جیلو بونتهکوروو | |
۱۹۷۱ | شبگردها | پیتر کوینت | مایکل وینر | نامزد جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | ویتو کورلئونه | فرانسیس فورد کوپولا | جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام، نامزد جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۷۲ | آخرین تانگو در پاریس | پل | برناردو برتولوچی | جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، نامزد جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد |
۱۹۷۶ | آببندهای میسوری | رابرت لی کلیتون | آرتور پن | |
۱۹۷۸ | سوپرمن | جورل | ریچارد دانر | |
۱۹۷۸ | رائونی | راوی | ||
۱۹۷۹ | اینک آخرالزمان | کلنل والتر کولتز | فرانسیس فورد کوپولا | |
۱۹۸۰ | فرمول | آدام استیفل | جان جی. آویلدسن | نامزد جایزه تمشک طلایی بدترین بازیگر مکمل مرد |
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | یان مککنزی | یوزان پالسی | نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، نامزد جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، نامزد جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد |
۱۹۹۰ | تازهکار | کارمین ساباتیتی | متیو برودریک | |
۱۹۹۲ | کریستف کلمب: اکتشاف | توماس دی تورکامادا | جان گلن | نامزد جایزه تمشک طلایی بدترین بازیگر مکمل مرد |
۱۹۹۵ | دون خوان دیمارکو | دکتر جک میلر | جرمی لون | |
۱۹۹۶ | جزیره دکتر مورو | دکتر مورو | جان فرانکنهایمر | جایزه تمشک طلایی بدترین بازیگر مکمل مرد |
۱۹۹۷ | شجاع | مککارتی | جانی دپ | |
۱۹۹۸ | پول آزاد | سرپرست سورنسون | ایو سیمونو | |
۲۰۰۱ | امتیاز | مکس | فرانک اوز |
مارلون براندو در تلویزیون
سال | عنوان | نقش | یادداشت |
---|---|---|---|
۱۹۴۹ | استودیو بازیگران | دکتر | |
۱۹۵۰ | بیرون بیا جنگ | جیمی مارک | |
۱۹۷۹ | ریشهها: نسلهای بعدی | جرج لینکلن راکول |
موزیک ویدئوی مارلون براندو
سال | عنوان | نقش |
---|---|---|
۲۰۰۱ | دنیای مرا باشکوه میکنی | رئیس |
بازی ویدئویی مارلون براندو
سال | عنوان | صدای نقش | یادداشت |
---|---|---|---|
۲۰۰۶ | پدرخوانده | ویتو کورلئونه | پس از مرگ منتشر شد |
جوایز و افتخارات مارلون براندو
اسکار
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزد |
۱۹۷۳ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده |
۱۹۵۷ | سایونارا | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر نقش اول مرد | برنده |
۱۹۵۳ | ژولیوس سزار | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
۱۹۵۱ | اتوبوسی به نام هوس | بهترین بازیگر نقش اول مرد | نامزد |
جشنواره فیلم کن
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر مرد | برنده |
گلدن گلوب
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | برنده |
۱۹۶۳ | آمریکایی زشت | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزد |
۱۹۵۵ | مردها و عروسکها | بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی | نامزد |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | برنده |
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر مرد فیلم درام | نامزد |
بفتا
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۸۹ | فصل سفید خشک | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | نامزد |
۱۹۷۳ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر خارجی | نامزد |
۱۹۷۲ | پدرخوانده | بهترین بازیگر خارجی | نامزد |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر خارجی | برنده |
۱۹۵۳ | ژولیوس سزار | بهترین بازیگر خارجی | برنده |
۱۹۵۲ | زنده باد زاپاتا | بهترین بازیگر خارجی | برنده |
حلقه منتقدان فیلم نیویورک
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۳ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر مرد نقش اول مرد | برنده |
۱۹۵۴ | در بارانداز | بهترین بازیگر مرد نقش اول مرد | برنده |
انجمن کارگردانان آمریکا
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۶۳ | سربازهای یکچشم | کارگردانی برجسته | نامزد |
انجمن منتقدان پخش کننده فیلم
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۴ | آخرین تانگو در پاریس | بهترین بازیگر مرد | برنده |
امی (ساعات پربیننده)
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۷۹ | ریشهها: نسلهای بعدی | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | برنده |
دیوید دی دوناتلو
سال | فیلم | رده | نتیجه |
---|---|---|---|
۱۹۵۸ | سایونارا | بهترین بازیگر مرد خارجی | برنده |
دوجنسگرا هم بوده
جالبه که گفته من نیز مانند بسیاری از مردان روابط همجنسگرایانه داشتم و از ابراز آن خجالت نمیکشم
یعنی الآن بیشتر مردا همچین مردا از این غلطا میکنن😐