در کنار قهرمانهای خوب قصه، بدمنها یا همان شخصیتهای منفی ماجرا، گاهی آن قدر خوب از پس نقششان برمیآیند که بعضی وقتها دلتان میخواهد جریان به نفع آنها پیش برود.در این مطلب از بازیگرنیوز به معرفی بازیگران مرد نقش منفی میپردازیم.
پوریا پورسرخ در کدام فیلم نقش منفی داشت؟
حامد کمیلی در کدام سریال نقش منفی داشت ؟
محمود پاک نیت در کدام سریال نقش منفی داشت ؟
داریوش سلیمی از بازیگران مرد نقش منفی است ؟
در سینمای دهه 60 و حتی تا میانه های دهه 70 عموم فیلم هایی که نقش منفی داشتند همان هایی بودند که یا نقش منفی یک منافق و ضدانقلاب و افسر عراقی بود یا رئیس قاچاقچیان مواد مخدر و تروریست. نقش هایی که عموما فقط کافی بود بدون هیچ کار اضافی خاصی فقط بد باشند، سر دیگران شیره بمالند، آدم خوب ها یا مردم بی گناه را هدف پلیدی های خود قرار دهند، لبخندهای فاتحانه بزنند و خود را غیرقابل دستگیری یا کشته شدن بدانند ولی سر بزنگاه و در دقایق پایانی فیلم قهرمان همیشه پیروز سر برسد و در چند دقیقه تار و مارشان کند! در دوره جدید هم که عموما آدم ها یا نسخه های به روز شده همان آدم بدهای قبلی اند یا خیلی خاکستری شده اند.
نمونه هایی که در ادامه به سراغ شان رفته ایم بخشی از معدود بازیگران مرد نقش منفی درست و حسابی سینمای ایران پس از انقلاب هستند که توانسته اند از قالب های کلیشه ای و معمول نقش های منفی خود را رها کنند و با داشتن حداکثر تاثیرگذاری در روند داستان تبدیل به نمونه های موفقی در این زمینه شوند.
نگاهی بر بازیگران مرد نقش منفی در سینما و تلویزیون
شهاب حسینی
در سریال شهرزاد از بازیگران مرد نقش منفی
قباد بیشک یکی از سه نقشآفرینی برتر کارنامه شهاب حسینی در تمام عمرش است. حسینی که متخصص ایفای نقشهای باورپذیر و متفاوت است، با قرارگیری در مقابل فرهاد به عنوان یک رقیب عشقی و در جهت به دست آوردن شهرزاد، به معنای واقعی کلمه به ضدقهرمانی محبوب تبدیل شد. رفتار و نوع بیان و اجرای جزئیات توسط شهاب حسینی آنقدر دقیق بود که مخاطب با وجود اینکه میدانست قباد با توطئه بزرگ آقا وارد زندگی شهرزاد و فرهاد شده و عملا زندگی این دو را نابود کرده است، اما باز هم این شخصیت را دوست داشت و بیراه نیست اگر بگوییم جزو معدود دفعاتی بود که طرف ضدقهرمان را میگرفت. قباد دوستداشتنی و البته ترسناک سریال «شهرزاد» به نوعی شاید بهترین نقش منفی ایران در سالهای اخیر باشد.
پوریا پورسرخ
در سریال کیمیا از بازیگران مرد نقش منفی
مثلا نقش منفی بود. چرا مثلا؟ مخاطب برخلاف دیگر بدمنها چندان از این شخصیت متنفر نمیشد، او را قربانی میدید و اتفاقا مقابل شخصیتهای مثبت قصه که مدام در حال تخطئه شخصیت او بودند، گارد میگرفت. این تضادی که در شخصیت آرش وجود داشت و برخورد جالب مخاطبان با آن، این شخصیت را به یکی از آن خاکستریهای جذاب بدل کرده است. او که همیشه هدف برایش وسیله را توجیه میکرد چه در زندگی خانوادگی و چه در مسائل کاری و سیاسی همیشه منافع خود را ارجح میدانست و به سیاق پدرش با مسائل برخورد میکرد.
شهرام حقیقتدوست
در سریال خط قرمز از بازیگران مرد نقش منفی
رفیق ناباب بودن، اعتیاد داشتن، دروغگویی و دزدی همه ویژگیهای منفی است که میتواند از یک شخص، بدمن تمام عیار بسازد. نقش ناصر در سریال خط قرمز واجد تمام این ویژگیها بود، اما در عین بد بودن پیوستگی با مخاطب ایجاد میکرد که ناشی از گذشته تلخ او بود. در واقع ناصر، قربانی شرایط خانوادگی و تنهایی محضی بود که با آن دست و پنجه نرم میکرد و به همین دلیل بسیاری از بینندهها برای او که مسبب بسیاری از بدبختیها در زندگی شخصیتهای سریال بود، دل میسوزاندند.
رحیم نوروزی
در سریال پس از باران از بازیگران مرد نقش منفی
سریال پس از باران سریالی بسیار خاطرهانگیز برای ایرانیهاست. اما یکی از بهترین نقش های منفی ایرانی تاریخ سینما و تلویزیون مربوط به این سریال است. فرخ که نقش جوانی او را رحیم نوروزی و نقش میانسالیاش را جهانگیر الماسی بازی میکرد، از آن شخصیتهای منفوری بود که برای رسیدن به اهداف شوم خود و گرفتن انتقام هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد.
پیام دهکردی
در سریال گاندو از بازیگران مرد نقش منفی
هاشمیان که به عنوان یک جاسوس معروف در گاندو حضور داشت، این نقش را آن قدر شبیه شخصیت واقعیش ایفا کرد که برای مخاطبان جالب و جذاب بود، بهویژه لحن و سادگی ظاهری که او از خود بروز میداد و در باطن ماجرای دیگری در جریان بود.
جواد گلپایگانی
در سریال آینه عبرت از بازیگران مرد نقش منفی
معروفترین و دیرینهترین شخصیت معتاد تلویزیون همین آتقی سریال آینه عبرت است. سریال آینه عبرت هنوز هم برای بسیاری خاطرهانگیز است و خیلیها شخصیت متفاوتی که گلپایگانی با لحن معتادگونه و قامت خمیده برای آتقی خلق کرده بود را به خاطر میآورند. آتقی را البته نمیتوان جزو آن بدذاتها دستهبندی کرد، او به این راه کشیده شد اما همچنان انسانیت در وجودش بیدار بود.
کامبیز دیرباز
در سریال تب سرد از بازیگران مرد نقش منفی
پیمان، بچه دزد و معتاد بود. از آن خلافکارهای لمپن که به خاطر طبقه اجتماعی که آن را نمایندگی میکرد، بیان خاصی هم داشت. همین بیان و به کار بردن تکیهکلامهایی مثل بچهپاستوریزه و… باعث شد، پیمان در ذهن بسیاری بماند. این نقش دیرباز را بیش از پیش، به عرصه تصویر معرفی کرد و تا مدتها با نقش منفی در ذهن مخاطبان جا انداخت.
مصطفی طاری
در سریال سفر سبز از بازیگران مرد نقش منفی
غلام از آن نقشهایی است که یک شخصیت منفی همه چیز تمام را به تصویر کشیده است. او ابتدا باعث جدا شدن فرزند یک خانواده از آنها میشود و بعد از بازگشت آن بچه، بازهم به دنبال سودجویی خودش است. این شخصیت در زندگی خانوادگیاش هم در بدی کم نمیگذارد و دست بزن، اعتیاد و هرچه بدی است را یک جا دارد.
مهدی فخیمزاده
در سریال خواب و بیدار از بازیگران مرد نقش منفی
لحن و چهره اصغر کپک جزو ماندگارترین نقشهایی است که در گروه ضدقهرمانها قرار میگیرد. فخیمزاده در خواب و بیدار علاوه بر لحن و حس ویژهای که دارد، با چهرهاش به اصغر جان بخشید و او را به یکی از منفورهای محبوب تبدیل کرد.
حامد کمیلی
در سریال اغما از بازیگران مرد نقش منفی
وقتی در رمضان سال 1386 سیروس مقدم با چند پزشک جراح و یک بیمارستان به تلویزیون آمد، هیچکس فکرش را نمیکرد این سریال اولین و شاید بهترین سریال ماورایی تلویزیون باشد. دکتر طه پژوهان یک پزشک مومن، متعهد و متخصص بود که با ورود شخصیتی به نام الیاس به زندگیاش و تاثیر او رفته رفته رفتار و اعمالش تغییر کرد؛ بطوریکه دکتر پژوهان به جایی رسید که فرائض دینی خود را کنار گذاشت و اغلب به درمان و جراحی رایگان تبهکاران و افراد غیر صالح رو آورد. رفته رفته در نیمه دوم داستان مشخص شد الیاس که دکتر پژوهان کاملا مسخ او شده بود، کسی نیست جز شیطان!
مهرداد صدیقیان
در سریال سقوط یک فرشته از بازیگران مرد نقش منفی
نیما تداعیگر شیطان در این سریال بود؛ شخصیتی که دختر مذهبی را با خود همراه کرده و او را وادار به انجام بسیاری از گناهان میکند. تیپ شخصیتی نیما هم جذابیتی داشت که در آن مقطع مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد و بهواسطه همان شخصیت بیننده کمتر غافلگیر میشد.
هادی مرزبان
در سریال پهلوانان نمیمیرند از بازیگران مرد نقش منفی
قاتلی در سیاهی عنوان خوبی برای شخصیت پهلوان اسد است. او که نام پهلوان را یدک میکشید از مرام پهلوانی به دور بود و با آزی که داشت، خون رفقایش را میریخت و میخواست به جایگاهی بالاتر از آنچه داشت برسد. این شخصیت تا پایان قصه چهره اصلیاش رو نشد و مخاطب را غافلگیر کرد. مرموز بودن پهلوان اسد، آن سبیلهای بناگوش دررفته و چشمان پرخونش، او را به یکی از لعنتیهای جذاب تبدیل کرد.
محمدعلی کشاورز
در سریال هزاردستان از بازیگران مرد نقش منفی
لاتی که همه از او حساب میبردند، این یکی از شاخصههای شعبان استخوانی است که کشاورز با ایفای نقش او و بیکلگیهایی که داشت، به آن جان چندباره بخشید. این نقش که اشارههایی به شخصیت شعبان بیمخ که در دهه 30 بود هم داشت، جزو ماندگارترین شخصیتهایی است که با وجود منفی بودن آن، هنوز که هنوز است دوستداشتنی است.
صالح میرزا آقایی
در سریال بانوی عمارت از بازیگران مرد نقش منفی
حضرت والا در این سریال ابتدا نقش شخصیتی را ایفا کرد که حس خانوادهدوستی و یک فرد حامی را به بیننده منتقل میکرد اما رفتهرفته حسادت او به پسرعمویش که به شازده معروف بود باعث شد تا حضرت والا بخش سیاه نقش و شخصیتش را بروز دهد و در ادامه بیننده را با شخصیت دوگانهای مواجه میکند که بین وجه مثبت و منفی او میماند.
محمود پاکنیت
در سریال روزی روزگاری از بازیگران مرد نقش منفی
یک راهزن خوشزبان، این شاید اولین تعبیری است که میشود در وصف حسامبیگ گفت. او در روزی روزگاری راهزنی بود که تکیهکلام معروفش یعنی «گوشتو میبرم میذارم کف دستت» تا مدتها بین مردم میچرخید و استفاده میشد.
پاکنیت آنچنان از پس این نقش برآمد که خیلیها هنوز که هنوز است او را به اسم حسامبیگ صدا میکنند.
در سریال خانهای در تاریکی از بازیگران مرد نقش منفی
محمود پاکنیت را در سالهای اخیر عموما در نقشهایی مثبت و حتی خنثی شاهد بودهایم و به این دلیل بازی در مجموعه «خانهای در تاریکی» انتخابی متفاوت و خاص در کارنامهاش محسوب میشود. او در این مجموعه در نقش میرزا بهادر، شاهزادهای قاجاری است که سرشار از عقدهها و حسرتهای درونی بوده و این کمبودهای روانی را بر سر افراد ضعیفتر از خودش خالی میکند. او شخصیتی زنستیز و بشدت ستمگر بود و تماشای صحنههای آزار رساندن او به زیردستان و حتی همسرش بسیاری از مخاطبان را آزرد.
علی نصریان
در سریال سربداران از بازیگران مرد نقش منفی
او نقش قاضی را داشت که در سالهای دور در سریال سربداران، اغلب با احکامش با مغولان همراه میشد و نفع خود را میبرد. اما ویژگیای که باعث جذابیت نقش او میشد، مهارتش در سخنوری و پیچاندن ماجرا به نحوی بود که حتی شاکیان و مخاطبان هم متوجهش نمیشدند و او با رندی کارش را پیش میبرد.
مهدی فتحی
در سریال امام علی (ع) از بازیگران مرد نقش منفی
چه کسی است که بازی قدرتمند مهدی فتحی در عمروعاص را از خاطر برده باشد؟ بازیای که در جلوهگری زیرکی و آبزیرکاهی این شخصیت نقش بسزایی داشت.
این بازیگر با فن بیان فوقالعادهاش دیالوگهای آهنگین میرباقری را باصلابت و قدرت بیان میکرد و با بازی در این نقش، بهترین اثر کارنامهاش را خلق و ماندگار کرد.
محمد فیلی
در سریال مختارنامه از بازیگران مرد نقش منفی
شاید شنیده باشید که فیلی بازیگر این نقش گفته است فرزندان او بعد از دیدن بازی پدرشان در هیات شمر برای مدتی با او حرف نمیزدند. این یعنی بازیگر کارش را بهدرستی به انجام رسانده و تصویر باورپذیری از این شخصیت منفور تاریخ مذهبی ما ارائه کرده است.
او با ایفای صحیح این نقش پلیدی، شقاوت و بدذاتی را که همیشه از شمر در ذهنمان داشتیم، مقابل چشمان به نمایش گذاشت و بازی در این نقش را خاطرهها ثبت کرد.
حسن پور شیرازی
در سریال نرگس از بازیگران مرد نقش منفی
پدری مستبد و سنتی کـه از زورگوییهاي او، خانواده و زیردستانش در عذاب بودند. همـه از جذبه شوکت میترسیدند و این قلدری در کلام و بازی هنرپیشه این نقش هم بـه خوبی جلوهگر شده بود.شوکت دوست داشت خانوادهاش در همان مسیری حرکت کنند کـه او می خواهد. این شخصیت برای بـه کرسی نشاندن حرفش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد. بازی پورشیرازی و ویژگیهاي خاصی کـه برای این شخصیت تعریف شده بود، وی را بـه پدر خوانده اي بدل میکرد کـه همان گونه در ذهنها مانده اسـت.
داریوش سلیمی
داریوش سلیمی اکثرا نقش های منفی بازی کرده است و خودش هم می گوید نقش منفی را خیلی دوست دارم و تواناییهام در این نقش خیلی زیاد هست و من از بازی در نقش های منفی کاملاً راضی هستم و از ایفای این گونه نقش ها لذت می برم.
حسین سحرخیز
در سریال ریحانه از بازیگران مرد نقش منفی
حسین سحرخیز در مجموعه «ریحانه» در نقش مامور ساواکی است که شمایلی ترسناک و بسیار با نفوذ دارد. او از آن دست شخصیتهایی است که در راه رسیدن به منافع شخصی و اهداف خود از قربانی کردن دیگران هیچ ابایی ندارد و برای به دست آوردن آسیه، دختر خالهاش (با بازی مرجان محتشم) خانوادهای را بر باد میدهد و با انواع و اقسام شکنجهها شوهر جوان و انقلابیاش را هم به شهادت میرساند. سحرخیز در این مجموعه تقریبا هیچ ویژگی مثبتی نداشت و از آن دست شخصیتهای به معنای واقعی کلمه منفی بود!
فرهاد اصلانی
در سریال مختارنامه از بازیگران مرد نقش منفی
ابن زیاد از آن شخصیتهایی است که خباثت را به حد اعلا دارد. این شخصیت تاریخی که از هر نظر یک ضدقهرمان تمام عیار است، در نهایت مکر و پلشتیاش به خود او بازمیگردد و به بدترین شکل کشته میشود.
بازی در چنین نقشی با وجود تمام نفرتی که میتواند در دل مخاطب ایجاد کند، برای هر بازیگری فرصت ارزندهای است.
فرصتی برای دیده شدن و به رخ کشیدن تواناییهایش در ایفای نقش منفی که اغلب برای هنرپیشه جای کار بیشتری دارد. این شخصیت از قدرت و بیرحمی به ذلت و بیماری میرسد و به همین خاطر بازی در این خط پرنوسان برای اصلانی فرصت بود و او این نقش را با توانایی تمام به تصویر کشید. پیش از او هم داریوش فرهنگ در «معصومیت از دست رفته» این نقش را به خوبی ایفا کرده بود.
بهزاد فراهانی
در سریال امام علی (ع) از بازیگران مرد نقش منفی
یکی از آشکارترین ویژگیهای فراهانی در این نقش، نمایش خباثت و حیلهگری معاویه به یکی از بهترین اشکال ممکن بود. البته که صدا، لحن و مهارت او در فن بیان هم برای این امر به کمکش آمد.
رضا خندان
در سریال مختارنامه از بازیگران مرد نقش منفی
شخصیت سنان در سریال مختارنامه علاقه فراوانی به خوردن شراب دارد و آن حالت مستی، عصبی بودن و شقاوت را رضا خندان جوری در مقابل دوربین میرباقری بازآفرینی کرد که همیشه تحسین میرباقری را به همراه داشت.
محمد صادقی
در سریال ولایت عشق از بازیگران مرد نقش منفی
یکی از پراهمیتترین ویژگیهای ایفای شخصیتهای تاریخی انتقال درست واقعیتهاست.
محمد صادقی در این نقش توانسته بود زیرکی مامون را که در تاریخ هم از آن گفته شده، به خوبی به بیننده منتقل کند. باورپذیر درآوردن آن هم بخش دیگری است که در انعکاس درست شخصیت مأمون بیتأثیرنبود.
نوید محمدزاده
در فیلم متری شیش و نیم از بازیگران مرد نقش منفی
نوید محمدزاده تاکنون چندین نقش منفی با ویژگیهای مختلف ایفا کرده است، اما قطعا شخصیت تبهکاری که باند تولید شیشه دارد و به شدت خطرناک است، بهترین آنهاست. ناصر خاکزاد با اینکه پس از گذشت یک سوم از فیلم وارد داستان میشود، اما آنقدر خوب توسط سازندگان توصیف شده که مخاطب، ندیده از او میترسد. خاکزاد حتی در چنگال قانون هم اعتماد به نفس فوقالعادهای دارد و در برخی از سکانسها قدرت خود را به مامور پلیس (پیمان معادی) نشان میدهد. نوید محمدزاده یکی از بهترین نقش های منفی ایرانی تاریخ سینما را در این فیلم به طرز درخشانی ایفا کرده است.
هوتن شکیبا
در فیلم شبی که ماه کامل شد از بازیگران مرد نقش منفی
فیلم با دل بستن عبدالحمید به دختری زیبا به نام فائزه آغاز میشود. قسمتهای ابتدایی داستان نشان میدهد که این جوان سیستانی چگونه عاشق همسرش است و چگونه با لطافت برای او شعر میسراید. اما کم کم وجه عاشقانه و رمانتیک ماجرا رنگ میبازد و عبدالحمید هم جهت گرفتن ویزا و هم در حمایت از برادرش عبدالمالک راهی پاکستان میشود. او سپس فائزه و فرزندشان را هم به پاکستان میآورد و به تدریج مشخص میشود که عبدالحمید دست راست برادرش در تشکیل گروهکی تروریستی است که هدفشان به ظاهر ترویج دین و اسلام واقعی است. آنها از انجام هیچ جنایتی پرهیز نمیکنند و در جهلی عظیم فرو رفتهاند. در نهایت هم فائزه و برادرش به دست این دو نفر به قتل میرسند تا مخاطب با یکی از ترسناکترین بازیگران مرد نقش منفی ایرانی رو به رو شود.
رامبد جوان
در سریال ولایت عشق از بازیگران مرد نقش منفی
انتخاب جوان برای بازی در نقش امین دور از ذهن بود اما فخیمزاده در سریال ولایت عشق این ریسک را کرد و نتیجه خوبی هم گرفت. بازیگری که بیشتر با شیطنتها و جستوخیزهایش در آثار نمایشی و به ویژه کمدیها شناخته میشد در این سریال مذهبی – تاریخی یک نقش کاملا جدی و منفی را بازی میکرد که اگر بیننده آن سریال بودهاید، خندههای هراسآور او با آن ظاهر متفاوتش را به خاطر دارید و شخصیت امین با بازی رامبد جوان برای همیشه در یادتان مانده است.
رامبد جوان
در فیلم گناهکاران از بازیگران مرد نقش منفی
رامبد جوان در کارنامهاش نقش جدی کم ندارد، اما سرگرد روانگر در «گناهکاران» از آن شخصیتهایی است که هر کمدینی آرزوی بازی در آن را دارد. یک سرگرد نیروی انتظامی که به شدت در کارش جدی است و همه جا همراه سرگرد تدین است تا راز قتل مرجان دختر سرهنگ فرازمند را پیدا کنند. تدین به عنوان رئیس روانگر به همه مشکوک است، با این حال قطعا مثل مخاطب تا لحظه آخر به فکرش هم نمیرسد که قاتل، همکارش سرگرد روانگر باشد؛ اما در انتها با هوش خود متوجه میشود که قاتل کیست. جوان این شخصیت مرموز را بسیار دقیق و کنترل شده ایفا کرده است.
علیرضا خمسه
در فیلم میکائیل از بازیگران مرد نقش منفی
علیرضا خمسه با سابقهای درخشان در کمدی و با آن چهره بشاش همیشگی، در «میکائیل» سیروس مقدم نقشی کاملا عجیب و متفاوت را تجربه کرد. خمسه که یکبار در «مرد هزار چهره» شمایلی نسبتا کمیک از پدرخوانده ارائه کرده بود، در «میکائیل» شخصیتی عبوس، منفی و قاچاقچی موادمخدر بود و هیچ رحم و مروتی نداشت. بازی درخشان خمسه و شخصیتپردازی درست، سبب شد برای اولین بار کمدین محبوب ایرانی یکی از بهترین نقش های منفی ایرانی تاریخ سینما و تلویزیون را خلق کند.
علیرضا ثانیفر
در سریال نهنگ آبی از بازیگران مرد نقش منفی
نهنگ آبی پر از شخصیتهای خاکستری رو به منفی است. اما در کنار پرویز که تا اواسط سریال بدمن اصلی داستان است، شخصیتی فوقالعاده روانی و خطرناک به نام دکتر زمانی وجود دارد که در قسمتهای ابتدایی به عنوان روانپزشک یکی از شخصیتهای داستان معرفی میشود. اما رفته رفته متوجه ورود او به قصه و گرداندن سایتی به نام نهنگ آبی توسط این پزشکنما میشویم که باعث میشود خوف و رعب و وحشت به سراغ شخصیتهای اصلی قصه بیاید. او در یکی از قسمتها به طور ترسناک و فجیعی شخصیت آزاده صمدی را در خانهاش به قتل میرساند که همین سکانس و البته بازی درخشان ثانیفر کافی است تا او را در بین بهترین نقش منفی های تاریخ سینمای ایران و تلویزیون قرار دهیم.
امیر جعفری
در فیلم کیفر از بازیگران مرد نقش منفی
جمال یا همان ابی بنبست از آن دست بدمنهایی است که فقط مخاطب باهوش و شکاک میتواند از یک سوم ابتدایی فیلم به نیت و اعمال شوم او پی ببرد. از همان لحظهای که فیلم شروع میشود، ابی همراه و یاور سیامک است تا حقیقت را پیدا کند و بسیار مرد خیر و بامعرفتی به نظر میآید. اما رفته رفته مخاطب متوجه میشود که او یکی از آن هفتخطهای روزگار است که با آسیب دیدن معشوقهاش ناتالی، تصمیم گرفته انتقام سفت و سختی از برزو دلآرا و خانوادهاش بگیرد.
در سریال میوه ممنوعه از بازیگران مرد نقش منفی
جلال فتوحی، پسری که با چرخاندن تسبیح در دستانش و نگاه نافذ و استفاده از کلمات سنگین، بسیار خوب توانست مخاطب را با خود همراه کند. جلال فتوحی کاراکتری منفی نبود، بلکه در موقعیتی قرار گرفته که مجبور است کارهای منفی را انجام دهد. جلال فتوحی پسر بزرگ خانواده فتوحی است و با پدرش (علی نصیریان) مشکل دارد. این نقش فرصت بزرگی را به جعفری داد تا طور دیگری خود را ثابت کند و یکی از کاراکترهای جدی و حتی خاکستری یک قصه را ایفا کند. ادای دیالوگهای بینظیر علیرضا نادری در این سریال از زبان امیر جعفری حکم شنیدن یک رمان مصور و دیدنی را داشت. گرچه جعفری بازی خود را در این سریال متفاوت نمیداند و معتقد است در مقابل علی نصیریان مجبور به خوب بازی کردن شد.
مهران احمدی
در سریال آوای باران از بازیگران مرد نقش منفی
در سالهایی که تلویزیون جز سریال «پایتخت» سریالی نداشت که خیابانها را خلوت کند، حسین سهیلیزاده با ملودرامی به تلویزیون آمد و با فرماندهی شخصیتی بدمن به نام شکیب، مخاطبان زیادی جذب کرد. شکیب سرپرستی باران و تعداد زیادی کودک کار را برعهده داشت و از آنها کار میکشید تا به اهداف مالی خود برسد. اما رفته رفته و با برگشت پدر باران به ایران و پیگیریهای او شکیب شخصیت منفی و قسیالقلب خود را بیشتر نشان داد و کار به جایی رسید که دست به اخاذی و تهدید و قتل زد.
بابک حمیدیان
در فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند از بازیگران مرد نقش منفی
حضور شخصیتی متجاوز همیشه در سریالها و فیلمهای پلیسی گنگستری یکی از راههای پیشبرد داستان است، اما در «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» نه تنها با فیلمی پلیسی طرف نیستیم، بلکه پوران درخشنده با یک فیلم آسیب شناسانه به سراغ مخاطب آمده است. با این حال بابک حمیدیان به قدری عالی شخصیت متجاوز را ایفا کرده است که مخاطب کاملا دچار تنفر و انزجار از او میشود و همین دلیل کافی است تا بگوییم یکی از بهترین نقش های منفی ایرانی تاریخ سینما در این عنوان خلق شده است.
مسعود فروتن
در فیلم 360 درجه از بازیگران مرد نقش منفی
سام قریبیان با توجه به تحصیلاتش در آمریکا و علاقهاش به فیلمنامهنویسی در زمینه جنایی پلیسی بسیار خوب اینگونه از سینما را میشناسد. در 360 درجه هم که سام قریبیان کارگردانی و نویسندگی آن را بر عهده داشته است، مسعود فروتن نقش یک قاتل بیرحم و خونسرد با نام مستعار دکتر را ایفا میکند. او از همان ابتدا در قصه حضور دارد و حتی خود را حامی و همراه جاوید (میلاد کی مرام) نشان میدهد تا جاوید بتواند همسرش را پیدا کند و انتقام خود را از کسی به نام ناظم بگیرد. غافل از اینکه همه چیز زیر سر دکتر است و اوست که همهچیز جاوید را گرفته است.
کیکاووس یاکیده
در سریال هوش سیاه از بازیگران مرد نقش منفی
مخاطبان تلویزیون سالها باید صبر میکردند تا خلافکار خوفناکی همچون ناتاشا را دوباره در قاب تلویزیون ببینند. با «هوش سیاه» بالاخره انتظارها به پایان رسید و جمشید کاظمی با چهره و صدای خاص کیکاووس یاکیده تبدیل شد به یکی از بهترین نقش های منفی ایرانی تاریخ سینما و تلویزیون! جمشید کاظمی در این سریال نابغهای بود که خودش خودش را جراحی کرد، هر چه را که میخواست هک میکرد و هرکسی را که در مسیر رسیدن به اهدافش قرار میگرفت، با خونسردی و بدون گذاشتن ردپا به قتل میرساند. در کنار این موارد، او در فصل دوم این سریال با نقشهای دقیق از زندان هم فرار میکند.
شهرام عبدلی
در سریال خط قرمز و سریال فاصله ها از بازیگران مرد نقش منفی
اولین و البته اثربخش ترین نقشش را در فیلم خط قرمز بازی کرد. یک نقش منفی تمام عیار که باعث شد تا امروز بیشتر رُل هایش منفی و خبیثانه باشند.
وی، در خصوص اینکه بیشتر نقش هایی که تاکنون ایفا کرده، منفی یا خاکستری هستند، به نقش ابن حمران در سریال طفلان مسلم ساخته سیدمجتبی یاسینی اشاره کرد و توضیح داد: ابن حمران، عداوت شخصی با مسلم داشت نه عداوت دینی و اخلاقی، بنابراین از نظر کارکتر شناسی آن نقش هم منفی نیست ولی چون جزء اشقیا قرار می گیرد نقش منفی می شود.
بازیگر سریال آخرین دعوت با بیان اینکه بیشتر نقش های که بازی کرده خاکستری است نه منفی، افزود: در فیلم خونخوار نیز من نقش شخصیت خاکستری رو به تیره را بازی می کنم که تحت تاثیر شرایط و محیط اطراف خود دچار مشکلات اخلاقی می شود و این فرد از اول در موقعیت منفی قرار ندارد.
نیما شاهرخ شاهی
در سریال فاصله ها از بازیگران مرد نقش منفی
هنر من در ايفاي نقش منفي است؛ البته سعي کردهام نقشهايي را که در مجموعهها ايفاگر آن هستم شبيه به هم نباشد، ولي چون خصوصيت نقش منفي آن است که گاهي شبيه به هم ميشوند، شايد به نظر مخاطبان قدرت من در اجراي نقشهاي منفي بيشتر باشد.
امیر آتشانی
در سریال پس از باران از بازیگران مرد نقش منفی
امیر آتشانی از جمله بازیگرانی است که اغلب او را در نقش های منفی متعددی دیده ایم. این هنرپیشه از اینکه همیشه برای نقش های منفی انتخاب می شود، دل خوشی ندارد و بارها گلایه اش را نسبت به این موضوع در مصاحبه های گوناگون اعلام کرده است. وی در سریال “پس از باران” ایفاگر نقش غلام بود؛ به عقیده خودش، همین نقش باعث شد که کار مثبت به او پیشنهاد نشود و در نقش های منفی فریز شود. در سال 1380 امیر آتشانی با بازی در سریال شب دهم به خوبی درخشید.
از دیگر کار های به یاد ماندی وی، میتوان به “خانه ای در تاریکی” و “ستایش” در نقش فریدون اشاره کرد.
محمدرضا فروتن
در سریال قرمز از بازیگران مرد نقش منفی
شخصیت های روان پریش به ذات می توانند شخصیت های منفی بسیار جذابی باشند. دنیای ذهنی این گونه آدم ها پر از چاله چوله و غافلگیری هایی است که در نتیجه آن، مخاطب مدام درگیر کنش و واکنش های آن ها می شود. در سینمای ایران نمونه های چندان زیادی از این جنس آدم ها به تصویر کشیده نشده است ولی در همان معدود موارد شاید محمدرضا فروتن در قرمز کامل ترین نمونه باشد.
ناصر ملک از بیماری سوءظن رنج می برد و از بد روزگار با زن جذاب و بیوه ای به نام هستی مشرقی مواجه می شود که عشق به او در کنار ترس خیانت یا از دست دادنش، بیماری او را تشدید می کند. برگ برنده فروتن در «قرمز» قرار دادن مرز پررنگ رفتاری بین ناصر عاشق و ناصر روانی است.
سکانس عاشقانه ای که فروتن دیالوگ معروف «این سند این خونه است و این خونه» را می گوید بگذارید کنار مثلا آن سکانس معروف دادگاه که خطاب به قاضی می گوید: «بازم می زنمش حاج آقا، زنی که با مردای غریبه بگو بخند را بندازه، جلوی مردای غریبه رژه بره، نیششو واکنه، حقشه کتک بخوره» وی ا در پلانی که خشم و عشق به یک اندازه مخلوط می شوند و این دیالوگ از زبان ناصر شنیده می شود: «آشغال عوضی چرا تو مخِ کوچیکت فرو نمیره که منِ احمقِ الاغ، عاشقتم…؟!».
دو وجه کاملا متفاوت که با توجه به یک سوم پایانی فیلم و صحنه هایی که ناصر و خواهرش قصد کشتن هستی را دارند نشان می دهد وجه خشن و خطرناک ناصر بر وجه عاشقانه او ارجحیت دارد. ناصر در «قرمز» استاد به راه انداخت بازی های روانی است. بازی دوگانه فروتن در نقش ناصر ملک آن قدر درست است که مخاطب تا قبل از حبس کردن هستی در زیر زمین میان دوراهی دلسوزی برای ناصر یا نفرت از او گیر می کند ولی اتفاقات زیر زمین تکلیف مخاطب با او را مشخص می کند. او یک روانی خطرناک است.
در سریال مانکن از بازیگران مرد نقش منفی
یکی از اتفاقات خوب یک سال اخیر در شبکه نمایش خانگی، بیشک بازگشت محمدرضا فروتن به دنیای تصویر است. این سوپراستار روزهای دور سینمای ایران که مدتها بود نقش خوبی ایفا نکرده بود، در سریال «مانکن»، با وجود تمام انتقاداتی که به آن وارد بود، توانست شمایل یک بدمن درست و حسابی را به خوبی به تصویر درآورد. لحن خاص حرف زدن فروتن و چهره سردش در کنار قساوت بیحد در قبال دختری به نام همتا، یکی از مهمترین دلایل دنبال کردن این سریال توسط مخاطبان بود. اخگر با اسم و پوشش خاصش هیچ ابایی از شکنجه و به قتل رساندن افراد مختلف نداشت تا به هدفش برسد.
جمشید هاشم پور
در سریال واکنش پنجم از بازیگران مرد نقش منفی
حاج صفدر (جمشید هاشم پور) در همان اولین پلان هایی که رویت می شود تکلیفش را با مخاطب روشن می کند، مردی با جذبه که احتمالا کمتر کسی خندیدن او را به خاطر دارد. نگاهی عمیق و مستحکم، انگشترهایی که در دست دارد نماد خوبی برای نشان دادن بخشی از نگاه اوست، همان ابتدا فرمان هایش را با تکان دادن سر صادر می کند و حاضر نیست خیلی از کلام استفاده کند. در دیالوگ های ابتدایی اش با عروس عزادار خود فرشته (نیکی کریمی) آن هم پس از دفن به قول خودش عزیزترین فرزند پسرش سعید با تمام تحکمی که دارد به نظر از در مهربانی است.
اما او چیزی را از فرشته می خواهد که عروس حاضر به پذیرفتن آن نیست؛ سرپرستی نوه های بازمانده از پسرش. و این گونه جنگ آغاز می شود، حاج صفدر ابتدا از موضع قدرت همیشگی اش وارد می شود، موضع یک بازاری پولدار و پرنفوذ با گرایش های افراط گونه مذهبی که هرگاه از همین موضع وارد شده توانسته مسائل اطرافش را حل کند و به نظرش همین موضع برای تمام کردن مشکلش با عروس سابق کافی است و مدام هم این موضع را در حرف هایش یادآوری می کند. مثلا یک جا می گوید: «من با مردم کاری ندارم، من با رسم و رسوم خودم کار دارم» یا یک جای دیگری که می گوید: «قانون؟ من خود قانونم!».
اما فرشته قرار نیست آن چیزی باشد که همیشه حاج صفدر در مقابل خود دیده و این گونه می شود که حاجی شخصیتی از خود بروز می دهد که حتی نزدیک ترین افراد خانواده اش را هم به وحشت می اندازد. هر چند دیالوگ پسر جوانش مجید (شهاب حسینی) که می گوید: «فقط امر می کنه و اطاعت می خواد» نشان می دهد حاج صفدر پیش از این بذر وحشتی را در دل اطرافیانش کاشته که کم کم در حال تبدیل شدن به گل تنفرند.
مهم ترین ویژگی شخصیت حاج صفدر در «واکنش پنجم» غرور اوست. غروری که حفظ آن به هر قیمتی اصلی ترین دلیل منفی شدن بسیاری از انسان هاست و او نمونه خوبی برای نشان دادن حفظ غرور و قدرت به هر وسیله ای است و برای نشان دادن این غرور و قدرت چه کسی بهتر از جمشید هاشم پور با آن جبروت منحصر به فردش.
حمید فرخ نژاد
در سریال عروس آتش از بازیگران مرد نقش منفی
فرحان مرد خشن و بزن بهادر عشیره کمی مانده به انتهای فیلم باغم عمیقی پیغامی را به دخترعمویش احلام (غزل صارمی) می رساند، همان که قرار است تا چند ساعت دیگر و به زور و براساس رسم عشیره اش با او ازدواج کند. فرحان می گوید: «خاله، بهش بگو مرد عشیره بودن سخته». با شنیدن این دیالوگ علی الظاهر باید این تصور به وجود آید که بیچاره فرحان! اما نه، فرحان (حمید فرخ نژاد) در طول داستان جای چندانی برای دلسوزی مخاطب نمی گذارد. مرگ او در انتهای فیلم «عروس آتش» نوعی موافقت مخاطب را با خود به همراه دارد. مخاطبی که در طول داستان شاهد یک چیز است: خشونت افراطی یک مرد.
فرخ نژاد که یکی از درخشان ترین بازی های کارنامه کاری اش را در همان ابتدایی ترین حضورش مقابل دوربین از خود نشان داده وجهی تلخ و تاسف آور از اصرار بر سنت ها و باورهای غلط را به نمایش می گذارد. او همه راه ها را برای دلسوزی مخاطب برای سرنوشتی که در انتهای فیلم نصیبش می شود می بندد.
فرحان بی توجه به ذات آزاد بودن انسان در پی مخالفت احلام برای ازدواج با او حکم سنتی قتل دخترعموی خود را براساس قانون و سنت قبیله صادر می کند و خود را مصر بر اجرای قانون عشیره می داند. در این بین حمایت خانواده سنتی خود را هم به دنبال دارد. لحن تحکم آمیز و خشن او هولناک است، در کنار این مسئله، بی منطق بودن فرحان هم مزید بر علت می شود. او منطق و عقل را در خود کشته و تابع بی چون و چرای سنتی است که در صورت نقض آن حتی گرفتن جان یک انسان هم مباح و حتی واجب می شود.
آتیلا پسیانی
بدمن تر و تمیز
علی مسعودی نیا: آتیلا پسیانی نه با نقش های منفی که با یک جنگ تلویزیونی مختص کودکان، با عنوان «محله برو و بیا» مطرح شد. بعدها هم با ورودش به دنیای سینما غریب به یک دهه معمولا از نقش های منفی پرهیز داشت اما با «روز شیطان» (1373) توانست وجه تازه ای از قدرت بازیگری اش در نقش های منفی را به رخ بکشد. او در طول دهه 70 با دو نقش بسیار چشم گیر و متفاوت منفی به یک شمایل تازه در سینمای ایران تبدیل شد.
در «دو زن» نقش شوهر پارانوییک و بدطینتی را ایفا کرد که همسرش را تقریبا در خانه زندانی کرده است. در «آب و آتش» نقش پااندازی را بازی کرد که دست به هر کاری می زند تاز ن محبوبش از انقیاد او خارج نشود. این دو نقش تقریبا دو شخصیت منفی کلاسیک بودند و آتیلا پسیانی به بهترین نحو به آن ها جان بخشید. همین موجب شد تا نقش هایی از این دست در کارنامه اش ادامه بیابند و برخی از آن ها هم در سینمای ایران ماندگار شدند؛ مثل نقشی که در فیلم «شام آخر» ایفا کرد و در آن بدطینتی جامعه مردسالار را در قبال همسران شان به خوبی بازتاب داد.
پسیانی معمولا شخصیت های منفی خونسرد را می پذیرد. شخصیت هایی که در فیلم یک لحظه انفجار و برون ریزی روانی دارند و دست به خشونت فیزیکی می زنند. او یک بدمن کلاسیک است که تکنیک های مدرن را در بازیگری اش به کار می گیرد. در کنار دل مشغولی همیشگی اش که تئاتر آوانگارد است، بازی در نقش ضدقهرمان ها و شخصیت های منفی مهم ترین دغدغه او طی سالیان اخیر بوده است. او آن قدر هوشمند است که هرازگاهی با پذیرش نقشی متفاوت، کلیشه منفی خود را می شکند و از تصویر تثبیت شده اش در ذهن تماشاگران فاصله می گیرد. اگر بگوییم او یکی از بهترین بازیگران نقش های منفی دوران پس از انقلاب است. چندان اغراق نکرده ایم. بدمن تر و تمیزی از طبقه متوسط که همیشه برای خشونت ها و بدذاتی هایش دلیل منطقی هم دارد.
خسرو شکیبایی
منفی های سمپاتیک
علی مسعودی نیا: خسرو شکیبایی از دهه 70 به یکی از قله های بازیگری ایران تبدیل شد، نقش های منفی عجیب و پیچیده ای در کارنامه اش دارد که اکثرا ماندگار هستند. او البته بیش تر نقش شخصیت هایی را بازی می کرد که که سیاه مطلق نبودند و برای خودشان منطق و سیر تحول ویژه ای داشتند.
در «ابلیس» او که گرای هواپیمای مسافربری ایرباس را به دشمن داده به جنون می رسد، در «بانو» با حضوری کوتاه، تاثیر خیانت و جفای شوهر را بر زندگی مریم بانو به خوبی رقم می زند، در «سارا» بدل می شود به شیادی کلاش که می خواهد از نقطه ضعف همسر رئیس اش بهره ببرد و به نوایی برسد، در «سرزمین خورشید» یک سره آیه یاس است و بیزار از جنگ و تنها به فکر خویش، اما تدریجا عشق و انسانیت او را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب تحول و جان فشانی اش می شود، در «روانی» یک عاشق پیشه روان نژند است که می خواهد محبوب را با هر حربه ممکن به چنگ بیاورد، در «کاغذ بی خط» مردی است شکست خورده که طاقت پیشرفت همسرش را ندارد و… اوج نقش های منفی او را باید در فیلم «عاشقانه» دانست. یک بدمن کلاسیک که به قول دیالوگی در انتهای فیلم، می خواهد ببیند «بدتر از من و جک پالانس توی دنیا پیدا می شود یا نه؟» او به بهترین نحو نقش این سرمایه دار پلید اما عاشق را ایفا کرد و فیلم را زا آن خود ساخته است.
بعدها شکیبایی را در نقش های منفی کوتاه تری هم دیدیم. مثلا در فیلم «حکم» در قالب یک گنگستر وطنی ظاهر شد و حضوری کوتاه اما به یادماندنی داشت. نقش های منفی شکیبایی هم سمپاتیک هستند. یعنی کم تر پیش می آید بخواهد بیننده را منزجر کند. همیشه رگه ای عاطفی در عمق وجودشان هست که از منفور شدن شان جلوگیری می کند.
سیاوش طهمورث
در سریال زیر تیغ از بازیگران مرد نقش منفی
سیاوش طهمورث از جمله بازیگرانی است که عموما با بازی در نقشهای منفی در کارنامه کاریاش در تلویزیون شناخته میشود. او در «زیر تیغ» در نقش قدرت ایفای نقش میکرد؛ عموی خانواده که باوجود روابط تیره و تار همیشگی با برادرش (آتیلا پسیانی) پس از مرگ او میکوشید فرزندانش را تحت سلطه خود دربیاورد و به دلیل اتفاقات گذشته از محمود (با بازی پرویز پرستویی) انتقام بگیرد. طهمورث در این مجموعه شخصیتی منفعت طلب بود و در کنار دیگر بازیگران چیرهدست کار، بازی قدرتمندی را از خود به نمایش گذاشت.
انعطاف در نقش های منفی
نونا شهریاری: شاید هیچ کس به اندازه سیاوش طهمورث نمی توانست غلام ترکه ای «اجاره نشین ها» باشد. چهره طهمورث را بیش تر با نقش های منفی او به یاد می آوریم، شاید به این خاطر که او خیلی استادانه در نقش این آدم بدها جا گرفته و شخصیت های سیاه داستان را فراتر از نوشته های یک کتاب یا دیالوگ های یک فیلم نامه به عرصه «وجود داشتن» راه داده.
طهمورث «اجاره نشین ها»، غلام ترکه ای دسیسه چین است که این بار رقابت بر سر به دست آوردن یک ساختمان و پیش و پس این داستان، شاید طمع های بزرگ تر یا کوچک تر چارچوب زیستنش را تعیین می کند. او در این فیلم شخصیت یک دلال باهوش را به تصویر می کشد که تمام هوش خود را در راه عملی کردن افکار شیادانه اش به کار می گیرد.
سال ها بعد در یک فیلم تاریخی وقتی سیاوش طهمورث به «مسافر ری» (ساخته داوود میرباقری) می رسد خیلی راحت تحول می پذیرد و می شود راهزن زبردست و بی مهابا، می شود کافری که سعادت مومن شدن پیدا کرده و دست روزگار او را به حضرت عبدالعظیم حسنی رسانده و حالا طهمورث خیلی ماهرانه از پس این فراز و نشیب بر می آید، نقش عوض می کند و از نو باورپذیر می شود. همین تکامل بارزی که با اجرای او از نقش در شخصیت به وجود می آید توان حرفه ای اش را که تقریبا دور از توجه مانده نمایش می دهد.
سیاوش طهمورث در فیلم «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» (ساخته سیروس الوند) خیلی راحت یکی از پوچ ترین شکل های ممکن نقش منفی را ارائه می دهد و جنبه دیگری از مادیات به جهانش اضافه می شود که به تبع آن رفتار متفاوتی نشان می دهد، در کنار متمول بودنش، عیاش و خوش است، به واسطه ثروتی که دارد دختر زیبا و جوانی را که از نظر مالی در مضیقه است به عقد موقت در می آورد، عرصه را بر او تنگ می کند و تا جایی که طاقت دختر را تمام کند، ادامه می دهد.
با این حال طهمورث جلوتر می رود و در فیلم «تصفیه حساب» (ساخته تهمینه میلانی) با یک نقش کوتاه همه جنبه های کار حرفه ای اش را در هم می آمیزد تا نقش در عین واقعی بودن کمی هم کمدی جلوه کند.
طهمورث در تمام نقش های منفی اش باورپذیر است، او تنها به ظاهر و سطح اولیه نقش در متن تکیه نمی کند بلکه با تحلیل درست از شخصیت وجهی خودانگیخته و شخصی هم به شخصیت منفی می افزاید، نه فقط آن سبیل که کلیشه نقش منفی است بلکه نگاه چشمانی که خبر از تعلیق و تهدید می دهند و اجراهای درخشانش نشان از دانش و تبحر او از بازیگری و شخصیت شناسی دارد.
فتحعلی اویسی
همیشه باورپذیر
سارا فرهمند: شاید کسی فکرش را نمی کرد که فتحعلی اویسی با آن اندام تنومند و قامت کشیده و صورت سنگی، زمانی گذارش بیفتد به سینمای کمدی. او که طی سالیان اخیر بیش تر نقش های طنز را بازی کرده، زمانی یکی از مطمئن ترین انتخاب های کارگردانان بزرگ ایران بود برای نقش های منفی. سیاهه فیلم هایی که او در آن ها بدمن بوده، خودگواهی است بر کیفیت بازیگری اش: «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی، 1365)، «سرب» (مسعود کیمیایی، 1367)، و «بانو» (داریوش مهرجویی، 1370)، اویسی هم در ساحت فیزیکی و هم از منظر حسی، بازیگر مناسبی برای نقش های منفی بود. هم در آثار اکشن درخشان بود و هم در ملودرام ها، داستان هایی اجتماعی که به شخصیت منفی نیاز داشتند.
در «ناخدا خورشید» رذالت یک یاغی تبعیدی و خشن را به بهترین نحو در آن برزخ کشنده، تصویر می کند. در «سرب» قاتلی اجیر شده است که نمی خواهد بگذارد حقیقت یک پرونده سیاسی فاش شود و در «بانو» دزدی خرده پا و دائم الخمر است که هست و نیست خانه مریم بانو را به تاراج می برد. او حتی در نقش های کلاسیک تر و کلیشه ای هم بهترین انتخاب بود: مثلا به یاد بیاورید بازی او را در فیلم «می خواهم زنده بمانم» و تلاش اغراق شده اش برای کتمان حقیقت و برگرداندن رای دادگاه. در فیلم های اکشن هم وقتی اسلحه به دست می گرفت و در نقش رهبر باندهای مخوف قاچاق یا اخلاق گران سیاسی ظاهر می شد، تاثیرگذار بود و باورپذیر.
اویسی در چند با رگه های منفی هم خوش درخشیده است. مهم ترین آن ها شاید نقش «دکتر سروش» باشد در فیلم «هامون». آدمی که ذاتا منفی نیست، اما با سهل انگاری در قبال حمید هامون او را تا پای مرگ و نابودی هم می برد. شاید «مومیایی 3»، «بدون شرح» و «کاکتوس» سه اثری بودند که اویسی را کاملا از نقش های منفی دور و راهی وادی کمدی اش کردند. آن چه پیداست فعلا او این وادی را بیش تر می پسندد و در آن ماندگار شده است.
منوچهر حامدی
درخشش در محاق
سارا فرهمند: تردید نیست که منوچهر حامدی یکی از تواناترین بازیگران سینمای ایران بود که هرگز نتوانست درخششی چنان که شایسته اوست، داشته باشد. او که قریب به 60 فیلم در کارنامه خود دارد، در ایفای نقش های منفی همیشه استاد بود. قدیمی ها شاید او را در نقش «سهراب» در فیلم «اوستاکریم نوکرتیم» به خاطر بیاورند که یکی از بهترین نقش های منفی به یادماندنی فیلم فارسی به شمار می رود.
در دوران پس از انقلاب، نخستین شخصیت منفی مهم او را باید در فیلم «اجاره نشین ها» سراغ گرفت. او در نقش «آقای باقری» دلال املاک در منطقه ای پرت افتاده از شهر، غوغا کرده است. تمام شارلاتانیسم آن شخصیت در تیپ جاهلی و لحن ریاکارانه ای که حامدی انتخاب کرده، هویدا می شود. او مشابه همین نقش را در «زرد قناری» هم ایفا کرد. این بار او دلالی بود که پیکانی را هر بار به آدمی ساده لوح می فروخت و بعد خودش آن را به سرقت می برد و مشتری دیگری برایش پیدا می کرد.
شاه نقش او شاید «رد پای گرگ» باشد. این بار او نقش یکی از مهم ترین و پیچیده ترین شخصیت های منفی فیلم های مسعود کیمیایی را ایفا می کرد. کسی که ناجوانمردانه رفیقش را سال ها از زندگی محروم کرده و حالا چاره ای ندارد که یا او را بکشد یا خودش کشته شود. این نقش حامدی هم البته چندان قدر ندید. تنها اقبال به بازیگری او بر می گردد، به نامزدی نقش مکملش در فیلم «روز شیطان». او در این تریلر جاسوسی هم خوش درخشیده بود و البته جایزه به او تعلق نگرفت.
حامدی در ایفای نقش بدمن های لمپن یا پدرخوانده های سطح بالا تبحر داشت اما بعد از مرگش می دانستیم که سینمای ایران بدون او انگار چیزی کم دارد. هر چند که دیگر دوره قهرمان و شخصیت مثبت و منفی گذشته و چنین چیدمانی کم تر در فیلم های این روزگار به چشم می خورد.
دیگر بازیگران مرد نقش منفی سینما و تلویزیون
کاظم بلوچی در سریال آمین
میلاد کی مرام در فیلم ملی و راه های نرفته اش
حسام نواب صفوی در فیلم کیف انگلیسی
صفر کشکولی در فیلم های شليك نهايي، تصميم نهايي و خانه در آتش
امیر آقایی در آقازاده و شنای پروانه