«رهایم کن» عنوان تازهترین سریال شبکه خانگی است که پخش آن به یکباره و بدون اطلاع قبلی از صبح جمعه 29 بهمن ماه 1401 آغاز شد. این سریال که یک سریال در ژانر عاشقانه،خانوادگی است توسط شهرام شاهحسینی کارگردانی شده است. اینجا خبرهای مربوط به سریال رهایم کن و همینطور اطلاعاتی را که تاکنون از حاشیه و اصل سریال رهایم کن منتشر شده میخوانید، همچنین لینک دانلود رایگان سریال رهایم کن در این مطلب قرار داده شده است.
کارگردان سریال رهایم کن چه کسی است؟
خلاصه داستان و موضوع سریال رهایم کن چیست؟
اسامی بازیگران سریال رهایم کن در نقش های اصلی چیست؟
دانلود رایگان سریال رهایم کن
با دانلود رایگان سریال رهایم کن متوجه می شوید که نکته قابل توجه درمورد سریالهای که از شبکه نمایش خانگی منتشر میشوند این است که برخی شبکههای ماهوارهای سریال های نمایش خانگی را بدون در نظر گرفتن حقوق سازندگان آن، پخش میکنند، از این رو عوامل سازنده فیلم و سریالها بارها با اعلام ناراضی از این موضوع، از مردم تقاضا کردند با خرید و دانلود قانونی از سازندگان حمایت کنید.
ما در ادامه این مقاله نه تنها لینک دانلود رایگان سریال بی گناه را برای شما عزیزان قرار داده ایم، بلکه مروری دقیق بر روی آن هم خواهیم داشت.
دانلود قسمت هفتم سریال رهایم کن [جدید]
دانلود قسمت ششم سریال رهایم کن [جدید]
مشخصات سریال رهایم کن
نام سریال | رهایم کن |
کارگردان | شهرام شاهحسینی |
تهیه کننده | مجید مولایی |
نویسندگان | مجید مولایی و سینا شفیعی و سجاد ابوالحسنی |
ژانر | عاشقانه،خانوادگی |
تاریخ انتشار | ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ |
آهنگساز | بامداد افشار |
آهنگ پایان | تورج شعبانخانی |
توزیع کننده | فیلیمو |
دانلود رایگان سریال رهایم کن
«رهایم کن» جدیدترین محصول فیلیمو به کارگردانی شهرام شاهحسینی از ، 28 بهمن ماه 1401 ، پخش خود را در شبکه نمایش خانگی آغاز کرد.برای مشاهده این سریال میتوانید جمعه ها 8 صبح به پلتفرم فیلیمو مراجعه کنید.
پلتفرم فیلیمو در حال حاضر رئالیتی شو «ارتش سری» را یکشنبهها، سریال «سقوط» را چهارشنبهها، سریال «آکتور» را پنجشنبهها و «جیران » و «رهایم کن» را جمعهها در حال پخش دارد.
لیست بازیگران سریال رهایم کن
- محسن تنابنده
- هوتن شکیبا
- هدی زینالعابدین
- مهدی حسینینیا
- بابک کریمی
- مونا احمدی
- مائده طهماسبی
- شهرام قائدی
- رابعه مدنی
- آزاده صمدی
- حسن معجونی
- یوسف تیموری
- سام نوری
عوامل سریال رهایم کن
- سرپرست نویسندگان و تهیهکننده: مجید مولایی
- کارگردان: شهرام شاهحسینی
- نویسندگان: سینا شفیعی، سجاد ابوالحسنی
- مدیر فیلمبرداری: آرش رمضانی
- مدیر تولید: فواد بور بور
- جلوههای ویژه بصری: فرید ناظر فصیحی
- صداگذاری و میکس: حسین ابوالصدق
- طراح صحنه: سهیل دانشاشراقی
- تدوین: عماد خدابخش
- مدیر صدابرداری: یاسر رمضانی
- طراح چهرهپردازی: عباس عباسی
- موسیقی: بامداد افشار
- مشاور انتخاب بازیگر: پانتهآ پناهیها
- مدیر اجرایی: کامبیز دارابی
- طراحان لباس: مارال جیرانی، نازنین خزاعی
- دستیاران اول کارگردان: علیرضا هاشمی، افشین آقایی
- منشی صحنه: هدیه نصیری
- مدیر برنامهریزی: سجاد دینپرست
- عکاس: امید صالحی
معرفی شهرام شاهحسینی کارگردان سریال رهایم کن
شهرام شاهحسینی فعالیتش را در سینما با دستیاری کارگردانهای مطرحی همچون بهرام بیضایی و رسول ملاقلیپور و بهمن قبادی آغاز کرد. او یکی از استعدادهای نوظهور سینمای ایران در دهه ۸۰ بود که با ساخت فیلمهای کوتاه توجه اهالی رسانه و منتقدان و سینماگران را به خودش جلب کرد. ساخت ۳ فیلم کوتاه که ارمغانش سیمرغ جشنواره فجر بود، باعث شد شاهحسینی وارد عرصه فیلمسازی شود.
اگرچه در ابتدای مسیر برای آنکه در بدنه سینما بتواند به عنوان فیلمساز حضور جدی داشته باشد چند فیلم تجاری از جمله کلاغ پر و زنها فرشتهاند را ساخت اما با ساخت فیلم خانه دختر نشان داد دغدغههای جدیتری در عرصه سینما دارد. خانه دختر اگرچه در اکران عمومی دچار جرح و تعدیل فراوان شد اما دقت در انتخاب فیلمنامه مناسب و همکاری با نویسنده و فیلمسازی همچون پرویز شهبازی مسیر را برای شاهحسینی به سمت سینمای دغدغهمند هموار کرد.
شاهحسینی حضور در عرصه سریالسازی را با ساخت سریالهای مطرحی چون هشتونیم دقیقه و پرستاران به تجربهای درخشان در کارنامه کاریاش بدل کرد و سپس با حضور در عرصه نمایش خانگی با ساخت سریال میخواهم زنده بمانم نشان داد جزو فیلمسازان صاحب سبک و کاربلد سینما و نمایش خانگی است. میخواهم زنده بمانم فصل جدیدی در سریالهای نمایش خانگی بود؛ شاهحسینی ثابت کرد حضور در نمایش خانگی صرفا جنبه تجاری و سرگرمی ندارد و میتوان بر بستر داستانی جذاب و پرکشش حرفهای مهمی را زد و مخاطب را با خود همراه کرد.
حالا شاهحسینی یکبار دیگر با سریال رهایم کن که پخش آن از فیلیمو قرار است آغاز شود تجربه دلپذیر دیگری را برای مخاطبان رقم زده است که میتواند در ادامه موفقیتها و فعالیت درخشانش در فیلمسازی او را به مرتبههای مهمتری رهسپار کند.
گفتگو با طراح صحنه سریال رهایم کن
طراحی صحنه سریال رهایم کن ساخته شهرام شاه حسینی ، به سهیل دانش اشراقی سپرده شده و او با توجه به فضای داستان این سریال که در دهه پنجاه میگذرد با استفاده از مستندات تاریخی و بهرهگیری از قدرت تخیل خود در کنار جلوههای ویژه بصری، فضایی خلاقانه آفریده است که مخاطب را با خود به دل داستان میکشاند.
طراحی صحنه قدرتمند با رنگها و نور پردازیهای چشم نواز در کنار یک قصه عاشقانه جذاب با حضور بازیگران حرفهای، این سریال را به یکی از آثار پرطرفدار در میان مخاطبان بدل کرده است. به همین بهانه گفتوگوی ما را با سهیل دانش اشراقی درباره جزییات کارش در این سریال بخوانید.
- لوکیشن روستا، خانه نایب سرخیها و شهر تهران چگونه طراحی و ساخته شد و به چه نکاتی برای صحنهپردازی داستان این سریال توجه کردید؟
سهیل دانش اشراقی: مهمترین صحنه سریال رهایم کن بر اساس قصهای که در فیلمنامه وجود داشت روستا، خانه نایبسرخی، کافه و میدانی بود که کافه در آن بنا شده بود و چنین مکانی در اطراف تهران با معماری دهه پنجاه و متناسب با اتفاقات خاص قصه این سریال وجود نداشت و رفتن به شهرستان برای یافتن چنین لوکیشنی در طول ۶ ماه فیلمبرداری از نظر هزینه و سهولت رفت و آمد عوامل نیز مقرون بهصرفه نبود. سرانجام بعد از یک ماه و نیم جستوجو در اطراف جاجرود تهران، باغ و کوهستانی را پیدا کردیم که رنگ کوهها و طبیعت آن متناسب با همان چیزی بود که میخواستیم و باید به این نکته توجه میکردیم که رنگ و لعاب این کوهها و طبیعت آن در طول دوره فیلمبرداری تغییر نکند یعنی اگر سبز است همچنان سبز بماند و اگر سرخ است در تابستان رنگ دیگری نشود. طراحی روستا و میدانگاهی آن را کاملا تخیلی و با توجه به چیزی که کارگردان در نظر داشت، بر اساس این لوکیشن آغاز کردیم و به این نتیجه رسیدیم که دکور کار کنیم. بعد از آن خاکبرداری را شروع کردیم و پس از آن عمارت، کوچه و گذر و میدانگاهی روستا را که کافه بهرام در آن واقع شده است، ساختیم. این دکور اصلی سریال بود که بیشتر اتفاقات داستان در این دکور اتفاق میافتاد.
آشنایی با سهیل دانش اشراقی، طراح صحنه سریال رهایم کن
سهیل دانش اشراقی دانش آموخته گرافیک است و کار حرفهای خود را به عنوان کاریکاتوریست از اواسط دهه ۷۰ در مجلات کاریکاتور آغاز کرد و در ادامه موفق به دریافت جوایزی از جشنوارههای بینالمللی کاریکاتور شد. او در کنار کاریکاتور در زمینه انیمیشن نیز فعال بود و به طور همزمان با پروژههای سینمایی پویانمایی از جمله «جمشید و خورشید» همکاری داشت. دانش اشراقی در طول دو دهه گذشته در آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری به عنوان طراح صحنه حضور داشته است که از آن جمله میتوان به راه آبی ابریشم، مسخرهباز، به وقت شام، بادیگارد، روزی روزگاری آبادان و خائنکشی اشاره کرد که برای فیلم روزی روزگاری آبادان جایزه بهترین طراحی صحنه جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد.
- لوکیشن معدن هم طراحی و ساخته شد یا از یک معدن واقعی استفاده کردید؟
لوکیشن معدن را که باید یک معدن زغال سنگ میبود، ابتدا سعی کردیم که پیدا کنیم و زمان زیادی را صرف جستوجو برای یافتن آن کردیم و در نهایت چنین معدنی را در اطراف تهران نیافتیم اما در نهایت در اطراف رباط کریم جایی را پیدا کردیم که معدن منگنز بود ولی نمیتوانستیم داخل آن کار کنیم چون برای نایب سرخیها چنین معدنی خیلی بزرگ بود و طبق داستان به قد و قواره خانواده آنها نمیخورد. بنابراین باید برای معدن هم دکور میزدیم. در این منطقه کوهی بود که روی آن دکور دفتر حاتم را بنا کردیم و مسیر آن را با پله ساختیم. میخواستم دکور دفتر حاتم حس لانه یک عقاب را منتقل کند و حاتم مثل عقابی باشد که در لانه نشسته است.
برای لوکیشن داخل معدن هم مشکلاتی داشتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که از دره باریک بین دو کوه نزدیک به هم که خاک سیاهی داشت استفاده کنیم. داخل این دره باریک ریلگذاری کردیم و چراغ کار گذاشتیم و لوکیشن داخل معدن را ساختیم. این لوکیشن نسبت به داخل یک معدن واقعی هم از نظر تنفسی برای بازیگران و عوامل مناسبتر بود و هم این که هیچ خطری برای کسی نداشت و فیلمبرداری در آن نیز با سکانسهای طولانی که داشت بسیار راحت بود و چون فیلمبرداری در طول شب انجام میشد، معلوم نبود که این معدن سقف ندارد.
- برای این سریال کار مطالعاتی چقدر نیاز بود و چه بخشی از آن حاصل تخیل و خلاقیت شخصی شماست؟
در بخش پیش تولید مطالعه زیادی صورت گرفت اما با توجه به این که این سریال اشاره چندانی به اتفاقات تاریخی آن روزگار نمیکند و فقط حال و هوای آن مربوط به دهه ۵۰ است، بنابراین از کتابهای مختلف و فیلمهای سینمایی و مستند مربوط به آن دوران به عنوان منبع استفاده کردیم و زمانی که سندیت تاریخی وجود نداشته باشد من در طراحیهایم تخیل را وارد میکنم مثلا در یکی از فیلمهای آقای مسعود کیمیایی که داستان آن در دهه ۳۰ میگذشت، برای فضای داخل بولینگ من تخیل را وارد کارم کردم چون تصویر عین به عین از این فضا وجود نداشت و میشد داخل چنین فضاهایی را تخیلی کار کرد.
- برای طراحی صحنه سکانسهای شهر تهران چه کردید و چه بخشی از آن را با جلوههای ویژه کار کردید؟
محدودیتهای ما بیشتر مربوط به شهر تهران و خیابانهای آن بود که نسبت به امروز بسیار تغییر کرده است. ما چالش بسیار زیادی در سکانسهای خیابانی شهر تهران از جمله خیابان انقلاب و لوکیشن قهوهخانه داشتیم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم بخشی از این سکانسها را با کروماکی فیلمبرداری کنیم. به طور مثال سکانس خیابان انقلاب را با کروماکی در بوستان ولایت فیلمبرداری کردیم و یک محدوده ۵۰۰ متر در ۲۰ متر را کوچه و خیابان زدیم و در فورگراند آن دستفروشها و ماشینها را گذاشتیم و بکگراند را با جلوههای ویژه کار کردیم و بعد به کتابفروشی قدیمی میدان مخبرالدوله که هنوز هم هست، کات زدیم. بخش خارجی هتل را هم با کروماکی فیلمبرداری کردیم و بخش داخلی را هم داخل هتل مشهد دکور زدیم.
- در مجموع جلوههای ویژه چه سهمی در طراحیهای شما دارد و ترجیح شما چیست؟
جلوههای ویژه مکمل کار طراحی صحنه است. گاهی چیزی را طراحی میکنم ولی شاید در مرحله اجرا بخشی از آن را بتوانم بسازم و اجرا کنم و بخشهایی از آن را نتوانم یا قابل ساخت و اجرا نباشد و اینجاست که از جلوههای ویژه میتوان کمک گرفت. در پروژههای خارجی هم از جلوههای ویژه در کنار طراحی صحنه و اجرا دکور بسیار استفاده میکنند. به طور مثل دیوار یک قلعه قدیمی را میسازند و مابقی قلعه را با جلوههای ویژه کار میکنند. من تا جایی که نیاز نباشد از جلوههای ویژه استفاده نمیکنم اما اگر نیاز شد باید استفاده کنم.
- چرا از شهرک غزالی استفاده نکردید؟ آیا این به دلیل محدودیتهای دسترسی برای پروژههای مربوط به پلتفرمهاست که اعمال میشود یا تصمیم خودتان بود؟
ما شهرک غزالی نرفتیم به این دلیل که هم برای استفاده از آن محدودیت داشتیم و هم این که خیلی تکراری بود و فضای کار ما مثل همه فیلمها و سریالهای دیگر میشد. بنابراین با کمک جلوههای ویژه و دکور پیش رفتیم و فضایی را از شهر تهران طراحی کردیم و ساختیم که تاکنون در هیچ فیلم و سریال دیگری دیده نشده است.
- کار کردن در کنار شهرام شاه حسینی چطور بود؟
طراح صحنه در کنار کارگردانی مثل شهرام شاهحسینی بسیار لذت میبرد چون هر چیزی را که طراحی کرده و ساختهاید به خوبی نشان میدهد و دیده میشود. وقتی او هست خوشحالم چرا که باعث میشود زحمات طراح صحنه دیده شود. خیلی از کارگردانها این طور نیستند و با دکوپاژ و مدل غلطی که در کارشان دارند، صحنههای طراحی شده را فلو میکنند و اصلا دیده نمیشود.
- برخی از طراحان صحنه از این که صرفا اجرا کننده ایدههای کارگردان باشند ناخشنودند و معتقدند که طراحی صحنه کاری تخصصی است که باید بر اساس متن فیلمنامه به طراح صحنه سپرده شود تا ایدههایش را با مشورت کارگردان اجرایی کند. نظر شما چیست؟
این تعامل میان طراح صحنه و کارگردان هست اما به هر حال فیلم و سریال از آن کارگردان است و به نظر من یک طراح صحنه قوی کسی است که در کنار کارگردان قرار بگیرد تا فیلم و سریال او ساخته شود. من در این پروژه یک نقاش و مجسمهساز نیستم که کار خودم را بکنم بلکه من و همه عوامل دیگر از جمله بازیگران، فیلمبردار، آهنگساز و … گرد هم جمع شدهایم تا کارگردان فیلمش را بسازد.
بنابراین در یک پروژه گروهی سبک شخصی وجود ندارد. من به عنوان یک طراح صحنه یک روز با این کارگردان و روز دیگر با کارگردان دیگری کار میکنم و بنابراین این من هستم که باید خودم را با ذهنیت کارگردانها هماهنگ کنم که آنچه را میخواهد به تصویر بکشد. در واقع من باید خواستههای کارگردان را بشنوم و بعد ایدههایم را از فیلتر نگاه کارگردان عبور دهم چون این فیلم اوست که باید ساخته شود. معتقدم که این یک باور غلط و غیرحرفهای است که طراح صحنه ایدههای خودش را اجرا کند. باید یاد بگیریم که این پروژهها یک کار تیمی و تعاملی است.
- تعامل میان کارگردان و طراح صحنه در یک اثر سینمایی یا سریال به درستی صورت میگیرد و آیا کارگردانها درک صحیحی از کار طراح صحنه و اهمیت آن دارند؟
آدمها متفاوتند و در هر پروژهای همه عوامل اعم از کارگردان، تهیهکننده، طراح صحنه، بازیگر و… ممکن است منعطف نباشند و نتوانند به خوبی در کنار هم کار کنند و حتی کار به قطع همکاری هم برسد. به نظر من سینما مثل یک جنگ سرد است یعنی باید ۶۰ درصد بجنگید و سیاست به خرج بدهید تا بتوانید ۴۰ درصد کار هنری خود را انجام دهید. در این پروژههای گروهی باید هر یک از عوامل بلد باشند که با دیگران در تعامل باشند چون تعداد افراد در این پروژهها بسیار زیاد است و هر کدام سلایق و اخلاق ویژه خودشان را دارند. کار تیمی کردن و تعامل با این تعداد از آدمها کار دشواری است و درست مثل زندگی است.
- در سریالهای نمایش خانگی چقدر به طراحی صحنه پرداخته میشود و برای آن هزینه میکنند؟
بستگی به هر کار و پروژهای دارد. گاهی یک پروژه نیاز به صحنههای خاص دارد مثل همین سریال رهایم کن. به طور کلی وقتی تاریخ وارد قصه میشود طراحی صحنه اهمیت پیدا میکند. برای سریالهای روز خیلی صحنهها مهم نیستند چرا که خیابان و ماشینها و خانهها قرار نیست تغییر کنند اما وقتی تاریخ وارد قصه میشود صحنهها بسیار مهم میشوند. البته برخی فیلمهای روز هم بودند که به دلیل محدودیتهایی که وجود داشت ترجیح دادیم برای برخی صحنههای آن از دکور استفاده کنیم مثل فیلم «روزی روزگاری آبادان» که امکان سفر به آبادان را نداشتیم و بنابراین کوچه و لنج و سکانسهای مختلف آن را با دکور زدن در تهران گرفتیم.
به طور کلی برای طراحی صحنه هیچ غایتی وجود ندارد و در هر پروژهای بیشترین بودجهها را هم که داشته باشید باز هم برای طراحی صحنه انتهایی وجود ندارد و باز هم میشود با بودجه بیشتر کارهای بهتری کرد. اما به هر حال باید میزان بودجه مشخص شود تا طراح صحنه بر اساس یک بودجه مشخص، کارش را ارائه کند. بودجه بیحدوحصر از سوی سرمایهگذار یا تهیهکننده وجود ندارد و این ما هستیم که باید کار خودمان را با این بودجه مشخص شده هماهنگ کنیم. نکته بسیار مهم در طراحی صحنه سینما این است که باید سعی شود با هر بودجهای بتوان کار را با یک ظاهر گرانقیمت اما با قیمت ارزان تمام کرد و اینجاست که تفاوت میان دکور با واقعیت دیده میشود.
- فکر میکنید در دوره کنونی و با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک به ویژه در حوزه هوش مصنوعی چه اندازه طراحی صحنه تحت تأثیر قرار میگیرد؟
امکان هر چیزی وجود دارد. دنیا در حال پیشرفت است و بر اساس این پیشرفتهای تکنولوژیک، شغلهایی حذف میشود و شغلهای جدیدی ساخته میشوند. مثل تلفن همراه که ساخته شد و حالا هوشمند شده یا موسیقی که امروزه دیجیتالی شده و سینما هم همین طور است. انسان به هر حال راهش را پیدا میکند. من این پیشرفتها را منفی نمیبینم و برعکس کسانی که ممکن است از آینده شغلی خود بترسند من اصلا نمیترسم.
قبلا کار تصویرسازی و تصویرگری میکردم و کارم نقاشی برای فیلمها بود اما حالا کارم طراحی صحنه است. من به جای این که از آینده و پیشرفت چیزهایی مثل هوش مصنوعی بترسم بیشتر فکر میکنم میتوانم از آنها ایده بگیرم. حتی در سینمای هالیوود هم بر اساس همین پیشرفتهای تکنولوژیک از بازیگر دیجیتالی هم استفاده کردند مثلا رابرت دنیرو را جوان کردند و پل واکر بازیگر فیلم سریع و خشن را که مرده بود برای سری جدید آن به صورت دیجیتالی زنده کردند. امروزه کارهای عجیب و غریبی را در سینما به صورت سه بعدی انجام میدهند که شاید برای خیلیها ترسناک باشد و نسبت به آینده شغلی خود بیمناک باشند اما من فکر میکنم این پیشرفتها قشنگ است و مثل جریان یک رودخانه است که باید خودمان را به دست امواج آن بسپاریم.
عکس های پشت صحنه ساخت دکور و طراحی صحنه سریال رهایم کن
معرفی سریال رهایم کن
بعد از سریال میخواهم زنده بمانم، سریالی که در سال ۱۳۹۹ پخش شد و اولین بار نام شهرام شاهحسینی را در این پلتفرم مطرح کرد، او دوباره با سریالی تازه بازگشته است. اویی که قبلتر، بیشتر با سریالهای تلویزیونیاش شناخته میشد. هر چند که او تجربهی ساخت چند فیلم سینمایی را نیز در کارنامهی خود دارد؛ اما نمیتوان آن تجربهها را چندان جدی گرفت.
رهایم کن همکاری دوبارهی شاهحسینی با مجید مولایی است که در سریال پیشین نیز تهیهکنندهی کار و همچنین سرپرست تیم نویسندگان بود. اینجا نیز، علاوهبر تهیهکنندگی، او سرپرستی و هدایت سینا شفیعی و سجاد ابوالحسنی را بر عهده داشته تا فیلمنامهی سریال ساخته و پرداخته و آمادهی ساخت شود.
در این سریال، بازیگران شناختهشدهی زیادی نقشآفرینی میکنند. محسن تنابنده و هوتن شکیبا نقش دو برادر را بازی میکنند، حاتم و هاتف. یوسف تیموری، آزاده صمدی، هدی زینالعابدین، حسن معجونی، بابک کریمی، مهدی حسینینیا، شهرام قائدی و مونا احمدی نیز از دیگر بازیگرانیاند که در این سریال در نقشهای فرعیتر به ایفای نقش میپردازند
خلاصهٔ داستان سریال رهایم کن
خلاصه داستان سریال رهایم کن از این قرار است: «هاتف» و «حاتم» دو برادر از یک خانواده سرشناس ساکن سیاهرود هستند. حاتم -پسر ارشد خانواده- دلداده پرستار بچهاش، «مارال» است. در حالی که هنوز ابهامات زیادی در رابطه با سرنوشت زن سابقش در میان اهالی سیاهرود وجود دارد. مارال میفهمد جان برادرش در خطر است. حاتم در پی کمک به مارال و پیگیری ماجرا متوجه میشود داستان برادر او به برادر کوچک خودش هاتف که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده، گره خورده است. با بازگشت هاتف به سیاهرود، دو برادر درگیر موقعیت پیچیده عاشقانهای میشوند که خروج از آن ممکن است آنها را تا مرزهای غریبی از عشق و نفرت بکشاند…
بررسی سریال رهایم کن
با مشاهدهی قسمت های منتشرشدهی رهایم کن میتوان بهصراحت گفت که با سریالی خوشساخت مواجهایم. کارگردانی و فیلمبرداری و تدوین و بازیها همگی قابلقبولاند؛ هر چند نمیتوان نکتهی خاصی را نیز در میانشان متذکر شد. کارگردانی کار، همانطور که از کارگردانی چون شاهحسینی انتظار داریم و برمیآید، در جهت تعریفکردن قصه است و خبری از میزانسنهای فکرشده و بیانگر در این میان نیست. هر دو قسمت با فلشبکی شروع میشوند که مربوط به حاتم و همسر قبلی او (با بازی آزاده صمدی) است. جدایی آنها یکی از چیزهایی است که همچنان نقل محافل مردم روستاست و حال که حاتم میخواهد دوباره، و این بار با پرستار بچهی سندرومداونیاش، ازدواج کند، ممکن است این حرفوحدیثها کار دستش بدهد.
تأکید سریال بر رابطهی این دو کاراکتر و دلیل جداییشان نشاندهندهی اهمیت همین مسئله است. هر جند نمیتوان بهصراحت مطمئن شد روایتی که حاتم از این جدایی نقل میکند صحت داشته باشد و باید منتظر ماند و دید که واقعن چه اتفاقی سبب شده است تا حاتم همسر قبلیاش را از خانه بیرون بیندازد. بیرونانداختنی که احتمالن پایان حضور صمدی در سریال نیست و باید منتظر برگشت او و دریافت اطلاعاتی تازه دربارهی آن رابطه و آن جدایی باشیم.
نقش پرستار بچهی حاتم، مارال، را هدی زینالعابدین بازی میکند. کسی که برادرش، یونس (تیموری)، در تهران کار میکند و هر از گاهی به روستا سر میزند. در قسمت دوم متوجه میشویم که او در تشکیلات توده فعالیت میکند و همین مسئله نیز مشکلاتی را برای او و برای هاتف ایجاد میکند. مسیری که درنهایت به مرگ او در پایان قسمت دوم منجر میشود ولی احتمالن سببساز مشکلات دیگر و جدیتری برای هاتف باشد. هاتفی که یک شب، یونس را بیخبر در محل کار خود میبیند و بالاجبار به او جایی برای استراحت و ماندن میدهد و تا اندازهای درگیر ماجرایش میشود.
فیلمنامه بهخوبی میتواند شخصیتهایش را دانهدانه معرفی کند و نیز اتمسفر و فضای لازم برای قصهگویی را بسازد. آشنایی بیننده با کاراکترها، پیشینهشان و ارتباطشان با همدیگر بهخوبی و درست اتفاق میافتد؛ تنها امتیاز منفی را در این زمینه ارتباط حاتم و پدرش (کریمی) دریافت میکنند که تقریبن تا یکسوم پایانی قسمت اول مشخص نیست آن دو کاراکتر چه ارتباطی با یکدیگر دارند.
همینطور میتوان گفت که فیلمنامه از روند دیالوگنویسی خوبی نیز بهرهمند است و دیالوگها سیال و روان بین کاراکترها در جریان است. دیالوگهایی که اطلاعات لازم برای پیشبرد داستان و نیز شخصیتپردازی را در اختیار مخاطب قرار میدهند. حتا در این میان میتوان دیالوگهای جالبی نیز یافت. مثل چیزی که حاتم به بازرس معدن میگوید: «پولو زودتر بگیری، میشه رشوه. دیرتر بگیری، میشه جریمه. شما دیرتر بگیر که شب راحتتر بخوابی.»
میتوان به یکی از سکانسهای درخشان سریال نیز در همینجا اشاره کرد. سکانس عاشقانهای که در زیرزمین خانهی پدری حاتم رخ میدهد. زمانی که او و مارال، پرستار بچهاش، در زیرزمین کنار هماند و ناگهان برق میرود. تاریکی موجود در صحنه باعث میشود تا مارال از حاتم بخواهد تا با او حرف بزند. حرفی که زدنش در روشنایی، زمانی که حاتم باید با مارال چشمدرچشم باشد و احتمالن نگاههای دیگری نیز متوجه آنهاست، برای حاتم سخت است. این لحظهی عاشقانهی درخشانی است که در سریال اتفاق میافتد. تاریکی باعث میشود تا ما وجه دیگری از کاراکتر حاتم را ببینیم. کاراکتری که بهواسطهی کارش، سرپرست معدنی که کارگرهای زیادی دارد و لازمهاش نوعی خشونت است، چندان مجال بروز وجوه دیگرش را بهدست نمیآورد.
هر چند که فیلمنامه جابهجا و بهواسطهی اتفاقاتی به مخاطب نشان میدهد که او شخصیتی خشک و ظالم نیست و تا جایی که میتواند به فکر کارگرها و زیردستانش هست و کاری که از دستش بربیاید را برای آنها انجام میدهد. عماد خدابخش نیز، بهعنوان تدوینگر سریال، با هوشمندی از نماهای متقابل هر دو کاراکتر استفاده میکند تا تاریکی چهرهی آنها، در میزانسنی که چیزی دیده نمیشود، بر مفهوم موردنظر کارگردان تأکید کند.
مشکل اصلی فیلمنامه لااقل در این قسمت ها که منتشر شده است اما در اینجاست که داستانش را بسیار کند و دیر پیش میبرد. در قسمت ابتدایی، ما فقط و فقط با کاراکترها آشنا میشویم و چیزی از داستان اصلی سریال راه نمیافتد. آنچه که پیش روست اتفاقاتی بهنسبت فرعیاند که در مقایسه با خلاصهداستان رسمی سریال، کماهمیت جلوه میکنند. در قسمت دوم است که کمکم، با آشناشدن با ماجرای یونس و اتفاقی که برای او میافتد و پای هاتف را هم به سریال و هم به ماجراها باز میکند، تا اندازهای داستان اصلی بهراه میافتد و از اینجا به بعد است که باید منتظر باشیم و ببینیم چه سرنوشتی پیش روی کاراکترها و شخصیتهاست. واضح است که مسیر ساده و سرراستی برای هیچکدام از کاراکترها در این وضعیت وجود ندارد.
رابطهی دو برادر، با برگشت هاتف به سیاهرود و مواجههی دوباره با خانواده، و همچنین سرنوشت مارال بعد از شنیدن پیغام برادرش و آگاهشدنش از چم و خم رابطهی حاتم و همسر قبلیاش جزو دغدغههای اصلی پیش روست. این میان باید دید که برای هاتف نیز چه سرنوشتی رقم میخورد. همکاری او در همان یک شب با یونس میتواند خطرات زیادی را برای او به ارمغان بیاورد. در هر حال، سریال از اینجا به بعد احتمالن روند سریعتر و جذابتری در قصهپردازی به خود میگیرد.
زمان پخش و تعداد قسمت های سریال رهایم کن
اولین قسمت سریال رهایم کن ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ پخش شد. این سریال جمعهها ساعت ۸ صبح بهطور اختصاصی از فیلیمو پخش میشود. بهزودی تعداد قسمتهای نهایی این سریال هم مشخص خواهد شد.
چرا سریال تازه شهرام شاه حسینی را تماشا کنیم؟
- گذشته آدمها نشاندهنده شیوه کاری آنهاست؛ شهرام شاه حسینی تجربه قابل اعتنایی در سریالسازی در تلویزیون و نمایش خانگی دارد و اثر به اثر، در پرداخت داستانی و شیوه روایت، پیشرفت کرده است؛ این صعود قدم به قدم باعث میشود به این سریال هم امیدوار باشیم که یک گام بزرگ از سریال میخواهم زنده بمانم بهتر و جذابتر باشد.
- محسن تنابنده هربار که نقش جدیدی پذیرفته، یک تجربه جدید و اغلب شگفت از خود بهجا گذاشته است. اینبار هم او بازیگر نقش اول این سریال است و در اتمسفری متفاوت با همه نقشهای پیشینش، کاراکتر جذابی خلق کرده که حتما به دیدنش میارزد.
- عین جمله قبلی درباره هوتن شکیبا هم صادق است؛ او نیز یکی از بازیگران با استعدادی است که هر نقشی که میآفریند، در دل مردم جا باز میکند؛ فرقی ندارد سریال طنز باشد یا فیلمی تراژیک. در سریال رهایم کن، یک بازی متفاوت و نقشی متفاوت از او میبینید.
- ترکیب بازیگران این سریال، وسوسهانگیز است. از سویی، حضور بازیگرانی که نخستین تجربه سریال درام در نمایش خانگی را از سر میگذرانند، در کاری از شاهحسینی که آزمونپسداده، یکی دیگر از دلایل تماشای سریال رهایم کن است.
- در هنگام تماشای این سریال، به قاببندیها، نورپردازی و رنگ این سریال دقت کنید. تصاویر چشمنوازی که با وسواس ثبت شدهاند تا به مخاطبان فیلیمو، احترام بگذارند.
- موسیقی متن بامداد افشار یکی از جذابیتهای این سریال تازه فیلیمو خواهد بود.
رونمایی از آهنگ جدید محسن چاوشی در قسمت نهم سریال رهایم کن
محسن چاوشی قطعهای را با عنوان «رهایم کن» با ترانهای از امید روزبه برای سریال «رهایم کن» به کارگردانی شهرام شاهحسینی ساخته که جمعه 25 فروردین در قسمت نهم این سریال منتشر میشود.
آهنگساز این قطعه محسن چاوشی است و عادل روحنواز، بهروز میرزایی و رضا فولادیان نوازندههای آن هستند.
چاوشی این اواخر علاوه بر «رهایم کن» دو قطعه برای سریال «عقرب عاشق» به کارگردانی حسین سهیلیزاده و یک قطعه برای سریال «آمستردام» به کارگردانی مسعود قراگزلو هم اجرا کرده که هنوز منتشر نشدهاند.
چاوشی از جمله خوانندههایی است که موسیقیهای تیتراژ اثرگذاری خلق کرده و معمولا صدایش در هر اثر میتواند وزن ویژهای به آن ببخشد.
موسیقی تیتراژهای «دلدار»، «سایهبان» و «بانوی عمات» جزو آخرین همکاریهای چاوشی با تلویزیون به حساب میآید. او بعد از ویژهبرنامه تحویل سال 1397 شبکه پنج دیگر با تلویزیون همکاری نداشت و حالا تمرکزش را روی سریالهای شبکه نمایش خانگی گذاشته است.
قطعه «رهایم کن» چه از نظر کیفیت صدای محسن چاووشی و چه از منظر انطباق با قصه. ترانه و صدا همسو با درون مایه سریال است ؛ جایی که حاتم (محسن تنابنده) عشق خود (مارال با بازی هدی زین العابدین) را از دست رفته می بیند اما چه کند که ضلع سوم ، برادرش هاتف (هوتن شکیبا) است. برادر بزرگ ، سال ها چشم انتظار لحظه ای است که برادر کوچک لب تر کند و بگوید «که» را می خواهد. او نام مارال را به زبان می آورد و این گونه حاتم فرو می ریزد. آخر، میان آن ها عهدی بسته شده است و در خلوت های خویش، رویاهایی شیرین برای آینده بافته اند.
ترانه «رهایم کن» را امید روزبه سروده و با این مطلع شروع می شود:« ببار چشم من، ببین چه سیرم ازت». سایر بیت های ترانه هم شرحی است بر تلخکامی حاتم از دست روزگار. چاووشی با صدایی خش دار و با آن سوز همیشگی، طوری کلمات را بر زبان می آورد که به جان مخاطب زخمه می زند؛ خاصه آن که تصویر نیز احساس جاری در ترانه را تکمیل می کند. هم آغوشی دو برادر و نم اشکی که گوشه حاتم با بازی فوق العاده تنابنده می نشیند، تاثیری دوچندان به قطعه «رهایم کن» بخشیده است.
نکته ویژه این که چاووشی بار دیگر تبحر خود در شیوه اصولی ادای کلمات را به رخ کشیده و این بار نیز ثابت کرده بخوبی بلد است واژه ها را بدرستی از دهان خارج کند. یک بار دیگر به بیت آخر ترانه دقت کنیم که خواننده چطور آن را ادا می کند تا پی به ظرافت ها ببریم:«از اون جنون چه خبر؟» چاووشی خوب می داند چه «گام»ی برای خواندن هر بیت انتخاب کند تا ترانه هویت واقعی بیابد. از این روست که اوج و فرودهای صدایش همسو با بار معنایی –عاطفی شعر است و شرحی می شود بر انقلاب درونی حاتم و واگویه ای برای توصیف حال خراب او .
مجموعه این ویژگی ها قطعه «رهایم کن» را به اثری شنیدنی با بار احساسی بالا تبدیل کرده و همدلی مخاطب با شخصیت های سریال را بر انگیخته است. بلافاصله پس از انتشار قطعه و نیز ویدئو موزیک آن، واکنش ها شروع شد که غالبا توام با تحسین است. حالا این اثر با حجمی بالا دانلود و شنیده شده که خود گواهی است از محبوبیت قطعه «رهایم کن» و نیز صدای محسن چاووشی. اشکان عرب تنظیم کننده، عادل روح نواز نوازنده گیتار الکتریک، بهروز میرزایی نوازنده گیتارآکوستیک، رضا فوادیان نوازنده کیبورد و مهدی کریمی میکس و مسترینگ، چاووشی را در این قطعه همراهی می کنند.
آهنگ جدید محسن چاوشی با نام من باید میرفتم در سریال رهایم کن
برای قسمت شانزدهم سریال رهایم کن محسن چاوشی ترانه اختصاصی دیگری خوانده است با نام من باید میرفتم که ویدئوکلیپ جدید آنرا همینجا مشاهده میکنید.
- خواننده و آهنگساز: محسن چاوشی
- ترانه سرا: امید روزبه
- تنظیم کننده: اشکان عرب
- گیتار الکتریک: عادل روحنواز
- ویولن سل: کوروش کشاورز
- گیتار نایلون: بهروز میرزایی
- ارکستر زهی: رضا فوادیان
- میکس و مستر: مهدی کریمی
متن آهنگ و کاور من باید می رفتم محسن چاوشی
مثل چشمهها نبود، مثل آسمون نبود
اون که دیوونهم کرد، لایق جنون نبود
همه چی دروغ بود، همه چی نقاب بود
بخت خوش خیال من؛ خوابِ خوابِ خواب بود
من باید میرفتم با قطاری که برام
آخرین گلوله آخرین خشاب بود
من باید میرفتم زودِ زودِ زودِ زود!
یکی تو خاطرهها زخم برداشته بود
نمیدونم قلبم واسه چی ولکن نیست
من تمومش کردم، زندگی ولکن نیست
با همین حال خراب، با دل وامونده
از همه بریده و از همه جا مونده…
من باید میرفتم با قطاری که برام
آخرین گلوله آخرین خشاب بود
من باید میرفتم؛ زودِ زودِ زودِ زود!
یکی تو خاطرهها زخم برداشته بود
نگاهی به موسیقی سریال رهایم کن
امسال کمتر پروژه پر سر و صدا و موفقی در شبکه نمایش خانگی وجود داشته که آهنگسازیاش را بامداد افشار انجام نداده باشد. او یاغی، پوست شیر و حالا رهایم کن که هر ۳ از بهترینهای یکی دو سال اخیر بودهاند را آهنگسازی کرده. پیش از آن هم تبحر خودش را با آهنگسازی قورباغه نشان داده بود. فیلمهایی هم که نظیر جنگ جهانی سوم گل میکنند نام او را در مقام آهنگساز یدک میکشند. اینطور که شواهد و قرائن نشان میدهند افشار جایگاه خود را نه تنها در میان سینماگرانی که به ساخت فیلمهای خاص شهرهاند تثبیت کرده بلکه در بدنه تماشاگران عام هم رسوخ کرده و آنها نیز به هواداران موسیقیهای او بدل شدهاند. موسیقیهایی که روزگاری نه چندان دور در همین سینما و تلویزیون ما به عنوان موسیقیهای عجیب و غریب شناخته میشدند. اما همت او در نزدیک کردن موسیقیهایی به سبک خودش به گوش مخاطب ایرانی، آشنا کردن آنها با صداهای دستکاری شده و در عین حال گنجاندن خطوط پررنگ ملودی در دل آنها از رموز موفقیت اوست. او حالا سبکی که شاید تا ۱۰ سال پیش هیچکس فکرش را هم نمیکرد که مخاطب ایرانی تاب شنیدن آن را داشته باشد، تبدیل به سبک غالب موسیقی فیلمها و سریالها کرده و مخاطب ایرانی را فیالواقع در معرض نوع جدیدی از اصوات قرار داده است.
حالا بامداد افشار بعد از تجربههایی در فضاهایی که به آثار قبلیاش شباهت معناداری داشت و دلیل آن خشونت نهفته در داستانها بود، سراغ سریالی عاشقانه آمده و رهایم کن را آهنگسازی کرده است. در چنین فضایی که شباهتی به مغزهای کوچک زنگ زده و یاغی به عنوان دو اثر از کارهای شاخص افشار ندارد، او ساخت ملودیهای برای یک سریال دراماتیک عاشقانه را عهدهدار شده. طبیعی است که در چنین حال و هوایی افشار یکی از سختترین پروژههایی که داشته است را تجربه کرده.
موسیقی عاشقانه رهایم کن به واسطه قصهاش فضایی کلاسیک و ملودیک دارد. برای داستانی که قرار است به فراز و نشیبهای عاطفی پر و بال بدهد، ملودی حرف اول و آخر را میزند. از سویی لطافتهای داستانی در گفتوگوهای شخصیتهای اصلی در موسیقی منعکس شده. هرچند که این فضا از قسمت اول سریال خودش را نشان نمیدهد آن هم برای آهنگسازی که سبقه طولانی ساخت موسیقی برای آثار پر تعلیق یا فضاهایی در حال و هوای رئالیسم جادویی داشته است. طبیعی است که ریسک موسیقی عاشقانه ساختن از قسمت اول آغاز نشود.
از سویی برای کارگردانی چون شهرام شاهحسینی که عاشقانه موفقی چون میخواهم زنده بمانم را با آهنگسازی مسعود سخاوتدوست با جنسی صد در صد متفاوت از بامداد افشار را رقم زده بود، انتخاب او عجیب است. با این حال افشار از عهده این کار به خوبی برآمده. موسیقیای که در قسمتهای اول سریال بیشتر نقش فضاسازی را دارد و افکتیو است از قسمت ۶ و ۷ جهشی معنادار پیدا میکند و در تلاش است تا در هر قسمت پا به پای سریال رشد کند و به قولی خودش را برساند. دیگر از این نیمه سریال که میگذرد بیش از آنکه با طراحی صوتی مواجه باشیم با ملودی درگیر میشویم. موسیقی از پسزمینه به سطح میآید و از نشنیدنی به شنیدنی بدل میشود. همین حال ویژه آزمون و خطا به آهنگساز فرصت این را داده است تا بتواند هر قسمت بیشتر خودش را به خواسته کارگردان نزدیک کند.
انتخاب سازهایی چون پیانو، ویلن، ویولا و ویولون سل توانسته بار ملودی را به این پروژه ببخشد هرچند امضای آهنگساز با همان نشانههای آشنایش از انتخاب رنگ گرفته تا انتخاب ساز، فضاسازی، ارکستراسیون، طراحی صدا در رهایم کن موجود است. در این سریال هم میتوان آرپیژهای تکرارشونده ویولن را شنید، صداهای دیستورتشده را پیدا کرد و سازهایی فولکلوری که صداهایشان به شکل متفاوتی در اثر استفاده شده است را گوش داد. اینها همه و همه مهر آهنگساز است بر رهایم کن.
در کنار کار افشار در مقام آهنگساز موسیقی متن، ترانههای استفاده شده در سریال از جمله قطعه «چشمای تو» با صدای تورج شعبانخانی که روی تیتراژ آمده، همچنین قطعه «رهایم کن» از محسن چاووشی با سیل گسترده مخاطبان مواجه شدهاند. چاووشی که پیش از این شانس خودش را در سریالها امتحان کرده بود و در مجموعههایی چون «شهرزاد» جوابش را به اندازه محبوبیت خود سریال هم گرفته بود، در رهایم کن بار دیگر یکی از قطعات سوزناک عاشقانهاش را روی شعری از امید روزبه با آهنگسازی خود چاووشی انجام داده است. به هر حال به نظر میرسد که ترکیب این ترانهها در کنار موسیقی بامداد افشار، ترکیبی است که تعادل خاص و عام را با هم تنظیم کرده و به دل مخاطب خوش آمده است.
محمدصادق میرمحمدی بازیگر نقش راما
در سینمای جهان، فیلمهای زیادی با حضور بازیگران سندروم داونی ساخته شده و در اکثر آنها محور اصلی داستان روی این شخصیتها بنا شده است. در ایران، سالها پیش پوران درخشنده فیلم «بچههای ابدی» را درباره احساسات کودکان و نوجوان سندروم دارونی و محدودیتهای زندگی خانواده آنها ساخت و بازی علی احدیفر، نوجوان سندروم داونی این فیلم بسیار مورد توجه قرار گرفت.
حالا در سریال «رهایم کن» به کارگردانی شهرام شاهحسینی، با پسربچه سندروم داونی به نام راما با بازی محمدصادق میرمحمدی روبهرو هستیم. راما پسر حاتم، شخصیت اصلی داستان است و بخش مهمی از ماجراهای زندگی حاتم به حضور این فرزند ربط دارد.
در چند قسمت اخیر سریال «رهایم کن» بارها راما را در موقعیتهای احساسی مختلفی دیدهایم. این کودک با خندهها، گریهها، بغضها و دیالوگهای جذابش به قدری حالاتش را طبیعی و دقیق به نمایش میگذارد که گاهی اوقات شک میکنیم بازیگر است و صرفا درحال اجرای نقش.
یکی از درخشانترین موقعیتهایی که با بازی او رقم میخورد، زمانی است که راما را گروگان گرفتهاند. بعد از شنیدن صدای گلوله، از ترس میزند زیر گریه و این گریه تا زمانی که حاتم او را نجات دهد ادامه دارد. در قسمت دهم هم تحت تاثیر صحبتهای افسانه با حاتم، چنان بغضی میکند که به نظر میرسد موقعیت را دقیق درک کرده و به شدت نگران سرنوشت افسانه است.
به طور کلی رابطه میان راما و حاتم، بسیار درخشان از آب درآمده و کاملا مشخص است این موقعیت جذاب به واسطه تمرینهای فراوان او با محسن تنابنده شکل گرفته است. جایی که در قسمت هشتم بعد از سکانس گروگانگیری و آنهمه تشویش و بحران، راما را در آغوش حاتم میبینیم، میتوانیم به درک آرامش عمیقی در روابط میان آنها برسیم.
احتمالا در قسمتهای بعدی با فاش شدن راز ازدواج حاتم با مارال برای همسر سابق حاتم، شاهد موقعیتهای جدیدی برای راما در سریال خواهیم بود.
پوستر سریال رهایم کن
تیزر سریال رهایم کن
بیوگرافی بازیگران سریال رهایم کن
محسن تنابنده در نقش حاتم
محسن تنابنده متولد ۲۶ فروردین ۱۳۵۴ در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون است، او فارغ التحصیل لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر و معماری میباشد، که با تئاتر فعالیت خود را شروع کرد، سپس با نویسندگی ادامه داد و حالا کارگردانی نیز میکند. تنابنده بصورت حرفهای فعالیت خود را سال ۱۳۷۴ وقتی ۲۰ ساله بود از نمایش بار عالم و پس از آن با نمایش جریان عصبی که هر دو نوشته حسن وارسته بود شروع کرد.
محسن تنابنده، بازی در جلوی دوربین را نیز ۸ سال بعد از شروع فعالیت تئاتری با فیلم دانههای ریز برف در سال ۸۲ وقتی ۲۸ ساله بود به کارگردانی علیرضا امینی شروع کرد.
هوتن شکیبا در نقش هاتف
هوتن شکیبا متولد ۲۴ خرداد ۱۳۶۳ در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون است، او فارغ التحصل لیسانس رشته کارگردانی از دانشگاه سوره و فوق لیسانس بازیگری از دانشگاه هنر میباشد، که مهارت فوق العادهای در صداپیشگی نیز دارد.
ورود شکیبا به سینما مقابل دوربین بهروز شعیبی در یک تله فیلم بود و پس از آن سال ۱۳۹۲ به پیشنهاد کاوه سجاد حسینی در فیلم «شب بیرون» بازی کرد، سپس با پیشنهاد حبیب رضایی به فیلم «طبقه حساس» کمال تبریزی پیوست و بعد از آن به فیلم «حق سکوت» هادی نائیجی از طرف محسن قرایی دعوت شد.
هوتن شکیبا، سال ۱۳۹۷ در فیلم «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار نقش عبدالحمید ریگی را ایفا کرد و برای آن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره فجر را گرفت.
هدی زینالعابدین در نقش مارال
هدا زینالعابدین اولین بار سال 1390 با بازی در سریال «سقوط یک فرشته» به کارگردانی بهرام بهرامیان به مخاطبان معرفی شد و بعدتر حضورش را در سینما و تلویزیون و شبکه نمایش خانگی ادامه داد.
زینالعابدین در گفت وگویی که با فریدون جیرانی انجام داد و گفت که فوق دیپلم گرافیک از دانشگاه علمیکاربردی دارد و کارش را از تیزرهای تبلیغاتی شروع کرده.
او در این باره گفته بود: «توی دبیرستان علاقه به بازیگری داشتم. یکبار دوستم گفت فامیلشان میخواهد یک فیلم کوتاه بسازد و بازیگرانش همه تازهکار هستند. من هم رفتم و بازی کردم. وقتی برای صداگذاری نریشن به استودیو رفتم، با یک کارگردان تیزرهای تبلیغاتی آشنا شدم. ازم پرسید در آگهی بازی میکنی و قبول کردم.»
او بعد از بازی در آگهیهای بازرگانی اولین بار در سریال «آشپزبازشی» حضور پیدا کرده. زین العابدین در این باره گفته: «من از تیزرهای تبلیغاتی شروع کردم و بعد کمکم یکیدوسکانس در کارهای مهم بازی کردم. مثلا دو تا سکانس توی سریال آشپزباشی محمدرضا هنرمند، دو سکانس در فیلم «چمدان» مانی حقیقی و … تا اینکه نقش اصلی سریال «سقوط یک فرشته» شدم.»
زینالعابدین تا به حال دو بار نامزد دریافت سیمرغ شده. یکبار در جشنواره سیوششم برای بازی در نقش مکمل زن فیلم «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی و بار دیگر همین سال گذشته برای بازی در نقش اول زن فیلم «عطرآلود» هادی مقدمدوست.
درحال حاضر با نقش مارال در سریال «رهایم کن» همراه با محسن تنابنده و هوتن شکیبا بازی موفقی به نمایش گذاشته است.
آزاده صمدی
آزاده صمدی متولد ۱۷ دی ۱۳۵۷ در لاهیجان، بازیگر سینما و تلویزیون است، او فارغ التحصیل لیسانس رشته تئاتر از دانشگاه سوره میباشد که اهل نقاشی و عکاسی و متفاوت بودن هست و تجربه یک ازدواج ناموفق هنری هم دارد. صمدی سال ۱۳۷۹ از ۲۲ سالگی زمانی که وارد دانشگاه سوره شد، از دستیاری تئاتر شروع کرد، سپس دوره بازیگری را در موسسه کارنامه زیر نظر پرویز پرستویی گذراند.
آزاده صمدی، سال ۱۳۸۵ با سریال «راه بی پایان» به کارگردانی همایون اسعدیان جلوی دوربین رفت، سپس در فیلم کوتاه «۳۵ متری سطح آب و دندان آبی» هومن سیدی بازی کرد. او سینما را هم از سال ۱۳۸۹ وقتی ۳۲ ساله بود با فیلم «آفریقا» در کنار چهره هایی، چون شهاب حسینی، جواد عزتی و مینا ساداتی تجربه کرد.
یوسف تیموری
یوسف تیموری بازیگر متولد 22 بهمن 1357 است. او از سال 1376 و با ایفای نقش در سریال سرزمین سبز پا به دنیای بازیگری گذاشت و پس از آن نیز در سریالهای تلویزیونی چون سیب خنده، مجید دلبندم و زیر آسمان شهر به ایفای نقش پرداخت. برخی از آثار یوسف تیموری، بازیگر سریال رهایم کن، عبارتند از سریال این چند نفر محصول 1378، فیلم بوتیک محصول 1382، سریال کوچه اقاقیا محصول 1383، سریال ماه عسل محصول 1388، سریال راه در رو محصول 1390، سریال خروس محصول 1392، فیلم پا تو کفش من نکن محصول 1395، سریال نوروز رنگی محصول 1400 و همچنین رئالیتیشوهای شبهای مافیا و جوکر هر دو محصول 1400.
تصاویر سریال رهایم کن
عکس های قسمت اول سریال رهایم کن
عکس های قسمت دوم سریال رهایم کن
عکس های قسمت سوم سریال رهایم کن
عکس های قسمت چهارم سریال رهایم کن
عکس های قسمت پنجم سریال رهایم کن
عکس های قسمت ششم سریال رهایم کن
عکس های قسمت هفتم سریال رهایم کن
عکس های قسمت هشتم سریال رهایم کن
عکس های قسمت نهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت دهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت یازدهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت دوازدهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت سیزدهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت چهاردهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت پانزدهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت شانزدهم سریال رهایم کن
عکس های قسمت هفدهم سریال رهایم کن
سلام ببخشید سریال رهایم کن تا قبل عید پخش خواهد شد؟
بسیار عالی و هیجان انگیز
تا حالا شده تیتراژ پایانی یه فیلم رو پنج بار بزنین عقب دوباره گوش کنین؟فیلمش قشنگ شعر و آهنگ آخرش قشنگتر
داستان چیه اینقدر یکهو سریالا پیشرفت کرده؟ همه کارای جدید عالیه این سریالم مشخصه حرف نداره خسته نباشید واقعا
انگار داری یه رمان قدیمی رو میخونی
دستخوش دارن واقعا.همه عالین.
بازی ها بسیار عالی و موضوع هم خیلی قشنگه
ایولا واقعا عالیه این فیلم
خیلی خوب بود
تا اینجا که خوب رفته جلو ،باید دید تا انتها به همین جذابیت میمونه یا نه
حرف نداره عاشقشم لحظه شماری میکنم هربار قسمت جدیدش بیاد
عالی بود
فیلم جالب و جذابی هست آب بندی کمی داره منکه خیلی دوست دارم دنبالش کنم
ممنون که نظر خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
عالی بود
سپاس
سریالی زیبا و عاشقانه و پر از لحظات غیرقابل پیش بینی که باعث میشه حسابی از دیدنش لذت ببرید، صمیمانه از عوامل سریال سپاسگزارم🙏🏻
ممنون از حس مثبتتون
قسمت به قسمت که میره جلو داره بهتر وبهتر میشه این سریال
هاتف خیلی لاشیه..
سریال خیلی افت کرده، بدون فیلمنامه بدون هدف، غیر واقعی. مارال حرف های دوست های برادرش رو باور نکرد که گفتن هاتف مقصره ولی الان حرف برادر و زن حاتم رو باور کرد که می دونه دوست حاتم نیستن؟
سریال قوی شروع شد،ولی افت کرد متاسفانه
چقد داره رو مخمیشه….مارال که هاتف رو قبول نداشت الان هر چیبگه باور میکنه بدون شاهدی
و رامایی که بیشتر از مارال میفهمه احساس و عشق و وفاداری چیه اونقدر به عشق مارال وابسته است که بعد چند روزم از رفتنشم قهر کرده و از دست کسی غذا نمیخوره و نمی خنده و بازی نمیکنه چطور مارال عشق حاتم انقد زود کنارت رنگ باخت در حالیکه وقتی حاتم خان گفت تو این زندگی به دو تا نخ بندم یکی راما یکی تو و تو درجوابش گفتی من به یه نخ بندم و اونم تویی حاتم پس چی شد ؟همش دروغ بود؟
واقعا افت کرده. نه به اون شروع طوفانی. نه به این داستان پردازی سبک. شخصیت مارال اصن تکلیفش چیه دقیقا؟ بند زندگیش به یه حرف داداشه پاره شد؟!
بازی حسن معجونی در حد نامزدیه جایزه ی امی هست، یه لول بالاتر برده سطح بازیگری رو، تنابنده هم فوق العاده اس بعد از معجونی
کاری ک شاهین کرد مصداق اینه ک بگه حالا ک برنده نیستم میخوام اصلا نباشم. 😕
اعصاب همه رو خرد کرد هوتن شکیبا 😢 برادر اینقدر پست
باباش خوب گفت این دختر بی بته ست با اینکه قصد هاتف فهمید بازم ولی بازی خورد ازش بعد کسی که به عشق برادرش خیانت کنه اصلاااااا آدم قابل اعتمادی نیست اصن آدم نیست
فقط آخرش اشکمون در اومد واقعا آقای معجونی حرفه ای بازی میکنن
فیلمای این کارگردانه خوبه ها ولی همش باکشتار جم میکنه داستانو …
بجای شاهین بی گناه این افسانه بودکه بایدازهمون اول پای گندی که زده بودوایمیستادو خودشوخانوادش روراحت میکرد،بیچاره شاهین!!
چقد قشنگ بازی کردن همشون اخرش وای😢😢
تمام این مشکلات زیر سر حاتم هستش. به خاطر کینه ورزی هاش.
چرامن از هر سریالی که دنبال میکنم اواخرش پشیمون میشم خیلی دروغه
چقدر کسل کننده شده
چقد هاتف بد شده…؟ای خدا همش دعوا
چقدررررر این سریال جذابه . چقد به دل میشینه . چقد میشه از دونه به دونه دیالوگاش درس گرفت👏👏👏👏
حالا چقدر باید حرص بخوریم 😢😢😢
گفتیم یه فیلم مسخره نیست اینم مسخره از اب دراومد
آقاااا یونس خودش گند زده که بعد لودادن کشتنش، چرا مارال انقدر غیرمنطقیه نمیگه تقصیر داداشمه که سیاسی بود کشته شد، دنبال زیربغل ماره
من که میگم یونس زنده است ، برمیگرده همه چیو برملا میکنه، هیچکس جنازه شو ندید
همه عالی هستن ولی حسن معجونی خدایی نقشش خیلی متفاوته خیلی حال میکنم بابازیش👏🏽💯من تاحالا فیلم جدی ازش ندیده بودم ولی خدایی نقش دائم الخمر عالی بازی میکنه💯💯💯💯