صورت زخمی نیوشا ضیغمی پس از هجده ساعت کار
نیوشا ضیغمی بازیگر مشهور سینما و تلویزیون ایران عکسی از خودش با گریم کار جدیدش منتشر کرده و نوشته : اینم اوضاع من پس از هجده ساعت کار.
صورت زخمی نیوشا ضیغمی
بیوگرافی نیوشا ضیغمی
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی میخوانیم: متولد 18 تیر 1359 در تهران ؛ بازیگر ، تهیه کننده و مدل است
نیوشا ضیغمی همواره از چهرههای موفق سینمای تجاری یا همان بدنه بوده است. برای اولین بار در نقش یک دختر روستایی شمالی در مجموعه «در چشم باد» به ایفای نقش پرداخت. بعد از آن به سینما پیوست و با «شوریده» به شهرت رسید. مسلماً زیبایی تأثیر بسزایی در شهرت و محبوبیتش داشته است. اما اعتقاد دارد، زیبایی خدادادی و رفاهش دلیل نمیشود برخی زحمات خود او برای رسیدن به موفقیت را نادیده بگیرند. ضیغمی گاها در معرض حواشی و هجمههای رسانهای هم قرار گرفته است. از عمل بینیاش گرفته تا ازدواج و کلینیک زیبایی و … . با این حال همچنان بهعنوان بانویی مستعد فعالیتش در عرصه هنر و همچنین برنامههای تجاری، اجتماعی و انسان دوستانه را ادامه میدهد.
تحصیلات نیوشا ضیغمی
در ادامه بیوگرافی نیوشا ضیغمی آمده است :او دیپلم معماری دارد اما به دلیل اینکه در دانشگاه سراسری روانشناسی کودک قبول شد ترجیح داد در این رشته ادامه تحصیل بدهد و بعد از اتمام دبیرستان، لیسانس خود را در رشته روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی تهران گرفت.
قد نیوشا ضیغمی
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی میخوانیم قد او 164 سانت متر است.
بیوگرافی خانواده نیوشا ضیغمی
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی درباره ی خانواده اش امده است : پدرش مرحوم محسن ضیغمی دبیر بوده و اصالتی کرد دارد. مادرش فهمیه رستهپور هم کارمند بازرگانی یک کارخانه بوده است. خواهرش روشا تنها همراه او در عرصه هنر است. روشا گرافیست است و چندین فیلم کوتاه و بلند نقشآفرینی کرده است. او یکی از بازیگران سریال «ماتادور» بود در «چهارسو» در کنار خواهرش به ایفای نقش پرداخت. متأسفانه خانم ضیغمی چندی پیش پدر بزرگوارش را از دست داد.
مخالفت خانواده نیوشا ضیغمی با بازیگری
او میگوید با مخالفت والدین وارد حرفهٔ بازیگری شدهاست: «وقتی میخواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمیکرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر میگرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولاً کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح میداد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد.»
نگرانی نیوشا ضیغمی برای خواهرش روشا
من یک خواهر دارم که از خودم 10 سال کوچکتر است و کلی نگرانش هستم
آرزو میکنم بتوانم برایش خواهری باشم که بهترین کارها را انجام دهم چون فاصله سنی ما زیاد است نگرانی من یه جورهایی هم خواهرانه ست هم مادرانه …
ازدواج و وضعیت تاهل نیوشا ضیغمی
بیشترین جستجوها در بیوگرافی نیوشا ضیغمی درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
مدتی پس از اکران فیلم «پرتقال خونی» خبر ازدواج نیوشا ضیغمی با آرش پولادخان سرمایهگذار آن فیلم، منتشر شد. خبری که خیلی زود توسط خود خانم بازیگر تائید شد.
شغل همسر نیوشا ضیغمی چیست ؟
آرش پولاد خان همسر نیوشا ضیغمی متولد شهر اصفهان است و شغل او تجارت نقره می باشد
ماجرای آشنایی نیوشا ضیغمی
اما نحوه آشنایی این دو و پروسه تبدیلشدن یک طرفدار به یک شوهر هم بهنوبه خودش در بیوگرافی نیوشا ضیغمی جالب است. ماجرای این آشنایی را از زبان خود آرش پولادخان بشنویم بهتر است. او میگوید: «من مدتها قبل از این که با نیوشا آشنا شوم، دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم میدیدم. اما تنها دلشورهام این بود که نیوشا با تصویری که از او در کارهایش میبینم فاصله داشته باشد. از طرفی دوست نداشتم که صرفاً به او بهعنوان یک هوادار نزدیک شوم. به همین خاطر کلی دودوتاچهارتا کردم تا به این نتیجه رسیم که از طریق سرمایهگذاری در فیلمی به او نزدیک شوم. خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.» و همانطور که میدانید فیلم مذکور «پرتقال خونی» بود.
ملاک ازدواج نیوشا ضیغمی
راستش را بخواهید مهم ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی توانم بی ادب باشم و نمی توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم.
نکتهای که خیلی مرا آزار میدهد این است که میشنوم میگویند آرش مرا انتخاب کرده، چون نیوشا ضیغمی بازیگر هستم و من او را انتخاب کردم چون سرمایه گذار فیلم من بوده و برای پول با او ازدواج کردم. آدمها نمیدانند که در زندگی ما چه میگذرد و به راحتی در مورد ما حرف میزنند. البته منظورم مردم عادی نیست مردم اجتماع ما صادقانه با هنرمندشان برخورد میکنند و آن ها را میپذیرند و بزرگ میکنند، دوستشان دارند یا حتی از هنرمند یا ورزشکاری متنفر هستند. حتی کسانی که از من متنفر هستند را دوست دارم و به آنها احترام میگذارم؛ چون احساس میکنم نشستهاند و کلی به من فکر کردهاند و به دلیلی به تنفر از من رسیدهاند. دلم میخواهد واقعا آن دلیل را بشنوم، شاید خودم متوجه آن نیستم و دیگران آزار میبینند. درون خودم یک اعتقاد شخصی برای انسان بودن دارم. من «نمیتوانم» را درک نمیکنم. یعنی انسان اصلا نباید بگوید «نمیتوانم». خدا هست و کائنات وجود دارد ولی روح برای انسان نقش خیلی مهمی را بازی میکند.
من هم از کره مریخ نیامدهام و به تواناییهای خودم ایمان داشتم. پدرم دبیر و مادرم کارمند بازرگانی یک کارخانه بود. حتی پدرم اوایل بازیگریام حس خوبی نداشت و بعد که دید تا این حد مصمم هستم به من کمک هم کرد. اما من فقط یک مسئله را در نظر گرفتم «که من میتوانم».
مهریه نیوشا ضیغمی
آرش این ویژگی خوب را دارد که با احترام برخورد می کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه ام یک سکه است. نمی توانم درک کنم که ۲ خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می زنند.
لنا فرزند نیوشا ضیغمی
در چند سالی که از ازدواج نیوشا ضیغمی میگذرد، بارها شایعاتی مبنی بر باردار بودن وی یا جداییاش منتشر شده است. شایعاتی که البته از اسمش مشخص است، صحت نداشتند. اما ضیغمی با حضور در برنامه دورهمی در سال 1396 اینبار خودش به شکل غافلگیرکنندهای خبر از بارداری خود داد.
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی میخوانیم: خانم بازیگر در اواخر اردیبهشت سال 1397 صاحب یک فرزند دختر بنام لنا شد ، در کمال تعجب این زوج فرزند خود را در ایران به دنیا آوردند
ضیغمی علاقه زیادی هم به بازیگر شدن فرزندش دارد.
نیوشا ضیغمی در مورد منتشر نکردن عکسهای فرزندش گفت:
هر کسی میتواند در مورد زندگی و قیافه من نظراتی بدهد و حاشیههایی درست کند، ولی دوست ندارم و اجازه نمیدهم در مورد دختر 2 سالهام حرفهای بد و زننده بزنند و من و همسرم را ناراحت کنند.
خصوصیات نیوشا ضیغمی از زبان همسرش
پولادخان میگوید: «نیوشا خیلی صداقت دارد. این صادق بودنش را با دنیا عوض نمیکنم. از وابستگی صرف لذت نمیبرد. اساساً انسان بلندپروازی است. امیدوار است. به خاطر نداشتههایش خود را عذاب نمیدهد و معتقد است، دست بالای دست زیاد است.»
علایق و حقایقی درباره نیوشا ضیغمی
در ادامه بیوگرافی نیوشا ضیغمی مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
علاقه نیوشا ضیغمی به ورزش
مگر می شود اهل ورزش نباشیم شنا ، بدنسازی و یوگا را جدی کار می کنم و به شیرجه ، سوارکاری و تنیس خیلی علاقه دارم
نیوشا ضیغمی طرفدار پرسپولیس
بیشتر طرفدار تیم ملی هستم ولی قرمز می پوشم ، در بیشتر مواقع هم هر طرف باد بوزد من هم کشیده می شوم ولی خارج از شوخی قرمز پوش سرسختی هستم
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی آمده است : در مراسمی که در «انجمن حامیان کودکان کار و خیابان» برگزار شد، نیوشا ضیغمی به عنوان سفیر کودکان کار ایران معرفی شد. در این مراسم که در دفتر این انجمن برگزار شد نیوشا ضیغمی با بیان اینکه موضوع کودکان کار یکی از دغدغههای همیشگیاش بوده اظهار داشت: «وقتی سر چهارراهها کودکان کار را میبینم با خودم میگویم سهم این بچهها از دنیای کودکی چیست و چرا باید از همین سن و سال وارد چرخه کار شوند و بزرگ شدن را از همان روزهای اول کودکی مشق کنند.»
آشپزی نیوشا ضیغمی
من واقعاً آشپزی کردن را خیلی دوست ندارم نه اینکه از زمانی که بازیگر شدم علاقه ام را از دست داده باشم نه ، قبلاً هم دوست نداشتم
در عوض خرید روزمره خانه را خیلی دوست دارم حتی چیدمان داخل خانه و خیلی چیزهای دیگر را هم دوست دارم چون کار خانه که فقط آشپزی نیست
نیوشا ضیغمی عاشق اصفهان
من عاشق اصفهانم ، گشت زدن در لابه لای آثار باستانی این شهر را دوست دارم
نیوشا ضیغمی حامی صنایع دستی
آنطور که در بیوگرافی نیوشا ضیغمی مشخص است او یکی از حامیان جدی صنایع دستی ایران بهشمار میرود. او در گفت وگویی که با مدیر کل صادرات ایران داشت بر لزوم معرفی صنایع دستی کشور در بازارهای جهانی تأکید کرد
بازیگر سینما هستم
من خودم را بازیگر سینما می دانم اما بازیگر ، بازیگر است و هر زمان متن خوب از هر رسانه ای به من پیشنهاد شود آنرا انجام خواهم داد
بازیگران مورد علاقه نیوشا ضیغمی
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی جالب است بدانید خسرو شکیبایی و اکبر عبدی از بازیگران موردعلاقه وی هستند.
سفر در زمان
اگر روزی می توانستم در زمان سفر كنم به قرن نوزدهم می رفتم برای این كه قرن بیست و یكم قرن تكنولوژی است و قرن سرد و پر دغدغه ای است ولی قرن نوزدهم قرن احساس و هنر بود
جراحی زیبایی نیوشا ضیغمی
من سال 86 جراحی زیبایی بینی انجام دادم و قبل از عمل 11 فیلم بازی کرده بودم
یکی از دلایلی که بینی ام را جراحی کردم این بود که خودم از نیمرخ ام خوشم نمی آمد و با چهره ام خوشحال نبودم ولی الان راضی ترم
جراحی مجدد بینی نیوشا ضیغمی و حواشی آن
نیوشا ضیغمی سالها قبل برای انجام عمل بینی خود به دکتر سرکارات، همسر فعلی شیلا خداداد مراجعه و جراحی کرده بود. امسال با پخش شدن عکسهای خانم بازیگر با تیتر عکس های نیوشا ضیغمی پس از جراحی مجدد زیبایی بینی حاشیههای زیادی ایجاد شد. نیوشا ضیغمی با استوری کردن عکسی از خود در صفحه شخصیاش از مردم خواست برای عمل سختی که باید انجام بدهد او را دعا کنند. سپس با بینی چسب زده عکسی را منتشر کرد و اعلام کرد حال عمومیاش خوب است و مشکلی ندارد.
با این خبر تعدادی از هواداران او به همسر شیلا خداداد توهین کرده و از کار طبی و پزشکی او ایراد گرفتند. نیوشا ضیغمی با منتشر کردن ویدیویی توضیح داد که مشکل از دکتر قبلی نبوده و به خاطر اتفاقاتی که بعدا افتاده تصمیم به ترمیم جراحی بینی خود گرفته است.
سفر حج نیوشا ضیغمی
نکته ای که برای من بسیار جالب بود این که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می کنید، شاید شنیده باشید که در قیامت هیچ کس به فکر کسی نیست و مادر بچه اش را نمی شناسد. همه از کنار هم رد می شوند و هم را نمی بینند وهمه یکسان هستند. خانه خدا واقعا مانند قیامت است همه یکسان لباس می پوشند و هیچ تفاوتی ندارند و همه افراد به خدای واحد فکر می کنند.
شروع کارهای تجاری نیوشا ضیغمی
وقتی 17 ساله بود با فروش پرایدی که پدر برایش خریده بود و گرفتن وام برای خود خانه خرید و در دوران دانشجویی آشنایی اش با خانوم دکتری باعث مشارکت آنها در ایجاد کلینیک زیبایی پوست شد که بعدا به دلایل بروز مشکلاتی مجبور به تعطیل کردن آن شد
در بیوگرافی نیوشا ضیغمی میخوانیم در حال حاضر با همسر خود که متولد 1352 است در کار تجارت نقره و سرمایه گذاری روی فیلم ها فعالیت می کند
نیوشا ضیغمی در انجمن حمایت از کودکان
من سال هاست که با انجمن حمایت از کودکان کار و خیابان بعنوان سفیر همکاری می کنم و طی این مدت تلاش کردم درباره این کودکان شناخت بیشتری پیدا کنم
در ۲۲سالگی کاری کردم که هنوز هم خودم را برای آن سرزنش میکنم. آن زمان خام بودم و اشتباهی کردم که هنوز هم خودم را نمیبخشم. هرجا مشکلی برایم به وجود بیاید درون خودم میگویم، حتما دارم چوب آن اشتباه را میخورم. این را گفتم که بگویم ما هر کار نادرستی بکنیم، کائنات صد برابر آن را به ما برمیگرداند. اگر یک سیلی به ناحق بزنیم؛ کائنات ضربهای میزند که تا مدتها نمیتوانیم از جا بلند شویم. اگر همه ما به این اعتقاد داشته باشیم، خیلی کارها را انجام نمیدهیم. همیشه معتقدم واگذار کردن به خدا خیلی سخت است. وقتی کسی را آزار میدهید و میگوید تو را به خدا واگذار کردم، باید بترسیم. سعی میکنم کاری کنم که شب با رضایت از خودم بخوابم و صبح که بیدار میشوم از خودم راضی باشم.
حمله نیوشا ضیغمی به صدف طاهریان
خانم ضیغمی در گفتگویی با یکی از رسانه ها در خصوص صدف طاهریان که از پشت پرده فساد در سینما حرف زده بود گفت ؛ ایشان را بازیگر نمی دانم
بنظرم اسمشان را اصلا نیاورید چرا که اصلا بازیگری نیستند ، واقعا نمی دانم چه زمان بازیگر بودند فقط تصاویری از او در اثری دیدم که نقش مهمی هم در آن نداشت
چرا ما یک آدم الکی را بزرگ می کنم ، خود ما این آدم های بی مغز را بزرگ می کنیم
فردوسی پور باهوش است
جناب عادل فردوسی پور بسیار انسان باهوش و مدیری هست و بنده طرفدار خودش و برنامه اش هستم ولی تکلم شان بسیار سریع و گاهی نامفهوم است
موضع سیاسی نیوشا ضیغمی
او از حامیان دکتر حسن روحانی در انتخاب ریاست جمهوری 1396 بود و حمایتش را بهصورت علنی با انتشار عکسهای از حسن روحانی با شعار دوباره ایران اعلام کرد.
بلند پروازی نیوشا ضیغمی
روحیه بلند پروازی دارم که باعث شده بخواهم تجربه های مختلفی را از سر بگذرانم بخاطر همین در کنار بازیگری ، دفتر تولید فیلم و کلینیک زیبایی ام را اداره می کنم
با این حال این مشغله های وقت گیر باعث نشده که از کارهای خانه ام غافل شوم ، نمی خواهم سال ها بعد حسرت اینکه می توانستم کاری که دوست دارم را انجام بدهم اما انجام ندادم به دلم بماند
بادیگارد نیوشا ضیغمی!!؟؟
بعد از حضور نیوشا ضیغمی در مراسم اکران مردمی فیلم «اکسیدان» بسیاری از رسانه عکس او و بانوی کناریاش را با تیتر «بادیگارد زن نیوشا ضیغمی» منتشر کردند. اما خانم ضیغمی پس از تکذیب این خبر اعلام کرد، آن خانم انتظامات مراسم بوده و تنها مدتی او را در مسیر همراهی کرده است.
شکوائیه نیوشا ضیغمی
ضیغمی در گلایه از حواشی به وجود آمده برای خود و همسرش نوشت: «خدای من نمیدانم باید چه بگویم دراینباره این شایعات و واقعاً زبانم از گفتن قاصر است. این ماجراها واقعاً از لحاظ روحی به من ضربه میزند… تنها استمدادی از خداوند منان و طالب یاری از ساحت مقدسش برای اتفاقی که املا مشخص است در جهت تخریب اینجانب پیش کشیده شده و چیز دیگری را پی نمیگیرد. اتفاقی از پیش برنامهریزیشده در جهت تشویش اذهان عمومی. در ضمن من حتماً از مجاری حقوقی برای محاکمه کردن فرصتطلبان اقدام خواهم کرد.»
بزرگترین ترس نیوشا ضیغمی
خانم بازیگر از پیری ترسی ندارد اما از ناتوانی چرا. او میگوید: «من فکر میکنم پیری یکی از اتفاقات ناگزیر زندگی است و یکجور تکامل محسوب میشود. برای همین چندان از این دوره از زندگی نمیترسم. ولی هیچوقت ناتوانی را دوست ندارم از زمانی که پیر میشویم و هیچ کاری از دستمان برنمیآید واقعاً میترسم. همیشه یکی از آرزوهایم این است که این روزها را تجربه نکنم. شاید این کمی خودخواهی است، اما ناتوانی را دوست ندارم. آدمهای کهنسالی در دنیا داریم که بسیار باانگیزه هستند و در سنین بالا کارهایی میکنند که خیلی از جوانها انجام نمیدهند. مثل کوهنوردی و ورزشهای خیلی سنگین. من هم دوست دارم مانند آنها باشم.
شروع فعالیت هنری نیوشا ضیغمی
بعد از فارغ التحصیلی در کلاس های بازیگری کانون سینماگران جوان شرکت کرد و از آنجا به مسعود جعفری جوزانی (کارگردان) برای سریال در چشم باد معرفی شد.او در مجموعهٔ تاریخی در چشم باد نقش یک دختر روستایی شمالی به نام رعنا را ایفا کرد.این سریال وقایع تاریخی و سیاسی سه دوره را نشان میداد.
ضیغمی با این سریال در سال 1382 وقتی 23 سال داشت اولین تجربه هنری خود را کسب کرد
شهرت نیوشا ضیغمی با سینما
بخت در یکی دو سال اول با او یار نبود و هیچکدام از فیلمهای اولیهاش اکران نشد. حتی «شوریده» هم که برای آن نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر شد، با چند سال تأخیر به اکران درآمد. «تردست» و … هم به همین شکل. یا اکران نشد یا بعد از چند سال.
در سال 1385 بالاخره این طلسم شکست. اکران تقریباً موفق فیلمهای «اخراجیها» و «پارکوی» نام نیوشا ضیغمی را بر سر زبانها انداخت.نیوشا ضیغمی درفیلم اخراجی ها در نقش دختری به نام نرگس به ایفای نقش میپرداخت.
«پارک وی » مطمئنا یکی از کارهای ارزشمند اوست به خاطر کار کردن با کارگردان بزرگی همچون فریدون جیرانی.اما نیوشا زیاد در بازی در این فیلم راضی نیست چون در زمان مونتاژ فیلم سکانس های خوب نیوشا را خذف کرده بودند.
پشیمانی نیوشا ضیغمی از بازی در فیلم های پارک وی و اخراجی ها 2
همچنین نیوشا ضیغمی در مصاحبهای که از او پرسیده شد آیا در فیلمی ایفای نقش کردهاید که رضایت نداشته باشید، در جواب گفت:
بله فیلم پارک وی و اخراجیها 2 را دوست ندارم چون با تمام احترامی که به کارگردان این دو فیلم قائل هستم ولی احساس میکنم در آن زمان میتوانستم نقش بهتر دیگری هم ایفا کنم.
این سخنان ضیغمی به علت محبوبیت فراوان اخراجی ها و پارک وی حواشیهایی برای ضیغمی و کارگردانان ان دو فیلم ایجاد کرد.
سال بعد هم با یکی دو فیلم پرمخاطب ازجمله «قرنطینه» و «توفیق اجباری» پای خود را در سینما محکم کرد.
از دیگر فعالیتهای مهم سینمایی او میتوان به بازی در «دموکراسی تو روز روشن»، «پرتقال خونی»، «گشت ارشاد»، «ایران برگر» و «خوب، بد، جلف» اشاره کرد.
نیوشا ضیغمی پس از 8 سال با مجموعه «راستش را بگو» یکبار دیگر در قاب تلویزیون دیده شد.
اگر بخواهیم به جوایز نیوشا ضیغمی اشاره کنیم، کارنامه او خالی از جایزهای معتبر است. این بازیگر فقط با بازی در فیلم شوریده به کارگردانی محمد علی سجادی و تهیهکنندگی جمال ساداتیان که محصول سال 1383 است، به عنوان نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برگزیده شده است.
قطع همکاری نیوشا ضیغمی با تلویزیون
13 آذر 1398 خانم بازیگر اعلام کرد ؛ امروز بعنوان کسی که همیشه سرم را بالا گرفتم و با افتخار عنوان کردم شروع کارم با صدا و سیما بوده ، اعلام می کنم نه تنها در تلویزیون کار نخواهم کرد بلکه به فرزندم هم اجازه تماشای برنامه های شما را نخواهم داد
کمکاری نیوشا ضیغمی
ازدواج و بارداری و شغل دوم و همه و همه دلایل کمکاری نیوشا ضیغمی در سینما بوده است. اما خود او اظهار میکند که اهداف بزرگتری دارد و دوریاش از سینما دلایل دیگری هم دارد. «خیلیها پرسیدند چرا کم بازی میکنی و کمکار شدهای؟ در حالی که به نظرم کار یک بازیگر فقط این نیست که تعداد فیلمهای بیشتری بازی کند. نیاز داشتم فکر کنم. در عین حال با مطالعه و فیلم دیدن به دانش خودم اضافه کنم… بیشتر از یک دهه است که در سینما هستم و حالا اگر قرار است دههای تازه را شروع کنم با یک دید تازه و به کمک اندوختهام از تجربههای گذشته اقدام میکنم.»
کلینیک زیبایی نیوشا ضیغمی
نیوشا ضیغمی چندی پیش با حضور عده کثیری از هنرمندان ازجمله محمدرضا شریفینیا، بهنوش بختیاری، رضا رویگری، آنا نعمتی و… کلینیک زیبایی خودش را افتتاح کرد. ضیغمی قبلاً هم این کار را انجام داده بود. اما به دلایل بروز مشکلاتی مجبور به تعطیلی آن شد. این بار با پشتوانه و تحقیقات بیشتری اقدام به افتتاح این کلینیک کرد. ضیغمی همواره اهمیت بسیاری به سلامت پوست و بدن داده و سعی میکند خدمات خوبی در این راستا به دیگران بدهد. او میگوید: «فکر میکنم در خوشبینانهترین حالت، نیوشا ضیغمی 60 ساله 10 تا کلینیک زیبایی دارد. احتمالاً آن موقع دیگر بازی نمیکنم و بیشتر درزمینهٔ تولید فیلم فعالیت دارم.»
که البته در ادامه صحبتهای قبلی نیوشا ضیغمی میآید: «… البته نه درزمینهٔ کارگردانی. چون فکر نمیکنم هیچوقت کارگردان شوم. ولی تهیهکنندگی و تولید فیلم را دوست داردم و قطعاً در آن سن پیشرفت زیادی در این زمینه کردهام.»
نیوشا ضیغمی در مورد علت افتتاح این کلینیک زیبایی میگوید: «مـن پیش از این، یک کلینیک زیبایی و سلامت پوست تاسیس کرده بودم که متاسفانه به دلیل بی درایتی و عدم مسولیت پذیری دکتری که دراین کلینیک با مـا همکاری داشت، ترجیح دادم این مرکز را تعطیل کنم. در هر صورت به دلایل اتفاقاتی که افتاد آن مرکز تعطیل شد و بعد از وقفهای که دراین میان ایجاد شد، تصمیم گرفتم کلینیک جدیدی را راه اندازی کنم.»
برخی رسانهها تهیهکنندگی فیلمهای سینمایی «چارسو» و «پرتقال خونی» را به نیوشا ضیغمی نسبت میدهند. اما آنطور از شواهد برمیآید تهیهکننده «پرتقال خونی» کس دیگری بوده و همسر وی تنها سرمایهگذار آن فیلم بوده است. بهعلاوه این در صورتی است که او و پولادخان آن موقع زن و شوهر نبودند و سر آن پروژه تازه مراتب آشناییشان فراهم شده است. اما گویا نیوشا ضیغمی بهتازگی برای تولید دو تلهفیلم تلویزیونی اعلام آمادگی کرده است.
مصاحبه خواندنی با نیوشا ضیغمی
در مسیر تجربه و شناخت
نیوشا : مدتهاست که دیگر در انتخابهایم به مسائل جدیتری نگاه میکنم. گذشته از سلیقه خودم که نقشهای متفاوت در سینمای خاص و به اصطلاح هنری را دوست دارم، دلم میخواهد سینمای بدنه خوب را دنبال کنم. به هر حال سینمای بدنه نیاز سینمای ماست و اصلا بد نیست که به آن شکل سینما هم پرداخته شود اما سینمای بدنهای را دوست دارم که به قولی آبرومند بوده و سر و شکل محکم و ساختاری مناسب داشته باشد.
آرش : در مقطعی نیوشا از بازیگری فاصله گرفت و به رغم آنکه پیشنهادهای بسیاری داشت، ترجیح داد بیشتر مطالعه کند و به خودش فرصت بدهد تا تصمیمهای تازهای بگیرد.
نیوشا : خیلیها پرسیدند چرا کمتر بازی میکنی و کمکار شدهای؟ در حالی که به نظرم کار یک بازیگر فقط این نیست که تعداد فیلمهای بیشتری بازی کند. نیاز داشتم فکر کنم، در عین حال با مطالعه و فیلم دیدن به دانش خودم اضافه کنم. بازیگری فقط جلوی دوربین رفتن نیست شما باید بدانید چگونه جلوی دوربین بروید. بیشتر از یک دهه است که در سینما هستم حالا اگر قرار است دهه تازهای را شروع کنم با یک دید تازه و به کمک اندوختهام از تجربههای گذشته اقدام میکنم.
آرش : این فرصتها لازم است تا شما در مسیر رشد قرار بگیرید. به هر حال هر کاری خودش تجربه است و مجموعه این تجارب به شما کمک میکند بهتر و بهتر شوید. این رمز و راز پختهتر شدن است. برای خود من هم تجربههایی که با همسرم داشتم باعث شده تا دانش و اندوخته بیشتری داشته باشم و بخواهم قدمهای بعدی را آگاهانهتر و درستتر بردارم. بدون این تجربهها نمیشود کار بهتری خلق کرد. البته به شرطی که از تجربههای قبلی بیاموزیم.
سرک به فعالیتهای یکدیگر
آرش : علاقه جدیام به سینما و نگاه جدیتر به این مقوله بعد از ازدواج با نیوشا در من ایجاد شد. پیش از آن یک بیننده و علاقهمند عادی آثار سینمایی بودم. وقتی دیدم همسرم چه میزان شور و علاقه به این هنر دارد، برای من هم بسیار جذاب شد و علاقه من به ایشان سبب شد تا من هم وارد گود شوم و بخواهم در کنارش فعالیت کنم.
نیوشا : راستش از زمانی که زندگی مشترکمان را شروع کردیم، نه تنها بیشتر با شکل کار هم آشنا شدیم بلکه به نوعی وارد کار هم شدیم و از تلاش یکدیگر حمایت کردیم. کار آرش خودش یک شکل قابل توجه از هنر آن هم نوعی از هنر بومی و ملی است که ارزش بسیاری دارد و من بارها از اینکه نگاه حمایتی به کار و امثال او وجود ندارد، گله کردهام.
آرش پولاد خان: کار من که در واقع تجارت من است، آمیخته با هنر است. شما نگاه کنید خلق این نقشهای زیبا و ظریف نیازمند وجود یک روح هنرمندانه در آن فرد است تا چنین آثاری را بسازد. هنر مقوله گستردهای است و من هم در این سالها دور از فضای هنر نبودم. سینما را خاصه با همسرم به شکل جدی دنبال کردهام.
نیوشا : این علاقه به کار یکدیگر کاملا دو طرفه است. خب به هر حال آرش در اصفهان متولد شده و این شهر با آن پیشینه تاریخی و هنریاش مهد بسیاری از چهرههای هنری بوده است. من هم متعاقبا از کاری که آرش در آن فعالیت میکند، لذت میبرم. با این حال فعالیت او به گونهای نیست که من به شکل جدی واردش شوم و مثلا قلمزنی روی نقره انجام بدهم. تنها به عنوان یک بازیگر که مخاطبانی دارم، میتوانم نگاهها را به سمت کار او معطوف کنم. در کنارش اما یک مخاطب جدی کارهای او هستم که از تماشای آنها لذت میبرم و تشویقش میکنم.
نیوشا : درباره آن سفر هنرمندان به برزیل با تمام حواشی به نظرم مهم این بود که یک قشر کاری خاص از یک قشر کاری دیگر حمایت کردند؛ یعنی فارغ از تمام مسائل، مهم این بود که در یک افتخار ملی شریک باشیم و از یک اقدام که میتوانست باعث سربلندی نام کشورمان شود، حمایت کنیم.
آرش : نقطه اشتراک ما در تماشای برنامههای ورزشی تلویزیون برنامه «نود» است! در واقع من همیشه با علاقه این برنامه را به خاطر اخبار فوتبال و دنبالکردن وضعیت تیمها و بازیها میبینم و نیوشا از نوع اجرای خاص و هیجانآور عادل فردوسیپور خوشش میآید و حاشیههای فوتبال را دنبال میکند. هنگام دیدن نود با هم اتفاق نظر داریم و این هم به خاطر کاراکتر ویژه و منحصر به فرد عادل فردوسیپور است.
نیوشا : بخشی از زندگی همه ما باید ورزش و توجه به سلامتی باشد. شاید هر یک از ما به بهانههای مختلفی از جمله نداشتن وقت، امکان رفتن به باشگاه، طولانی بودن ساعات کاری و. . . از آن فرار کنیم اما اگر با این دید که سلامتی نعمتی است که اگر از دست برود جبران شدنی نیست، به آن نگاه کنیم حتما روزانه دقایقی را به هر شکلی در هر جایی میتوانیم به آن اختصاص دهیم.
آرش : شخصا علاقه بسیاری به ورزش دارم. البته فوتبال به نوعی ورزشی است که همه ما به اندازهای آن را دوست داریم و بیشتر از هر رشته دیگری اخبارش را پیگیری میکنیم. فوتبال ملی هم که جای خودش را دارد. هر رشته ورزشی وقتی در قالب مسابقات ملی باشد باید از آن حمایت کرد حالا میخواهد کشتی باشد یا والیبال یا فوتبال و… . مهم افراشته شدن پرچم ایران بر سکوهای جهانی است. اگر انگشتان دستانم نمیشکست همین حالا هم بسکتبال را دنبال میکردم.
پوست یعنی زیبایی، زیبایی یعنی سلامت
نیوشا : فعالیت من در کلینیک زیباییام کاملا جدید و بخشی مهم از زندگی حرفهای من است. یعنی آن را به شکل تفننی دنبال نمیکنم. چند سال پیش به پیشنهاد خانم دکتری این کار را شروع کردم که به عللی این همکاری قطع شد و پس از مدتی خودم شخصا کلینیک شخصی خودم را راهاندازی کردم. در این مرکز خدمات و مشاورههای زیبایی برای سلامت پوست از سوی متخصصان ارائه میشود و من خودم از مراجعان آن هستم.
آرش : قبل از ازدواج چنین مسائلی برای من اهمیت نداشت اما ازدواجم با نیوشا منجر شد برایم مهم شود. در حالحاضر فکر میکنم شما باید در هر کاری و جایگاهی که هستید رسیدگی به سلامت خودتان را مهم بدانید. من یکی از مخالفان غذاهای دریایی بودم اما نیوشا به من گوشزد کرد که نوع تغذیه سلامت چقدر میتواند در بهبود وضعیت پوست اثرگذار باشد و حالا من هم بیشتر به زیبایی و تناسب اندام و رسیدگی به ظاهر توجه میکنم.
نیوشا : درست است که بازیگرها به خاطر شرایط کاری و گریمهای سنگین باید بیشتر مراقب ظاهر و سلامت پوست و موی خود باشند اما این مساله فقط مختص بازیگرها نیست و خوب است که همه نشاط، سلامت و زیبایی را تجربه کنند. برای من مهم است در کلینیک چه خدماتی ارائه میشود چون به هر حال بخش عمدهای از مراجعان آنجا به خاطر لطفی که به اسم من دارند، به آنجا میآیند و من خواستهام تا هرآنچه برای من انجام میشود برای مراجعان نیز انجام شود.
آرش : به نظرم سلامت و ظاهر مناسب چیزی است که همیشه با شما هست و این بسیار مهم است که روحیه خودمان را خوب حفظ کنیم. وقتی روحیه خوبی داشته باشید قطعا برای اطرافیان شما نیز خوب خواهد بود. الزاما ربطی به این ندارد که شما چهره خاصی داشته باشید، مهم این است که شما به خودتان اهمیت بدهید و آراسته باشید.
ازدواج یعنی مسئولیت
نیوشا : آبان امسال، پنجمین سالگرد شروع زندگی مشترکمان است؛ تجربهای که برای من بسیار لذتبخش بوده است و خوشحالم که این مسیر را انتخاب کردهام. اوایل بعضیها میخواستند مرا منصرف کنند و با این نگاه که چون بازیگرم و ازدواج و مسوولیتهای جدیدش ممکن است در کارم خلل ایجاد کند، مرا میترساندند. حتی حالا هم گاهی بعضیها از من میپرسند میخواهی از سینما بروی؟
آرش : زندگی مشترک چه برای مرد چه برای زن مسوولیت بسیار سنگینی است اما مهم این است که بتوانیم تعادل داشته باشیم. اگر هر دو نفر به یک مسیر و هدف فکر کنند، نه تنها زندگی بهتری خواهند داشت بلکه کمک حال هم نیز خواهند بود.
تکیهگاهی از جنس عاطفه
آرش : یکی از ویژگیهای قابل توجه نیوشا توانایی خوبش در مشاوره دادن است و هر زمان که با او صحبت میکنم، دلگرم میشوم. اینکه میگویند پشت سر هر مرد موفق یک زن خوب و همراه است، واقعیتی است که من کاملا درک کردهام.
نیوشا : به نظر من زن و مرد باید تنها حامیان واقعی همدیگر باشند. زن اگر به بالاترین مدارج پلههای ترقی هم برسد باید تکیهگاهی به نام مرد داشته باشد. من در این سالهایی که ازدواج کردهایم، هرجا به کمک احتیاج داشتم و عرصه را تنگ دیدم، با آرش در میان گذاشتم. آرش حتی به خاطر آنکه هوای مرا داشته باشد و به خاطر علاقهای که به سینما دارم، وارد کار سینما و این حیطه شد و حتی ضرر هم کرد و حاشیههایی نیز برایش درست شد.
ستارههای خانهدار
نیوشا : روحیه بلندپروازی دارم که باعث شده بخواهم تجربههای مختلفی را از سر بگذرانم. به خاطر همین است که در کنار سینما و بازیگری، دفتر تولید فیلم و کلینیک زیباییام را نیز اداره میکنم اما این مشغلههای وقتگیر باعث نشده از کارهای خانهام غافل شوم. نمیخواهم سالها بعد حسرت اینکه میتوانستم کاری که دوست دارم را انجام بدهم اما انجام ندادم، به دلم بماند.
آرش : شاید نگاه بیرونی و عادی مردم این باشد که بازیگرها به شکلی زندگی مرفهی دارند و اصلا خیلی کارهای روتین را انجام نمیدهند اما نیوشا یک خانم خانهدار واقعی است. او کارهای حرفهای خودش را دنبال میکند و در عین حال به تمام کارهای خانه میرسد و هنگامی که آشپزی نمیکند هم به من و کارهایم کمک میکند. گاهی او بسیار بیشتر از من کار میکند و اینطور نیست که به خاطر مشغلههای بیرونی، مسوولیتهای خانگیاش را فراموش کند.
همه چیز تاریخ مصرف دارد،حتی وب بودن!
مارلون براندو با آن همه عظمت الان کجاست؟ سوپراستاری، تاریخ دارد. حتی عمر و زندگی ما یک زمان محدودی است و باید فکر کنیم که بعد از خودمان میخواهیم چه اثری به یادگار بگذاریم. فقط یک اسم یا یک اثر ماندگار؟ برای همین به کسی که از من متنفر است احترام میگذارم. حسادت را دوست ندارم و حس میکنم حسادت بخشی از انسان است و در همه ادیان تاکید شده که آن را از خودتان دور کنید. آدمی که نمی خواهد تلاش کند و گناه عدم توانایی خود را به گردن دیگران میاندازد، سرشار از حسادت میشود. رسیدن به هرچیزی سخت است، رسیدن به قله یک کوه سختتر است یا قدم زدن در دامنه آن کوه؟ قطعا به بالا رسیدن خیلی تلاش میخواهد و باید مسیر سختی را بگذرانی. کسی نمیتواند پول بدهد تا به آن بالا برسد. هرکسی میتواند وب باشد. یک خیاط ماهر، یک آشپز، یک بازیگر، یک ورزشکار… در هر رشتهای باید تلاش کنی و وب شدن کار راحتی نیست. فردی که شاخص میشود خلاقیت داشته و توانسته استعدادهای خود را پرورش دهد.
به راحتی هتک حرمت نکنیم
چندوقتی است متاسفانه اتفاقهای ناخوشایندی در جامعه هنری میافتد. لادن طباطبایی چندوقت قبل در برنامه هفت حرف جالبی زد، گفت: من دختر یک خانواده هستم، مادر یک فرزند هستم و نقشهای مختلفی دارم.
برای کارم زحمت کشیدهام و شبانه روز تلاش کردهام. من ناراحت میشوم هنرمندی مثل لادن به راحتی از بازیگری خداحافظی میکند و آب از آب تکان نمیخورد. چرا باید یک هنرمند این همه رنجیده خاطر باشد و ما ناراحت نباشیم. کسی میآید و به تمام خانمهای سینمای ایران توهین میکند. خانمهایی که یا مادر هستند یا همسر یا فرزند یک خانواده. آیا تهمت زدن و هتک حرمت به این خانمها به همین راحتی است؟ این مرا آزار میدهد و دلم میشکند. این اتفاق میافتد و با یک عذرخواهی حاشیهای همه چیز تمام میشود. این را گفتم که به اینجا برسم، خانمهای بازیگر میآیند و بیانیه میدهند، ای ایها الناس! ما اگر خانه نشین شدیم و کار نمیکنیم دلیلش این است که تن به خیلی چیزها ندادهایم! منظور این خانمها چه بوده؟ من شرعا همسر یک آدم هستم و شرم دارم از نوشتههای روی سایتها و خبرها و گاهی دلم نمیخواهد آرش بعضی از این خبرها را بخواند. شرمآور است و دلم میخواهد بگویم موفقیت دیگران را با بی عرضگیهای خودمان زیرسؤال نبریم.
همیشه معتقدم آدم یک بار زندگی میکند؛ چه لزومی دارد برای خوشایند دیگران به چیزی تظاهر کنم. من ازدواج نمیکردم مگر زمانی که فردی را پیدا کنم که تمام معیارهایی که دوست دارم را داشته باشد. شغل و درآمد داشتم و زندگیام را میکردم و میتوانستم تنهایی زندگی را اداره کنم. اما وقتی با آرش آشنا شدم دیدم او یک همراه است.
با هم قدم برمیداریم، نه من سد راه او هستم نه او سد راه من. نه قرار است من بار مشکلاتم را روی دوش او بگذارم نه او روی دوش من. نه قرار است من سکوی پرواز او باشم نه او سکوی پرواز من. بنابراین در کنار هم قدم برمیداریم و زندگی ما مساوی است. اهدافی برای ۱۰سال آینده داشته و زندگی پویا را دوست داریم. من پرتوقع هستم و به بعد از امروز فکر میکنم.
در هر کاری موفق شدن سخت است
البته که آدم مضطرب میشود اما زندگی را برای خودم زهر نمیکنم و از لحظه هایم لذت میبرم. یک کوهنورد هم در بین راه زمین میخورد، شاید پایش پیچ بخورد، خسته و کلافه میشود اما بازهم به راهش ادامه میدهد. یک روزی با آقای مهدوی کیا با هم یک مصاحبه مشترک داشتیم؛ شما هم میدانید که نصف پسر بچهها دلشان میخواهد فوتبالیست شوند و دختر بچهها هم میخواهند بازیگر شوند اما هیچ کس نمی داند که این حرفه ها به همین راحتی به دست نمی آید. همه همان ۹۰دقیقه دویدن و همان چندساعت جلوی دوربین را می بینند. آقای مهدوی کیا میگفت من آنقدر تمرین میکردم و میدویدم که از حال میرفتم و نفس کشیدن برایم سخت میشد. برای من خیلی جالب بود و که فوتبالیست شدن این همه سخت است. شاید آقای مهدوی کیا هم نمیدانست که بازیگر شدن چقدر سخت است. حتی یک زندگی خوب داشتن هم سخت است.
از لحظه لذت می بریم
امیدوار هستم. به خاطر نداشتههایم خودم را عذاب نمیدهم و معتقدم دست بالای دست زیاد است. شاید اوایل آرش جا میخورد، او درک میکند که من هم مثل بقیه آدمها هستم، گریه میکنم، خسته میشوم و همیشه مثل جلوی دوربین در کمال سلامت و شادابی نیستم. اعتقاد دارم اگر یک زن در اوج قدرت هم که باشد، حتی رئیس جمهور یک مملکت هم باشد باز هم نیاز دارد که به کسی تکیه کند. قبول کردم که آرش قویتر از من است و به او تکیه کردم. او قطعا از من قویتر است و از درون به این معتقدم. من یک زن هستم و قرار نیست یک زن که به قدرت میرسد و موفق میشود، مرد شود. باید یک زن قوی باشم.
من ادای مردها را در نمیآورم برای همین به مشکل برنمیخوریم. اگر راه بروم و بگویم من نیوشا ضیغمی هستم، قطعا او هم اعتراض میکند و میگوید هستی که هستی… مثلا یک زن با یک سوپراستار مرد ازدواج کند و هر روز بشنود که من وب هستم من… این من! من! اصولا ریشه هر خانهای را نابود میکند… اگر من شکست بخورم آرش هم شکست خورده پس دیگر نمیگویم من… ما موفق هستیم و از لحظه لذت میبریم.
اگر بخواهید کارنامه کاری تان را مرور کنید فکر می کنید کدام شخصیت از کدام فیلم برایتان محبوبیت بیشتری دارد؟
به «شوریده» و نقشی که در این فیلم بازی کردم علاقه خاصی دارم. نقشی درونی خاص که بسیار حسی بود. در میان فیلم های تجاری کارنامه کاریم به «توفیق اجباری» علاقه دارم. فیلم «پرتقال خونی» هم فیلم خوب و حرفه ای است و جزو فیلم های محبوبم است و اثر حرفه ای و قابل دفاعی است.
در میان نقش هایی که تا به حال بازی کرده اید کدامیک به لحاظ شخصیتی به شما نزدیک تر است؟
هرکدام از نقش هایی که یک بازیگر بازی می کند شامل بخشی از ویژگی های درونی بازیگر است. برای من که به شیوه حسی بازی می کنم نزدکی کردن نقش با ویژگی های خودم خیلی مهم است. بنابراین هر کدام از فیلم هایی که تا به حال بازی کردم بخشی از ویژگی های شخصیتی من را در خودش دارد. به لحاظ شخصیتی آدمی آرام هستم که همیشه از جنجال و ایجاد چالش با دیگران پرهیز می کنم.
معمولا در سینماهای ایران رسم شده است برخی از سوپراستارها حین بازی در فیلم، اظهارنظرهای شخص خودشان را وارد فیلمنامه می کنند.
در این زمینه کارگردان و نویسنده نقش مهم و کلیدی دارند؛ اگر نویسنده و کارگردان حرفه ای و کاربلد باشد نیازی ندارد که به توصیه و دخالت های بازیگرش گوش دهد. بنابراین بازگیران سوپراستار در این قضیه مقصر نیستند و کارگردان مقصر است. اگر نویسنده و کارگردانی به کارش اشراف داشته باشد به کسی اجازه دخالت در کارش را نمی دهد. البته در برخی از مواقع بازیگر یک سری ایده در مورد بهتر شدن نقش ارائه می کند که کاری درست و خوب است و بازیگران حرفه ای در بخش دورخوانی ایده های زیادی را ارائه می کنند.
اگر کارگردانی در کارش مدیریت داشته باشد هیچ بازیگری اجازه دخالت به خودش را نمی دهد. آیا به طور مثال بازیگری در فیلم بهرام بیضایی به خودش اجازه دخالت می دهد؟ مطمئنا خیر.
چقدر اعتماد کارگردان به بازیگر باعث موفقیت فیلم و نقش می شود؟
رخ دادن این مسئله بستگی به شجاعت و ریسک کارگردان دارد که چنین اعتمادی را به بازیگر انجام بدهند. خیلی از مواقع این ریسک و شجاعت کارگردان جواب می دهد و بازیگر به خوبی توانایی خودش را نشان می دهد.
آیا این نکته را قبول دارید که در حوزه نقش های مناسب بازیگران زن در سینمای ایران با نقش های محدودی مواجه هستیم.
این مسئله از ضعف های اساسی سینمای ایران محسوب می شود. اغلب فیلم نامه ها شخصیت اصلی شان مردان هستند و فرصت نشان دادن توانایی های زنان در این فیلم ها کمتر به وجود می آید و معدود فیلم نامه هایی که در آنها شخصیت زنان به درستی پرداخته شده باشند به بازیگران خاصی برای بازی پیشنهاد می شود.
به چه دلیل بعد از حضور در مجموعه «در چشم باد» دیگر در تلویزیون بازی نکردید؟
علاقه دارم تجربه حضور دیگری در تلویزیون داشته باشم و به این قضیه هم فکر می کنم اما برای حضور مجددم در تلویزیون باید پیشنهاد مناسبی انجام شود. پروسه ساخت یک مجموعه تلویزیونی طولانی مدت است و باعث دور شدن از فعالیت سینمایی می شود و باید پیشنهاد تلویزیونی خوب باشد که ارزش این جدایی موقت از سینما را داشته باشد.
آیا هنوز هم علاقه دارید نقش های تین ایجری بازی کنید؟
الان تمام هدفم بازی در نقش های آبرومند و قابل دفاع است. پیر یا جوان بودن نقش در در جه دوم اهمیت قرار دارد.
با این حساب کمیت نقش های پیشنهادی برایتان چندان اهمیت ندارد؟
در فیلمی مثل «ایران برگر» مسعود جعفری جوزانی وجود دارد که یازده سال بعد از «در چشم باد» دوباره با ایشان همکاری کردم؛ طول نقش چندان بلند نبود اما فضای کار من را مجاب کرد که در این فیلم بازی کنم. کیفیت فیلم نامه، تیم بازیگری و نوع کارگردانی جوزانی باعث شد که با خیال راحت در «ایران برگر» بازی کنم و دینم را به ایشان ادا کنم. برخی از کارها ارزش قبول کردن ندارد و آنها را قبول نمی کنم.
چندین فیلم آماده اکران هم دارید…
فیلم «حیرانی» به کارگردانی علی عظیم زاده را دارم که در آن نقش یک مددکار اجتماعی که برای معلولین کار می کند را بازی می کنم. در این فیلم امین حیایی و حدیث میرامینی حضور دارند. فیلم «ما همه گناهکاریم» به کارگردانی حسن ناظر دیگر فیلمی است که به زودی روی پرده می رود و در این فیلم نقش زنی را بازی می کنم که به لحاظ روحی نامتعادل است و زندگیش پر از تنش و درگیری است و به صورت اتفاقی با معلم سابق زبان انگلیسی اش دچار چالش می شود؛ این فیلم یک تریلر روان شناسی محسوب می شود.
در «مغز نارنجی» به تهیه کنندگی علی عطشانی هم حضور داشته اید.
«مغز نارنجی» به کارگردانی مهدی خسروی فضای خاص و متفاوتی دارد و در دو بخش رئال و فانتزی تصویرسازی می کند. درواقع این امر تجربه جدیدی در سینمای ایران محسوب می شود. در این فیلم نقش رئال دختری را بازی می کنم که در گذشته نامزدی داشته است. خیلی علاقه دارم که متوجه شوم چقدر تلفیق دو فضای رئال و جلوه های ویژه موفق شده است.
میانه تان با سینمای روز دنیا چطور است؟
معمولا فیلم های خوب خارجی را می بینم. مدتی پیش فیلمی از تام هاردی با عنوان «چهارمین بچه» دیدم که هاردی در آن نقش آدمی را بازی می کند که اصالتی روسی دارد و ته لهجه اش از زبان روسی استفاده می کند و واقعا بازیش معرکه و بی نظیر بود. وی با این فیلم و حضورش در «مکس دیوانه» نشان داد در حال حاضر جزو بهترین های سینمای هالیوود است و بازیش با بازی دیگران متفاوت است.
همیشه به کودکان و بچه ها علاقه داشته ام و هر کاری که از دستم بر می آید برای کودکان انجام می دهم و به عنوان سفیر کودکان کار مشغول فعالیت هستم و سعی می کنم برای کمک به این کودکان قدم بردارم.
ارزیابی کلی تان از کارنامه بازیگری تان چطور است؟
در ابتدای دهه هشتاد تعداد زیادی فیلم بازی کردم که یا اکران نشدند و یا اکران محدودی داشتند. یادم می آید در آن سال ها هشت فیلم اکران نشده داشتم. از طرفی برخی از این فیلم ها چندان مورد سلیقه ام نبود. با دو فیلم «شوریده» و «حس پنهان» دو بار کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم فجر شدم.
به همین دلیل و برای اینکه شرایط کاریم مشخص شود در حدود یک سال و نیمی بازی نکردم و تلاش کردم بفهمم که به چه نحوی باید با مخاطبانم برخورد داشته باشم و آنها چه ذهنیتی از من دارند. البته بعد از اکران شدن فیلم هایم در سال های قبل تا حدی متوجه نظرات مخاطبان درباره کارنامه بازیگریم شدم. امروز با فراغت و تمرکز بهتری می توانم از میان پیشنهادات انتخاب کنم.